مظفرالدینشاه قاجار چگونه زندگیی داشت؟
مظفرالدینشاه قاجار
(زادهٔ ۳ فروردین ۱۲۳۲– درگذشتهٔ ۱۲ دی ۱۲۸۵) پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود. وی پس از کشتهشدن پدرش ناصرالدینشاه به دست میرزا رضا کرمانی و پس از نزدیک به ۴۰ سال ولایتعهدی، شاه شد و از تبریز به تهران آمد. در جریان جنبش مشروطه، برخلاف کوششهای صدراعظمش عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد. او ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. وی آخرین پادشاه ایران است که در ایران درگذشتهاست. مظفرالدینشاه در کربلا به خاک سپرده شدهاست.
مظفرالدین میرزا در ۱۴ جمادیالثانی ۱۲۶۹ ه.ق در تبریز زاده شد. پدرش ناصرالدینشاه و مادرش شکوهالسلطنه، دختر فتحالله میرزا شعاعالسلطنه سی و ششمین پسر فتحعلیشاه، بود. مظفرالدین میرزا پسر بزرگ ناصرالدینشاه نبود. قبل از او، سه تن از برادرانش به ولایتعهدی برداشته شده بودند که همگی در خردی درگذشتند؛ سلطان محمود میرزا (درگذشته ۲۵ جمادیالثانی ۱۲۶۵)، معینالدین میرزا (درگذشته ۲ ربیعالاول ۱۲۷۳) و محمد قاسم میرزا (درگذشته ۱۲۷۴). علاوه بر اینان، مسعود میرزا ظلالسطان (پسر ناصرالدینشاه از عفت السلطنه) نیز ۳ سال از مظفرالدین میرزا بزرگتر بود اما چون مادرش از سلسله قاجار نبود، شانسی برای ولایتعهدی نداشت. مظفرالدین میرزا در سال ۱۲۷۷ ه. ق، زمانی که چهار ساله بود، به حکومت آذربایجان منصوب شد. یک سال بعد، در ذیحجه ۱۲۷۸ ه.ق ناصرالدینشاه رسماً او را ولیعهد خود اعلام کرد.
مظفرالدین میرزا به همراه عزیزخان مکری سردار کل راهی آذربایجان شده بود و عزیز خان به نیابت از او آن ولایت را اداره میکرد. در واقع، شاهزاده خود در اداره امور شخصاً دخالت نمیکرد و پیشکاری از تهران به آنجا فرستاده میشد. بین سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۹ ه.ق این امر برعهده حسنعلیخان گروسی امیرنظام بود. بعدها، در اواخر عهد ناصرالدینشاه، شاهزاده عبدالمجید میرزا عینالدوله پیشکاری آذربایجان یافت. از دیگر نزدیکان مظفرالدین میرزا در دوره ولایتعهدی، عبدالحسین میرزا فرمانفرما، حسین پاشا خان امیربهادر جنگ (رئیس کشیکخانه) و میرزا محمودخان حکیمالملک (طبیب ولیعهد) بودند. نیز یک سید به نام سید بحرینی در میان همراهان ولیعهد بود که گفته میشد ادعیه و اذکار او مظفرالدین میرزا را از «حوادث و بلایای طبیعی» حفظ میکند.
از حوادث مهم دوره ولایتعهدی مظفرالدین میرزا، ماجرای شیخ عبیدالله نهری، رهبر قیام کردها در عثمانی، بود. تاخت و تاز شیخ عبیدالله در سال ۱۲۹۷ ه.ق به نواحی شمال غرب ایران که منابع رسمی دولت ایران «فتنه» خواندهاندش، در حوزه حکمرانی ولیعهد صورت گرفت؛ ولیعهد برای مقابله با او نیرو فرستاد اما شکست خوردند. بیاطلاعی مظفرالدین میرزا از سیر اتفاقات و شکست قشونش، شاه را سخت نسبت به او بیمیل کرد تا بدان جا که به تهرانش احضار و در آنجا به او بیاعتنایی کرد. حتی شایع شد که قصد دارد مظفرالدین میرزا را از ولایتعهدی بردارد و ظلالسلطان را به جای او نشاند. هر چند نهایتاً چنین نشد.
مظفرالدین میرزا در دوره ولایتعهدی با تحصیلکردگان و اصلاحطلبان عهد ناصری در ارتباط بود. نیز تفکرات تجددطلبانه داشت و خواستار ترقی ملت بود. مرتضیقلیخان صنیعالدوله – مهندس و معدنشناس تحصیلکرده در برلین – داماد ولیعهد بود. میرزا یوسفخان مستشارالدوله، نویسنده رساله یک کلمه و از رجال اصلاحطلب، در ۱۳۰۶ ه.ق نامهای به او نوشت و به اصلاح مملکت و برقراری مساوات در برابر قانون جهت احیای احترام و اعتبار ایران باستان، تشویقش کرد. رجال دولتی نیز به انجام اصلاحات توسط او امید داشتند، چنانکه مخبرالسلطنه هدایت، بعد از استقبال از اردوی شاه جدید که عازم تهران بود، در تلگرافی نوشت: «فرمایشات ملوکانه امیدواری میداد.» نیز، به گفته مستوفی، تجربه ۴۰ سال ولایتعهدی مردم را امیدوار به سلطنت شاهی توانا کرده بود.
لطفا شکیبا باشید ...