یه سری اطلاعات در مورد زندگی مادام کوری میخوام.
با نام مستعار مانیا، پنجمین فرزند معلمهای شناختهشدهای بهنامهای برونیسواوا اسکودوسکا و وادیسواو اسکودوسکی بود که در ۷ نوامبر ۱۸۶۷ در شهر ورشو در پادشاهی لهستان، که خود بخشی از امپراتوری روسیه بود، متولد شد. خواهران بزرگتر او، زوفیا (متولد ۱۸۶۲)، برونیسواوا (متولد ۱۸۶۳) و هلنا (متولد ۱۸۶۶) و تنها برادر او جوزف (متولد ۱۸۶۳) بودند.
خانواده ماری از هر دو طرف خاندان مادری و پدری، افرادی ورشکسته بودند که ثروت خود را طی رویدادهای مربوط به قیام میهنپرستان لهستان در جریان باز پسگیری استقلال لهستان از دست داده بودند. او و خواهرانش زندگی سختی را تجربه کردند. پدربزرگ پدری او، جوزف اسکودوسکا مدیر دبستانی بود که زمانی بولسواس پروس نویسنده برجسته لهستانی در کودکی در آن درس خوانده بود.پدر او وادیسواو اسکودوسکا، مدیر دو مدرسه راهنمایی پسرانه و معلم ریاضی و فیزیک بود؛ زمینههایی که ماری نیز به ادامه تحصیل در آنها تمایل داشت. پس از آنکه مقامات روسی دستورالعمل آزمایشگاهی را از مدارس لهستانی حذف کردند، وادیسواو وسایل و ابزارهای آزمایشگاهی مدرسه را با خود به خانه برد و در آنجا به آموزش دانش آموزان پرداخت. او سرانجام توسط سرپرستان روسی بهخاطر ترویج عقاید میهنپرستانه اخراج و مجبور شد به حرفههایی با درآمد کمتر روی آورد. وضعیت بد خانوادگی و کاهش درآمد مادرش، آنها را مجبور کرد که با تبدیل کردن منزل خود به اقامتگاهی برای پسران، کسری مخارج خود را جبران کنند.
برونیسواوا، مادر ماری، مسئولیت اداره یک مدرسه شبانهروزی معروف دخترانه را بهعهده داشت، اما پس از تولد ماری، از سمتش استعفا داد. او در سال ۱۸۷۸ و در زمانی که ماری تنها ۱۰ سال داشت، بر اثر بیماری سل درگذشت.سه سال پیش از آن، زوفیا بزرگترین خواهر او نیز در اثر ابتلا به تیفوس، که از یکی از مستأجران شبانهروزی خانه به او منتقل شدهبود، درگذشت. پدر ماری یک خداناباور و با اینحال، مادرش یک کاتولیک معتقد بود. مرگ مادر و خواهرش موجب شد که ماری دست از باور به مذهب کاتولیک بردارد و یک ندانمگرا شود.
زمانی که او تنها ۱۰ ساله بود به مدرسه شبانهروزی و دخترانه سیکورسکا رفت و تحصیلاتش را در واحد دختران ادامه داد و در ۱۲ ژوئن ۱۸۸۳ با مدال طلا از این مدرسه فارغالتحصیل شد. در این زمان، او به علت افسردگی از لحاظ روحی وضع مناسبی نداشت. او آن سال را در حومه شهر در کنار اقوام پدرش گذارند و سال بعد را نیز به همراه پدرش در ورشو سپری کرد؛ و در آنجا به تدریس خصوصی مشغول شد.ماری بهخاطر جنسیتش، نمیتوانست در یک مؤسسه آموزش عالی ثبت نام کند به همین علت او به همراه خواهرش برونیسواوا (که با مادر ماری همنام بود)، بهصورت پنهانی به دانشگاه فلایینگ که دانشگاهی مخفی برای آموزش زنان در لهستان بود وارد شد.
ماری با خواهرش برونیسواوا توافق کرد که در دوران تحصیل برونیسواوا در رشتهٔ پزشکی در پاریس به او کمک مالی کند و در عوض او هم دو سال بعد به ماری کمک مالی کند. در راستای عمل به چنین توافقی، بهعنوان معلم خصوصی، تدریس را شروع کرد، ابتدا بهعنوان معلم خانگی در ورشو و سپس بهمدت دو سال بهعنوان معلم خصوصی در یک خانواده ثروتمند از خویشاوندان پدرش، بهنام زوراسکیسدر شهر شوشوکی تدریس کرد.
ماری در زمانی که مشغول کار بهعنوان معلم خصوصی در خانواده زوراسکیس بود، به پسر این خانواده، کازیمیرز زوراسکیس که سپس به ریاضیدان بزرگی تبدیل شد، علاقهمند بود. خانواده کازیمیرز با ازدواج پسرشان با دختری از خانوادهای ورشکسته مخالف بودند و او نتوانست با آنها مخالفت کند. از دست دادن رابطه ماری با خانوادهٔ کازیمیرز برای هر دو اندوهناک بود. کازیمیرز مدتی بعد موفق به اخذ مدرک دکتری شد و حرفهٔ خود بهعنوان یک ریاضیدان را شروع کرد. او به مرتبه استادی دانشگاه یاگیلونیا و پس از آن به ریاست دانشگاه نیز رسید.
در آغاز سال ۱۸۹۰، برونیسواوا که چند ماه قبل با یک پزشک و فعال سیاسی لهستانی به نام کازیمیرز دوسکی ازدواج کرده بود، از ماری دعوت کرد که در پاریس به آنها بپیوندد. ماری دعوت او را نپذیرفت، چرا که او از تأمین شهریه دانشگاه ناتوان بود و حداقل یک و نیم سال زمان نیاز داشت تا بتواند پول لازم را فراهم کند. در اوایل سال ۱۸۸۹ وی نزد پدرش در ورشو به خانه بازگشت. او به شغل آموزگاریش تا سال ۱۸۹۱ ادامه داد، در دانشگاه فلایینگ تحصیل کرد و آموزش عملی علمی خود را (۹۱–۱۸۹۰) در یک آزمایشگاه شیمی در موزه صنعت و کشاورزی،حومه کراکوف، نزدیک شهر قدیمی ورشو آغاز کرد. این آزمایشگاه توسط پسر عموی او جوزف بوگوسکی اداره میشد که در دانشگاه دولتی سن پترزبورگ دستیار دمیتری مندلیف بود.
لطفا شکیبا باشید ...