سلام در مورد بازی control اطلاعات می خواستم
روایت داستانهای علمی تخیلی آمیخته با موضوعات پیچیده علمی نظیر فیزیک کوانتوم، نسبیت و فضازمان در بطن دنیای امروزی، همواره یکی از ایدههای جذاب برای خلق آثار مختلف بوده است و البته با وجود پتانسیل بالا، معمولاً پیاده سازی درست این ایدهها به دلیل جنبههای تکنیکی کاری سخت و دشوار است. استودیو رمدی از جمله سازندگانی است که در نسل هشتم خود به داستانهای علمی تخیلی همراه فضاسازی دنیای فعلی توجه زیادی نشان داده است. نمونه بارز این موضوع کوانتوم بریک است که سعی کرده بود با نگاهی تا حدودی علمی به مسئلههای سفر در زمان ورود کند. جدیدترین بازی استودیوی رمدی یعنی نیز با فضای داستانی نسبتاً مشابهی ساخته شده و با توجه به سابقه این استودیو، از جمله مهمترین بازیهای سال ۲۰۱۹ محسوب میشود. در ادامه این مطلب به نقد و بررسی بازی Control میپردازیم.
Control
پیش از شروع نقد، کمی در مورد سابقه استودیو رمدی صحبت میکنیم و سپس به سراغ نقد این بازی میرویم. این استودیو توسط اولین بازی خود را که عنوانی در سبک ریسینگ بود در سال ۱۹۹۶ و با عنوان Death Rally برای سیستم عامل داس (DOS) عرضه کرد. این بازی به نسبت دوران خود نمرات قابل قبولی کسب کرد. اما عنوانی که این استودیو را تبدیل به یکی از مشهورترین سازندگان کرد، چیزی نبود جز مکس پین. نسخه اول این سری در سال ۲۰۰۱ برای پلتفرمهای PC، PS2 و Xbox عرضه شد. این بازی نه تنها باعث محبوبیت بالای رمدی شد، بلکه آقای سم لیک (Sam Lake) که یکی از اعضای اصلی این استودیو محسوب میشود نیز به خاطر نویسندگی بسیار خوب خود در این بازی، تبدیل به نویسندهای مشهور شد. عنوان بعدی این استودیو نسخه دوم مکس پین با عنوان Max Payne 2: The Fall of Max Payne بود که در سال ۲۰۰۳ برای همان سه پلتفرم نسخه اول عرضه شد. این بازی نیز توانست همانند نسخه قبل به موفقیت بسیار بالایی دست پیدا کند و باعث محبوبیت هرچه بیشتر استودیو رمدی و البته نویسنده این اثر یعنی سم لیک بشود. بازی بعدی این استودیو که با فاصلهای بسیار زیاد نسبت به مکس پین عرضه شد، الن** ویک (Alan Wake) بود که در سال ۲۰۱۰ به طور انحصاری برای Xbox 360 عرضه شده و البته دو سال بعد برای PC نیز منتشر شد. این بازی نیز با داستان فوقالعاده و ارائه اتمسفر ترسناک خاص، توانست به موفقیتهای زیادی در آن زمان دست پیدا کند. بازی بعدی این استودیو Alan Wake’s American Nightmare بود که در سال ۲۰۱۲ برای Xbox 360 و PC عرضه شد. این عنوان نتوانست در حد نسخه قبلی این سری ظاهر شود و افت کیفی قابل توجهی در داستان آن وجود داشت و به همین دلیل نیز نمرات کمتری نسبت به سایر بازیهای این استودیو کسب کرد. پس از این در سال ۲۰۱۶، عنوان بعدی این استودیو یعنی Quantum Break برای PC و Xbox One عرضه شد. این بازی عنوان بسیار بلندپروازانهای از لحاظ داستانی بود و از بازیگرآنهالیوودی زیادی برای ایفای نقش در آن استفاده شده بود و البته داستان بازی در بخشهایی به صورت یک فیلم لایواکشن برای بازیکنان به نمایش در میآمد. با این وجود بازی از نظر گیم پلی تا حدی دچار تکرار میشد و البته ترکیب فیلم و بازی نیز به مذاق خیلیها خوش نیامد و به اعتقاد بسیاری از منتقدان این بخشهای فیلمی به نوعی بازیکنان را از خود بازی دور میکردند. حال، سه سال بعد از عرضه Quantum Break این استودیو بازی جدید خود یعنی Control را برای PC، Xbox One و PS4 عرضه کرده است و در ادامه مطلب قصد بررسی آن را داریم.
