درخت مو آفتی بنام سیم داره . نمی دونم اسم سمش چی هست . اگر کسی می دونست بگه
انگور در کلیۀ مناطق پرورش مانند ریشه، تنه، شاخه، برگ و میوه در معرض حملۀ احتمالی حشرات قرار دارد. اگرچه ممکن است گونههای مختلفی از حشرات در مناطق مختلف انگور خسارت ایجاد کنند، اما در شکل و نوع خسارت بین آنها شباهت قابلتوجهی وجود دارد.
آفات انگور شامل شتۀ مو (Phylloxera)، زنجرکها (Leafhoppers)، ساقهخوارها (Borers)، شپشکهای آردآلود (Mealybugs)، زنجرهها (Leaf folders)، کرمهای قطع کننده (Cutworms) و انواع شته (Aphids) هستند.
همچنین بسیاری از گونههای کنه که جزء حشرات نیستند (کنهها در خانوادۀ عنکبوتیان (Arachnid) قرار دارند)، آلودگیهایی بر روی انگور ایجاد میکنند.
در برخی موارد، آفت باعث آسیب به تاک یا میوه نمیشود، بلکه آن را آلوده و ضعیف میکند. بهعنوان مثال، سوسکهایی وجود دارند که در زمان نزدیک به برداشت در خوشه فعالیت میکنند و در صورت تماس و مواجهشدن با انگور باعث ایجاد تغییر رنگ در فرآوردههای انگور میشوند.
همچنین مشکلات مشابهی در مورد مصرف انگور بهصورت تازهخوری وجود دارد. هنگامی که حشرات بر روی خوشهها قرار میگیرند، امکان جابهجایی آنها به بازار وجود دارد و این امر موجب کاهش بازارپسندی انگور میشود.
فهرست محتوا این مقاله
شتۀ مو آفت اختصاصی انگور است. این آفت که در سراسر دنیا گسترش دارد، ظاهری شبیه شته دارد. هنگامیکه شتۀ مو راههایی برای ورود به تاکستان بیابد، ممکن است در ابتدا تنها تاکهای کوچک و نهال را تحت تأثیر قرار دهد اما عدم مدیریت میتواند موجب گسترش و طغیان این آفت شده و باعث افزایش خشکی و رو به زوال رفتن تعداد زیادی تاک گردد. معمولاً علائم آلودگی از قسمت پایینی برگهای تاک شروع میشود.
اگر نهالهای آلوده به این آفت مخرب در تاکستان کاشته شوند باید انتظار داشت که آلودگی در کل تاکستان گسترش یابد و پس از چند سال کاهش رشد و بازدهی را نشان دهند. لازم به ذکر است که نوع خاک نیز تأثیر زیادی بر جمعیت شتۀ مو میگذارد. خاکهای با میزان شن بالا محل مناسبی برای رشد و تکثیر این آفت نیستند. این امر میتواند دلیل آلوده نشدن تاکستانهایی باشد که در آنها تاکهای آلوده وجود داشته است. شتۀ مو در قسمت زیرین شاخهها و برگهای تاکهای آلوده غدههای کروی ایجاد میکند و همچنین موجب خرابی و سوراخ شدن قسمت بالای برگ میشود.
جدیترین آسیب در اثر تغذیۀ شتۀ مو از ریشههای انگور و مواد تزریقشده از شتۀ مو به بافت گیاه ایجاد میشود و باعث ایجاد گره (گالهای قلابی شکل در ریشههای جوانتر) و غده (تورم عمومی) میگردد.
جمعیت زیاد شتۀ مو باعث مرگ انگور از طریق کاهش ظرفیت سیستم ریشهای و آلودگی احتمالی زخمهای ریشه توسط پاتوژنها میشود. گسترش جمعیت شتۀ مو در درجۀ اول از طریق عملیات انسانی صورت میگیرد. این آفت توسط ماشینآلات داخل تاکستان، لباس نیروهای فعال داخل باغ و همچنین ابزارهای باغبانی جابهجا میشود. جابهجایی شتۀ مو میتواند توسط باد نیز صورت گیرد.
شکل بالدار این حشره که قادر به پرواز در مسافتهای بسیار طولانی است، بهندرت یافت میشود.
