سلام دوستان میشه لیست آثار فرانتس کافکا رو در اختیارم قرار بدید؟
مسخ را یکی از بهترین آثار کافکا میدانند. داستانی بینظیر که در آن به نوعی به شرایط خاص خودش در زندگی اشاره میکند. داستان مردی که یک روز صبح متوجه میشود به یک حشره نفرتآور تبدیل شده است و در عوض آنکه از این تغییر حیرت کند آن را به عنوان یک اتفاق ناگوار میپذیرد. اما باید فکری هم به حال نفرت اعضای خانوادهاش از خودش بکند. این اثر به قدری در ادبیات دنیا مهم است که در دانشگاههای معتبر تدریس میشود و بارها به دست مترجمهای مختلف به زبان فارسی ترجمه شده است.
کافکا در طول زندگی خود، تنها چند داستان کوتاه منتشر کرد که بخش کوچکی از کارهایش را تشکیل میدادند و هیچگاه هیچیک از رمانهایش به پایان نرسید (به جز شاید مسخ که برخی آن را یک داستان بلند میدانند). نوشتههای او تا پیش از مرگش چندان توجهی به خود جلب نکردند. کافکا به دوستش ماکس برود گفته بود که پس از مرگش همهٔ نوشتههایش را نابود کند. دوریا دیامانت معشوقهٔ او با پنهان کردن نزدیک ۲۰ دفترچه و ۳۵ نامهٔ کافکا، تا اندازهای به وصیت کافکا عمل کرد. تا هنگامی که در سال ۱۹۳۳ گشتاپو آنها را ضبط کرد. برود بر خلاف وصیت کافکا عمل کرد و نوشته فرانتس کافکا را پیش خود نگه داشت.در سال ۱۹۳۹ به دنبال اشغال چکسلواکی به دست نازیها ماکس برود پراگ را ترک کرد و نوشتههای کافکا را در یک چمدان با خود به تلآویو برد. او بعدها همهٔ کارهای کافکا را منتشر کرد. نوشتهها کافکا خیلی زود توجه مردم و تحسین منتقدان را برانگیختند
فرانتس کافکا در جوانی و بر اثر بیماری سل درگذشت. بیماری که باعث شد تا پدر و مادرش بالاخره با مهر و محبت پذیرای او و مراقبش باشند. بیماری او را به آسایشگاههای مختلف برد و در موریتس، محل مورد علاقهی یهودیان در برلین در کنار بالتیک بود که جرقهی عشقی در وجودش زده شد. کافکای چهلسالگی، برای مدت کوتاهی، زندگی شادی با دورا دیمون بیستساله آغاز کرد و آن هم به زودی و به دلیل تورم اقتصادی جنگ از بین رفت. او پیش از مرگش در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ به «ماکس برود عزیز» وصیت کرد تا تمام آثارش را نخوانده بسوزاند. اگر سرپیچی دوستش نبود حالا ما کتابهای محاکمه و قصر را نداشتیم؛ چرا که کتابهای او به عنوان «کتاب ضاله» به دست نازیها سوزانده شدند.
لطفا شکیبا باشید ...