«من نمیتونم امیدوار باشم. خیلی از اوقات ماجرا به هیچ چیز مفیدی ختم نشد. من هیچی پیدا نکردم. این طور به نظر میرسه که ما در یک اتاق زندگی میکنیم و یک پوستر روی دیواره. ما به اون زل میزنیم و فکر میکنیم اونا کل دنیان؛ اتاق و پوستر. پوستر چیز زیبایی رو به تصویر میکشه. یک منظره یا یک شخص مشهور. مثل اون فیلمه … اسمش چی بود؟ اون فیلمه که مربوط به زندان بود. اتاق یک سلوله و تصویر برای هر کدوم از ما متفاوته اون میتونه زیبا باشه یا ترسناک. ولی همه ما میخکوب شدیم. ولی اینا همش یک دروغه. چیزی که حواس ما رو از واقعیت پرت کنه. اونا دارن به ما دروغ میگن. ما داریم به خودمون دروغ میگیم. اون اتاق دنیا نیست، دنیا خیلی بزرگتر و خیلی عجیبتره. یک سوراخ پشت اون پوستر هست که به دنیای واقعی راه داره. ما همه درون اون اتاق احساس امنیت میکنیم. ولی گاهی اوقات … گاهی اوقات یک چیزی از پشت پوستر میخزه بیرون و کسی که وقوع این حادثه رو میبینه از ترس میخکوب میشه و سعی میکنه چیزی که دیده رو فراموش کنه. من اینجام. چرا منو آوردی اینجا؟»
داستان بازی از این اتاق و کشته شدن رییس دیوان فدرال کنترل شروع میشود
کنترل با این مونولوگ عجیب و مرموز شروع میشود. پس از این مونولوگ شما در نقشی جسی فیدن (Jesse Faden)، وارد ساختمانی مربوط به «دیوان فدرال کنترل» (Federal Bureau of Control – به طور مخفف FBC) میشوید. با ورود به این ساختمان هیچ منشی یا مسئول خاصی دیده نمیشود و بعد از چند دقیقه گشت و گذار، با سرایدار عجیب و غریب ساختمان که Ahti نام دارد مواجه خواهید شد که به شما میگوید آسانسور کجاست و چگونه به دفتر رئیس شرکت بروید. از همان اول بازی کاملاً مشخص است که چیزی در این ساختمان ایراد دارد. لحظاتی بعد و با رفتن به دفتر رئیس اداره در طبقات بالایی ساختمان، به طور کامل برای شما مشخص میشود که مشکل کجاست. جسی درست جلوی در اتاق رئیس با صدای گلوله مواجه میشود و با ورود به آن جا، متوجه مرگ رئیس اداره که فردی به نام Trench است، میشود. او تفنگ رئیس را به دست میگیرد و با همین اتفاق، به طور کامل متوجه وضعیت عجیب این اداره میشود. با برداشتن تفنگ، او وارد دنیای عجیبی به نام صفحه سماوی (Astral Plane) شده و در آن جا با صدایی نامفهوم به نام The Board مواجه میشود که در عین نامشخص بودن کلمات، جسی متوجه معنای کلمات این صدای ناشناس میشود. بعد از آموزش نحوه کار با سلاح مد نظر که مشخصاً سلاح طبیعی نیست و خاصیتهای عجیب و غریب و ماوراءالطبیعه دارد، جسی به اتاق رئیس بر میگردد و متوجه میشود که حالا، او رئیس شرکت شده است. پس از این، او تصمیم میگیرد بیشتر در ساختمان گشت بزند. بعد از مواجه شدن او با انسانهای عجیب و غریبی که