کنترل شتۀ مو در تاکهای آلوده و مستعد عملی نیست، خصوصاً اگر خاک برخی از مناطق به این آفت آلوده شده باشد. یکی از مشکلات مبارزه و کنترل شتۀ مو توانایی این آفت در زندگی بر روی ریشههای بسیار پائینتر از سطح خاک و خارج از دسترس مواد شیمیایی است. همچنین استفاده از مواد شیمیایی در خاکهای رسی که شتۀ مو آن را ترجیح میدهد بسیار سخت است. مشکل دیگر، سخت و مقاوم بودن تخمهای این آفت است که از بین بردن آنها را دشوار میکند.
کنترل شتۀ مو در تاکهای آلوده و مستعد عملی نیست، خصوصاً اگر خاک برخی از مناطق به این آفت آلوده شده باشد. یکی از مشکلات مبارزه و کنترل شتۀ مو توانایی این آفت در زندگی بر روی ریشههای بسیار پائینتر از سطح خاک و خارج از دسترس مواد شیمیایی است. همچنین استفاده از مواد شیمیایی در خاکهای رسی که شتۀ مو آن را ترجیح میدهد بسیار سخت است. مشکل دیگر، سخت و مقاوم بودن تخمهای این آفت است که از بین بردن آنها را دشوار میکند.
برخی از عوامل کنترلکنندۀ زیستی مانند قارچهای بیماریزا برای کنترل حشرات مورد بررسی قرار گرفتهاند، اما بعید است که این روشها کاربردی و قابلاجرا باشند. بنابراین در مدیریت موفقیتآمیز آفات گام نخست جلوگیری از ورود این آفت به باغ و پیوند انگورها به پایۀ پیوندی با ریشههای مقاوم است.
زنجرکها آفت بسیاری از محصولات زراعیاند و از آنجا که میزبانهای متنوع و فراوانی دارند، ریشهکن کردن آنها از تاکستان دشوار است.
زنجرکها از طریق سوراخ کردن اپیدرم از شیرۀ سلولی تغذیه میکنند. در طی این فرآیند که شامل تبادل مواد غذایی بین آفت و گیاه است، این حشرات بهعنوان ناقل برخی ارگانیسمهای بیماریزا عمل میکنند و بدین ترتیب خسارات ثانویۀ سنگینتری وارد میآورند. مهمترین بیماری که از این طریق ایجاد میشود بیماری پیرس است.
علائم تغذیۀ زنجرک از برگ شامل لکههای کلروز کوچک بر روی برگها (که منجر به کلروز عمومی میشود)، ویروس پیچخوردگی برگ و قرمز شدن زاویهای روی برگ است.
حذف برگهای پایینی درخت اولین گام برای مبارزه و کنترل هجوم زنجرکها به باغهای انگور است، زیرا زنجرکها در آن محلها اقدام به تخمگذاری میکنند. کنترل زنجرکها میتواند از طریق استفاده از حشرهکشها نیز انجام گیرد. پیروتروئیدها حشرهکشهایی هستند که سالهاست برای این منظور مورد استفاده قرار میگیرند.
روش دیگر استفاده از باسیلوس توریینگنسیس است. باسیلوس توریینگنسیس یک باکتری است که نوعی مادۀ شیمیایی تولید میکند که موجب مختل شدن سلولهای رودۀحشرات میشود.
حشرهکشهای سنتزی مانند ارگانوفسفاتها نیز میتوانند به صورت محدود مورد استفاده قرار گیرند، زیرا استفادۀ طولانی مدت از آن این آفت را بهطور کامل از بین میبرد. تحقیقاتی دربارۀ عوامل مؤثر در کنترل این آفت به روش بیوکنترل، مانند استفاده از زنبورها انجام شده است که ممکن است در آینده جزئی از سیستمهای مدیریت آفات قرار گیرد.
انواع مختلفی از حشرات ساقهخوار وجود دارند که به انگور حمله میکنند. فرمهای بالغ سوسک یا پروانه در نزدیکی یا روی خود درخت انگور تخم میگذارند. لارو ساقهخواران زمانی که از تخمها تفریخ میشوند به سمت ریشهها حرکت و ریشهها را آلوده میکنند. لاروها از مرکز ریشهها و شاخهها تغذیه میکنند و به بافتهای آوندی آسیب میرسانند. از بین رفتن آوند باعث ایجاد علائم استرس آب در گیاه میشود و درنهایت به خشک شدن کامل تاک منجر خواهد شد.
