0

صدای لئو تولستوی

صدای لئو تولستوی لئو تولستوی پند های لئو تولستوی صدا های لئو تولستوی صداهای ضبط شده ی لئو تولستوی تولستوی
ثبت شده 3 سال پیش توسط زهرا حمادی ویرایش شده در 1400/4/6

سلام. کسی میدونه صدای لئو تولستوی چگونه بود؟ و چه پند هایی را با صدای خود ضبط کرده بود؟

صدای لئو تولستوی

1 جواب

0
3 سال پیش توسط: زهرا حمادی

لِو نیکلایِویچ تولستوی

جدیدترین آثار منتشر‌ شده از لئو تولستوی در ایران - شهرستان ادب

 (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ - ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰) فعال سیاسی-اجتماعی و نویسنده روس بود.

رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا از تولستوی هستند. او در روسیه هواداران بسیاری دارد و سکه طلای یادبود برای بزرگداشت وی ضرب شده‌است. تولستوی در زمان زندگی خود در جهان سرشناس ولی ساده‌زیست بود.

صدای تولستوی

در سال ۱۹۰۷ میلادی (۱۲۸۶ خورشیدی) استیون بونسال گزارشگر معروف روزنامه «نیویورک تایمز» به روسیه سفر کرد و با لئو تولستوی دیداری داشت.

پس از بازگشت به آمریکا، از طریق دوستی با توماس ادیسون، سفارش یک دستگاه ضبط صدای گرامافون (فونوگراف) داد تا برای تولستوی بفرستد. ادیسون در ژانویه ۱۹۰۸ دستگاه را به تولستوی هدیه کرد و از او درخواست کرد صدای خود را به زبان‌های مختلف روی استوانه‌های مومی ضبط کرده و برای او بفرستند.

تولستوی از ادیسون تشکر کرد و علاوه بر اجابت درخواست وی و ضبط صدای خود به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسه و روسی، که تعدای از آن‌ها موجود است، گاهی اوقات به جای نامه‌نگاری با دوستان یا برای ثبت افکار و نظراتش، صدای خود را ضبط می‌کرد.

با وجودی که تعداد زیادی از این استوانه‌های مومی از بین رفتند، اما تعداد کمی باقی مانده‌اند و بدین طریق، صدای تولستوی در ۲ الی ۳ سال پایانی زندگی پرثمرش، ماندگار شد.

در یکی از این پیغام‌های صوتی، تولستوی داستانی پندآمیز تعریف می‌کند:

یکی بود پولدار بود، ولی بعد فقیر شد.
انواع و اقسام بدبیاری ریخت سرش، اول خونه‌اش آتیش گرفت، بعد دام‌هاش از بین رفتن.
رفت تو خونه مردم کار کنه، گیر یه صاحب‌کار بدجنس افتاد.
کار کرد، کار کرد، اما وقتی که موعد تسویه حساب رسید، معلوم شد طرف پولی نداره که بده.
بی‌پول از اونجا رفت و هرچی تنش داشت فروخت تا گرسنه نمونه. کار به جایی رسید که پول نداشت کفش بخره و پابرهنه می‌رفت خونه.
سر راه نشست رو زمین و شروع کرد از خدا شکایت کردن. گفت خدایا، آخه چرا من آنقدر بدبختم؟ از من بدبخت‌تر کسی تو این دنیا نیست.
یک دفعه چشمش به یکی افتاد که پا نداشت و رو زانو راه می‌رفت.
بعد پیش خودش گفت، درسته لباس و کفش ندارم بپوشم، ولی به جاش پا دارم. این بنده خدا پا هم نداره. اون
لئو تولستوی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاداز من هم بدبخت‌تره.

 

سال های پایانی

علاوه بر فشارهای حکومت، سخت‌گیری‌های پلیس تزاری و ضبط پیش‌نویس رمان‌هایش در سال ۱۹۰۸، مشکلات خانوادگی هم مزید بر آن شد. تولستوی، در آخرین روزهای حیات خود، به‌اتفاق پزشکِ خانوادگی و دختر کوچکش، همسر خود را ترک و به‌سوی جنوب روسیه سفر کرد. این آخرین سفر تولستوی در تاریخ هفتم نوامبر ۱۹۱۰ در ایستگاه راه‌آهن آستاپوفو به پایان رسید. دو روز بعد، در زادگاهش به خاک سپرده شد.

loader

لطفا شکیبا باشید ...