دوستان میشه یکم درباره زندگینامه عبدالقادر مراغه ای بگید؟
عبدالقادر مراغهای شاعر، موسیقیدان، نوازنده و هنرمند آذربایجانی ایرانی قرن نهم هجری است. لقب او معلم ثانی در موسیقی است.
عبدالقادر مراغهای علاوه بر اینکه نوازنده چیرهدست عود بوده در خوشنویسی و شعر و نقاشی هم تبحر داشته و حافظ قرآن نیز بوده است.
وی همراه با فارابی، ابوعلی سینا، صفیالدین ارموی و قطبالدین شیرازی از بزرگترین نظریهپردازان موسیقی ایرانی به شمار میرود.
مراغهای در مراحل مختلف زندگیاش در دربارهای بغداد، بصره و در نهایت در هرات نزد شاهرخ شاه تیموری مشغول به کار بوده است.
شخصیت او نزد ترکان عثمانی از نقش اصلیاش به عنوان نوازنده، آهنگساز و نظریه پرداز فراتر رفته و تبدیل به یک اسطوره شده است. امروز حدود سی قطعه در رپرتوار موسیقی عثمانی وجود دارد که منسوب به اوست و بسیاری از موسیقی شناسان آنها را دارای اصالت تاریخی ارزیانی میکنند.
آهنگهای بهجا مانده از او اکثرا در فرمهای "کار" و "نقش" هستند اما خود مراغهای در رسالاتش میگوید که چندین "نوبت مرتب"، فرمی سلسله ای که خود شامل چندین بخش درونی مثل قول و غزل و ترانه است را تصنیف کرده است. بخش مهمی از رسالات او اختصاص دارد به استخراج و تبیین گام بالقوه سیستم موسیقایی زمان و روش دستان بندی نغمات. معرفی ادوار ایقاعی و انواع فرمها نیز از دیگر موضوعات مورد بررسی اوست.
مراغهای در رسالات خود توضیحاتی راجع به ویژگیهای سازهای متداول زمان خود، از جمله کمانچه، قیچک، انواع عود، رباب، لوتهای دسته بلند مانند روح افزا، موسیقار و غیره میدهد. با بررسی آثار عبدالقادر مراغهای معلوم میشود که ریتم در موسیقی ایران، متأثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که در واقع رابطهٔ بین اوزان عروضی و وزنهای موسیقایی بوده، تئوری موسیقی خود را دربارهٔ ایقاع بیان میکردند. در موسیقی هند نیز زمانبندی موسیقی بیشترین تأثیر را از شعر و به خصوص ساختار کششی در هجاهای زبان سانسکریت میگیرد.
صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغهای بابهرهگیری از تجارب موسیقیدانان و صاحبنظران پیش از خود مانند فارابی و ابنسینا و الکندی مکتب منتظمیه را پیریزی کردند.
عبدالقادر مراغهای ساز یاتوغان را معرفی کرد که شبیه سنتور امروزی بود با این تفاوت که برای هر صدا فقط یک تار میبستند و با جابه جایی خرکها آن را کوک میکردند. بیشتر تألیفات او به زبان فارسی نوشته شدهاست.
آثار: مقاصدالالحان و جامعالالحان که شامل اولین نمونههای جامع نتنویسی شده ایرانی است.
او همراه با فارابی، ابوعلی سینا، صفیالدین ارموی و قطب الدین شیرازی از بزرگترین نظریهپردازان موسیقی ایرانی به شمار میرود.
مراغی در مراحل مختلف زندگی اش در دربارهای بغداد، بصره و در نهایت در هرات نزد شاهرخ شاه تیموری مشغول به کار بودهاست. شخصیت او نزد ترکان عثمانی از نقش اصلی اش به عنوان نوازنده، آهنگساز و نظریهپرداز بسی فراتر رفته و تبدیل به یک اسطوره شدهاست.[۳] امروز حدود سی قطعه در رپرتوار موسیقی عثمانی وجود دارد که منسوب به اوست و بسیاری از موسیقی شناسان آنها را دارای اصالت تاریخی ارزیابی میکنند. آهنگهای بجا مانده اکثراً در فرمهای «کار» و «نقش» هستند اما خود مراغی در رسالاتش میگوید که چندین «نوبت مرتب»، فرمی سلسلهای که خود شامل چندین بخش درونی مثل قول و غزل و ترانهاست را تصنیف کردهاست. بخش مهمی از رسالات او اختصاص دارد به استخراج و تبیین گام بالقوهٔ سیستم موسیقایی زمان و روش دستان بندی نغمات. معرفی ادوار ایقاعی و انواع فرمها نیز از دیگر موضوعات مورد بررسی اوست. مراغی در رسالات خود توضیحاتی راجع به ویژگیهای سازهای متداول زمان خود، از جمله کمانچه، قیچک، انواع عود، رباب، لوتهای دسته بلند مانند روح افزا، موسیقار و غیره میدهد.
با بررسی آثار عبدالقادر مراغی معلوم میشود که ریتم در موسیقی ایران، متأثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که در واقع رابطهٔ بین اوزان عروضی و وزنهای موسیقایی بوده، تئوری موسیقی خود را دربارهٔ ایقاع بیان میکردند. در موسیقی هند نیز زمانبندی تالای موسیقی بیشترین تأثیر را از شعر و به خصوص ساختار کششی در هجاهای زبان سانسکریت میگیرد.
لطفا شکیبا باشید ...