بهترین روش کنترل از بین بردن میزبان و جایگزین کردن آن با گیاه جدید و حفظ بهداشت محیط است. همچنین استفاده از اسپری نوعی فرومون میتواند موجب مختل کردن جفتگیری این آفت شود. حداقل وجود دو پاتوژن قارچی لارو آفات نیز گزارش شده است که کنترلکنندۀبیولوژیکی این آفت هستند.
شپشک آردآلود گونۀ موجود در جنس Pseudococcus است و مشکل بزرگی در تاکستانها بهحساب میآید. شپشک آردآلود ناقل بیماری است و تغذیۀ آن باعث افزایش آلودگی بوتریتیس، خسارت فیزیکی به خوشهها، مومیایی شدن حبههای انگور و بازارپسند نبودن انگور میشود.
در بسیاری از مناطق، کنترل از طریق استفاده از شکارچیان طبیعی مانند زنبورهای پارازیت انجام میشود. انواع دیگری از ارگانیسمهای کنترلکننده نیز وجود دارند اما کنترل و مدیریت این آفت به دلیل اینکه حشره غالباً در زیر پوست یا داخل خوشهها فعالیت میکند دشوار است.
بید انگور در شرق آمریکا، در تاکستانهای کوچک، آفتی جدی محسوب میشود. در این تاکستانها درختان وحشی کاشته شدهاند و بیدها از مناطق جنگلی به سمت آنها حمله میکنند.
رشد لارو با استفاده از فرمول سطوح گرمایی با موفقیت مدلسازی شده است و امکان پیشبینی زمان استفاده از روشهای کنترل را فراهم میآورد (تقویم مبارزه با آفت قابل برنامهریزی و استناد است). در بیشتر موارد روشهای زراعی جهت کنترل جمعیت صورت میگیرد، اما در صورتی که آسیب شدیدی اتفاق بیافتد از کنترل شیمیایی نیز باید استفاده شود. پروانۀ خوشهخوار اروپایی انگور، گونهای متفاوت است که باعث ایجاد آسیب مشابه بید بر روی انگور میشود.
شاپرک قهوهای سیب نیز در برخی مناطق میتواند مشکلساز باشد. حشرات بالغ روی برگ یا روی میوه تخم میگذارند و لاروها پس از تفریخ از بافتها تغذیه می کنند که باعث ایجاد آسیب مستقیم میشوند. همچنین لاورها میتوانند با ایجاد زخمهایی در بافت گیاه موجب گسترش اسپورهای قارچی مانند بوتریتیس شوند.
روشهای کنترل شاپرک قهوهای سیب مانند سایر آفات پروانهای شامل استفاده از زنبورهای پارازیت است.
تریپسها حشرات بسیار کوچکیاند که با تخمگذاری بر روی خوشه و میوه به آن آسیب میرسانند. نیش تریپس موجب ایجاد برآمدگیهایی بر روی پوست میوه میشود. آسیب تریپس در درجۀ اول به صورت زخم قابل مشاهده است و میتواند منشأ ترک بر روی پوست حبههای انگور شود.
تقویت تنوع گیاهی در تاکستان میتواند به طور طبیعی تریپسها را کنترل کند، همانگونه که ممکن است تاکستانها را به منابع آلودگی به این آفت تبدیل کند.
سوسکها نیز میتوانند موجب خسارت در تاکستان شوند. لاروها با تغذیه از ریشه و حشرات بالغ با تغذیه از برگهای تاک به آن خسارت وارد میکنند. پوست تنۀ درخت انگور میزبان انواع حشراتی است که برخی از آنها تنها پس از تاریکی (شب) برای تغذیه بیرون میآیند.
در نیوزلند کرم ریشهخوار Costelytra zealandica در فصل بهار به یک آفت مهم و خسارتزا تبدیل میشود. حشرات بالغ در این فصل از زمین بیرون میآیند، به تاکستان میروند و از شاخههای جوان، برگ و گل تغذیه میکنند و جفتگیری انجام میدهند.
یک روش مدیریت غیرشیمیایی استفاده از چراغ دفنی زیر درخت تاک است. نور این چراغها میتواند الگوهای پروازی این آفت را تغییر دهد. کرم سفید ریشه(لارو سوسک) با قطع کردن ریشههای گیاه موجب تضعیف شدید گیاه و درنتیجه خشک شدن تاکها میگردد.
کنۀ نمدی (و کنۀ جوانه که بسیار نزدیک به کنۀ نمدی است)، کنۀ زنگزدگی انگور و کنۀ تارعنکبوتی نمونههایی از انواع کنه هستند که در اکثر مناطق انگورکاری یافت میشوند.
کنهها با تغذیه به برگها صدمه میزنند. برگها ممکن است براثر فعالیت کنهها قهوهای شوند و خزان کنند. تغییر رنگ برگها باعث کاهش فتوسنتز تاک و رشد جوانهها میشود.
بسیاری از کنههای مضر بهطور طبیعی توسط کنههای شکارگر کنترل میشوند، بنابراین برنامههای شیمیایی برای کنترل کنهها باید به دقت مورد استفاده قرار گیرد تا جلوی از بین رفتن کنههای مفید گرفته شود. بهعنوان مثال کاربرد گوگرد برای کنترل بیماری میتواند چرخۀ زندگی هر دو کنۀ مضر و مفید را مختل کند. همچنین تأمین منابع غذایی جایگزین برای کنههای شکارگر در مواقعی که جمعیت آفتهای کنه کم است، میتواند این موجودات مفید را برای زمان نیاز حفظ کند.
نماتدها در بعضی از خاکها به طور طبیعی وجود دارند. نماتد از آفات مهم انگور است که با استفاده از قطعات دهانی خود به ریشه متصل میشود و از شیرۀگیاهی تغذیه میکند. این اتفاق باعث رشد و عملکرد غیرطبیعی ریشه میشود (ریشهها به حالت دانهتسبیحی درمیآیند) و میتواند منجر به ایجاد علائمی مانند استرس آب در تاک گردد.
نماتدها عمدتاً با ایجاد گره بر روی ریشه باعث کاهش رشد درختان تاک میشوند. آنها معمولاً درختان را خشک نمیکنند، اما آنها را مستعد ابتلا به بیماریها یا استرسهای محیطی میکنند.
جمعیت نماتدها با گذشت زمان در تاکستانها افزایش مییابد و اختلالاتی ایجاد میکند. به دلیل آییننامههای سختگیرانۀ اخیر در مورد استفاده نکردن از نماتدکشها میتوان از یک مادۀ اولیۀ متداول پیش از کاشت در خاک استفاده کرد و یا میتوان گزینههای دیگری مانند کاشت محصولات مقاوم به نماتد را جایگزین کرد.
برای اطلاعات بیشتر روشهای از بین بردن و شناسایی نماتد در باغ را مطالعه کنید.
این حیوانات موجب خسارات سنگین بر میوۀ انگور نمیشوند اما به تنۀ درخت مو خسارات شدیدی وارد میکنند. خرگوشهاوموشهابا تغذی از برگ و همچنین جویدن تنه و پوست به تاک آسیب میزنند. این زخمها میتواند موجب آلودگی گیاه به انواع قارچها و ویروسها گردد.
بهطور کلی تا زمانی که حشره بر روی گیاه حضور نداشته باشد و شروع به ایجاد خسارت نکند نباید از کنترلهای شیمیایی استفاده کرد. مبارزۀ شیمیایی آخرین گزینه در کنترل آفات است. چرخۀ زندگی در حشرات مختلف متفاوت است و آسیبپذیری آنها ممکن است به فاکتورهای ماکرو و میکروکلیمایی بستگی داشته باشد.
برای تعیین حضور و جمعیت حشرات میتوان از پویشگری و نظارت استفاده کرد. انگورها باید از نظر تعداد و نوع حشرات مورد بررسی قرار گیرند و در صورتی که تعداد آفات دیدهشده مؤید خسارت اقتصادی باشد (از طریق تجربه یا اطلاعات منتشرشده)، برای کاهش خطر باید از یک مادۀ شیمیایی یا روش کنترلکنندۀ دیگر استفاده کرد. همانطور که قبلاً گفته شد، به دلیل اثر غیراختصاصی حشرهکشها استفاده از آنها باید با دقت و وسواس زیاد انجام گیرد.
ارگانیسمهای ایجادکنندۀ بیماری، علفهای هرز و حشرات غالباً در برابر سموم مورد استفاده در کشاورزی مقاوم میشوند. ایجاد مقاومت در برابر آفتکشهای قدیمی جهت کنترل حشرات، نشاندهندۀ لزوم جایگزینی آنها با روشهای دیگر مبارزه با بیماری، آفات و علفهای هرز است. اولین مقاومت مستندشده در سال ۱۹۹۶ گزارش شده که مربوط به گلایفوزیت بوده است و در حال حاضر گزارشها بالغ بر ۳۶ مورد هستند.
بهکارگیری بسیاری از قارچکشها به دلیل ایجاد مقاومت توسط ارگانیسمهای هدف بیفایده شده است. بهطورکلی هرچه ویژگی و گستردگی خانوادگی عوامل بیماریزا و یا آفات بیشتر باشد، شانس بروز جهش در مقاومت سموم بیشتر میشود.
استفادۀ بیش از حد از سموم جدید دفع آفات، باعث ایجاد مقاومت و احتمالاً ناکارآمدی آنها میشود. استفاده از چندین استراتژی توأمان از جمله محدود کردن تعداد برنامههای سمپاشی در هر فصل، استفادۀ متناوب از سموم دفع آفات از خانوادههای مختلف و استفاده با دورهای مختلف میتواند موجب جلوگیری از مقاومت آفات و قارچها در برابر سمها شود. با وجود این اقدامات، مدیریت بیماری با استفاده از مواد شیمیایی به توسعۀ سموم دفع آفات وابسته خواهد بود، زیرا در صورت افزایش مقاومت به سموم، طبق مقررات تولید این سمها باید متوقف شود و سموم جدید جایگزین گردد.
دستگاههای سمپاش را میتوان بر روی تراکتور یا تیلر سوار کرد و سمپاشی را بهصورت دستی یا توسط فنهای بزرگ پشت تراکتور انجام داد.
به دلایلی بعضی سموم مانند اسپریهای مواد گوگردی موجب اکسیده شدن عناصر مواد غذایی و یا مواد مؤثرۀ سایر سمها میشوند، به همین دلیل اختلاط سموم توصیه نمیگردد.
داشتن فرصت مناسب کوتاه برای سمپاشی که وابسته به آبوهوای مطلوب است، موجب ایجاد محدودیت در زمان سمپاشی میشود. باید توجه داشت که فرآیند سمپاشی در کمترین زمان ممکن در کل باغ انجام گیرد و سم کل گیاه را پوشش دهد.
برای اینکه سمپاشی مؤثر باشد باید اسپری سم به برگها و تنۀ درخت برسد و بر روی آنها قرار گیرد. برای این منظور میتوان از یک مادۀ سوسپانسیون مانند سورفکتانت استفاده کرد.
برای رسیدن به این هدف کانوپی انگور باید بهاندازۀ کافی باز باشد تا اسپری نفوذ کند. سمپاش باید به درستی کالیبره و سرویس شده باشد و اسپری سم باید در زمان مناسب انجام گیرد. برنامههای استفاده از سموم کشاورزی را با محاسبۀ کمیت (مقدار سم خارجشده از نازلها) و زمان تنظیم میکنند. منطقۀ مورد نظر و همچنین دوز سموم دفع آفات مورد نیاز برای کنترل آفت باید محاسبه گردد. بهترین زمان سمپاشی جهت پوشش کامل تاج و تنۀ درختان، اول فصل رویش است.
وقتی کانوپی کوچکتر است و تراکم کمتری دارد، برخلاف دورۀ رسیدن نفوذ بهتری به داخل کانوپی انجام میگیرد (توجه داشته باشید که مقدار سم مورد نیاز با سطح برگ تاج نیز تغییر خواهد کرد) و از مقدار سم کمتری استفاده میشود. معمولاً از سموم دفع آفات بیشتر از مقدار نیاز استفاده میشود، بنابراین تعیین دوز سموم دفع آفات بسیار مهم است.
سمپاشها مایعات حاوی سموم کشاورزی را که سوسپانسیون یا کاملاً قابلحل هستند، از طریق نازلهایی به قطرات کوچک تبدیل و بر روی اندام گیاهان اسپری میکنند. تعیین اندازۀ نازلها که قطرات سم را پودر میکنند با توجه به نوع گیاه مورد سمپاشی، مقدار پوشش سطح گیاه، فاصلۀ نازلها و اینکه تا چه اندازه سم بهوسیلۀ باد جابهجا میشود، بسیار مهم است.
حداکثر پوششدهی تاج و اندام گیاه هدف اصلی سمپاشی است. اما ممکن است این مورد در سموم کشاورزی سیستمیک چندان مهم نباشد. میزان پوششدهی تا حد زیادی به طراحی دستگاه سمپاش، روش سمپاشی و تراکم کانوپی تاک بستگی دارد.
یکی از مشکلات سمپاشها ایجاد قطرات بسیار ریزی است که میتواند از تاک دور شود و باعث هدر رفتن سموم (که اغلب گران هستند) گردد. این اتفاق همچنین میتواند خطری برای محصولات زراعی همسایه باشد. فناوری سمپاشهای مدرن برای به حداقل رساندن این ایراد از روشهای مختلفی استفاده میکنند:
زمان مورد نیاز برای سمپاشی یک باغ بهاندازۀ مخزن سمپاش بستگی دارد زیرا بخش قابلتوجهی از زمان صرف آبگیری مجدد با آب و سموم دفع آفات میشود و اگر مخزن کوچک باشد، زمان زیادی در رفتوآمد تلف میگردد. سرعت حرکت ماشینهای استفاده شده برای سمپاشی و تعداد ردیفهای سمپاشی نیز در مدت زمان سمپاشی مؤثر است.
سرعت حرکت را میتوان با توجه به شرایط بین ردیفها تعیین کرد. اگر سرعت زیاد مد نظر باشد، باید سطوح بین ردیفها صاف و عاری از سنگ و… باشد. سمپاشهای چندردیفه معمولاً با سرعت کمتری نسبت به سمپاشهای تکردیفه حرکت میکنند، اما سطح بیشتری را پوشش میدهند.
دوز استفادۀ سموم تحت تأثیر شرایط محیطی است. دما نباید بیش از حد گرم باشد زیرا سمیت برخی از سموم دفع آفات و قارچکشها در دمای بالا از بین میرود (مانند ترکیبات گوگردی و مسدار).
شرایط گرم و خشک میتواند منجر به تبخیر قطرات اسپری قبل از رسیدن به هدف شود. ممکن است سموم دفع آفات در مسیر باد آزاد قرار گیرد و درنتیجه از دسترس گیاه خارج گردد. باید توجه داشت در شرایط آبوهوایی که وزش باد زیاد است از سمپاشی خودداری شود.
وزش باد شدید در حین سمپاشی میتواند منجر به کنده شدن تکههای قارچهای بیماریزا (مانند اسپور یا اندام رشد) شود. قرار گرفتن این تکهها بر روی گیاهان دیگر میتواند موجب گسترش بیماری شود. باید خاطرنشان کرد در این شرایط پوشش سم بر روی این تکهها و اسپورها قرار نمیگیرد تا آنها را از بین ببرد.
مطلوبترین زمان برای برنامههای سمپاشی عصر یا اوایل صبح است که معمولاً باد در آرامترین حالت میوزد. با تأمین نور کافی (برای سموم غیرسیستمیک) سمپاشی میتواند در طول شب نیز انجام شود. سمپاشی در شرایط نامطلوب (باد) میتواند با طراحی سمپاشهای هوشمند مانند سمپاشهای دارای هود و سنسور که بهطور خودکار اسپری را هنگام عبور از شکافهای کانوپی قطع میکنند، بهبود یابد.
سمپاشهای چرخشی پیشرفته نسبت به سمپاشهای مخصوص هوددار عملکرد کمتری دارند. هودها قطرات اسپری شده را که از دسترس گیاه خارج شده جمع میکنند سپس آن را فیلتر میکنند و دوباره به مخزن برمیگردانند.
مواد دفعکننده آفات و بیماریهای گیاهی بهشدت سمی هستند. سموم برای از بین بردن ارگانیسم یا گروهی از ارگانیسمهای خاص انتخاب میشوند. بنابراین متقاضیان استفاده از سموم دفع آفات و کلیۀ افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند باید از قرار گرفتن در معرض این مواد محافظت شوند و یا تحت آموزشهای مناسب قرار گرفته باشند. از موارد محافظتکننده میتوان به لباس، چکمه، ماسک مناسب، دستکش و عینک مخصوص اشاره کرد تا تمامی سطح پوست و مجاری تنفسی فرد را پوشش دهد.
عوامل دیگری که بر روی اثربخشی سمپاشی نقش زیادی دارند و معمولاً مورد توجه قرار نمیگیرند شامل دما، pH وEC آب مورداستفاده برای سمپاشی است. در صورت مناسب نبودن موارد ذکرشده هر یک به طریقی میتواند اثربخشی سمپاشی را کاهش دهد. معمولاً دمای پیشنهادی برای آب جهت سمپاشی ۱۴ تا ۱۸ درجۀسلسیوس،pH آب ۶.۵ تا ۷.۵ و مقدار سختی آب حداکثر تا ۱۵۰۰ میلیزیمنس توصیه میگردد.
تجهیزات مورد نیاز برای سموم کشاورزی باید بهطور دقیق انتخاب شود تا نیاز کشاورز را برآورده سازد. برای رساندن مقادیر مشخصشدۀ سموم کشاورزی به انگور، کلیۀ تجهیزات اسپری سموم دفع آفات باید حداقل کالیبره باشند. ضرورت این امر از آنجایی است که نازلها و سایر قطعات دستگاه سمپاش به مرور زمان مستهلک شده و از بین میروند (به دلیل خاصیت خورندگی سموم کشاورزی). این اتفاق باعث میشود میزان رساندن مواد شیمیایی تغییر کند و سمپاشی در سطح گیاهان غیر یکنواخت انجام شود. با افزایش فشار بر سمپاش میزان سم خارجشده از نازلها افزایش مییابد، اما باید در نظر داشت نازلها برای کار در محدودۀ خاصی از فشار طراحی شدهاند.
الگوهای اسپری و اندازۀ قطرات ممکن است با تغییرات فشار دستگاه تغییر کند، بنابراین اثرات هرگونه تغییر بر نوع اسپری باید حتماً پیش از استفاده مورد بررسی میدانی قرار گیرد.
یک حالت کنترل سرعت سمپاشی، کنترل سرعت حرکت ماشین سمپاش در تاکستان است. به دلیل محدودیت زمانی و شرایط محیطی معمولاً تغییر حالت پاشش نازلها روش بهتری برای بالا بردن سرعت سمپاشی است. کالیبره کردن دستگاه سمپاش با دانستن مقدار پاشش سم در دقیقه و سرعت حرکت دستگاه قابل محاسبه و اندازهگیری است.
جمعبندی
اولین گام در مبارزه و کنترل آفات شناسایی دقیق آفت است. پس از شناسایی، با استفاده از روش زراعی و بیو و در نهایت با استفاده از سموم و مواد شیمیایی میتوان آفات را مدیریت و کنترل کرد. حشرات مهاجم به دلیل قدرت بالای خود در حفظ بقا، تولیدمثل بیشتر، قدرت بالای سازگاری در شرایط مختلف محیطی و ایجاد مقاومت در برابر سموم، نسبت به حشرات مفید و پارازیت تأثیر کمتری از سموم میگیرند.
امروزه به دلیل شناسایی اثرات منفی که مواد شیمیایی بر محیطزیست، جانوران و انسانها میگذارند (آلودگی آب، آلودگی هوا، مسمومیت موجودات زنده، نابودی حشرات مفید، افزایش جهش ژنتیکی، مختل شدن سیستم ایمنی بدن تمام جانوران و…) سعی بر استفادۀ حداقلی یا استفاده نکردن از سموم کشاورزی است. دستیابی به این هدف با استفادۀ کمتر و بهموقع از سموم و بهکارگیری مبارزههای بیولوژیک در حال گسترش است.
نظافت و نظم مواردیاند که اگر با دقت انجام گیرند، میتوانند با جمعآوری عوامل آلودهکننده از سطح زمین و باغ جلوی شیوع آلودگی و بیماری را بگیرند.
استفاده از دستگاههای مناسب، سمپاشی اصولی و تعمیر و کالیبره کردن دائمی دستگاهها عواملی هستند که بهشدت در مصرف سم و مهمتر از آن اثربخشی سمپاشی نقش دارند. نگهداری از دستگاههای سمپاش باید با دقت و وسواس بسیار زیادی انجام گیرد. یکی دیگر از نکات مهم در سمپاشی انتخاب زمانی است که وزش باد در آرامترین حالت قرار دارد. همچنین استفاده از نازلهای مناسب برای هر کشت بسیار حائز اهمیت است.
https://abanagri.com/
سوال یا مشکل مطرح شده از بخش جستجو توسط مدیر سایت در بخش سوالات درج شده است اگر شما سوالی مشابه با این سوال یا ایرادی چه از لحاظ نوشتاری چه از لحاظ دستور زبان و غیره مشاهده میکنید می توانید این سوال را از اینجا ویرایش کنید
لطفا شکیبا باشید ...