تحت کنترل یک نیروی ناشناخته هستند، در نهایت او با تعدادی از انسانهایی که هنوز تحت کنترل این موجود قرار نگرفتهاند مواجه میشود و میفهمد که اتفاقات عجیبی در این ساختمان افتاده است و این نیروی ماورایی عجیب که از آن به نام The Hiss یاد میشود، در صورت خروج از این ساختمان، فاجعهای عظیم به بار خواهد آورد. تمامی این اتفاقات در نیم ساعت اول بازی روی میدهند. علاوه بر این موضوعات دیگری نیز برای شما مشخص میشود. این که جسی یک شخصیت درونی دیگر نیز همراه خود دارد که در وضعیتهای مختلف از طریق ذهن با او حرف میزند. ضمن این که جسی سالهاست که به دنبال برادر گمشده خود، دیلان (Dylan)، میگردد که در کودکی در پی حادثه عجیبی که در شهر آنها روی داده است، توسط افراد این اداره دستگیر شده و از آن موقع جسی نتوانسته بود هیچ رد و نشانی از دیوان فدرال کنترل به دست بیاورد و ناگهان در شهر بزرگ نیویورک خیلی اتفاقی با ساختمان این اداره رو به رو میشود. ساختمانی که به نظر هیچ فرد دیگر توجهی به آن ندارد.
بازی با وجود این که این همه اطلاعات را در همان ۳۰ دقیقه ابتدایی بازی به شما میدهد، اما همچنان در ابتدا به شکل خاصی گنگ و مبهم باقی میماند و شما را وادار میکند که با ادامه دادن بازی، سر از داستان عجیب و غریب این عنوان در بیاورید. موضوعات زیادی ذهن شما را مشغول خواهد کرد. این که اصلاً چرا این جا هستید؟ برادر شخصیت اصلی کجاست؟ چرا رئیس شرکت شد؟ چه بلایی بر سر کارمندان این اداره عجیب آمده است؟ اصلاً این ساختمان چه جور جایی است که با وجود واقع شدن در مکانی شلوغ در نیویورک، هیچ کسی توجهی به آن ندارد؟ همه این موارد موضوعاتی هستند که در همان ابتدا شما را سردرگم خواهند کرد و برای یافتن پاسخشان، به شدت مشتاق به ادامه بازی خواهید شد. پس از آن بازی مدام شما را با چیزهای عجیب و غریب دیگری آشنا میکند.
محیطهای عجیب و غریب زیادی در بازی وجود دارد. هنگام تعامل با هر کدام از اشیای قدرت، برای تسلط پیدا کردن بر آن وارد این دنیای عجیب و غریب که صفحه سماوی (Astral Plane) نام دارد میشوید.
در این میان شخصیت پردازی خوب شخصیتها نیز باعث میشود که بازیکنان بیش از پیش علاقهمند به ادامه بازی بشوند از طرفی خود شخصیت اصلی بازی یعنی جسی، در ذهن خود یک شخصیت دیگر هم دارد که بعد از حادثهای که در بچگی برای آنها رخ داده، به او ملحق شده و خیلی از اوقات او در ذهن خود با این شخصیت حرف زده و مشورت میکند. در کنار آن چندین شخصیت مختلف دیگر نظیر سرپرست نگهبانان، دستیار رئیس بخش تحقیقات و البته سرایدار ساختمان نیز از جمله افرادی هستند که با بازیکن تعامل دارند. نکته خوبی که در زمینه آنها وجود دارد این است که واقعاً شخصیت پردازی عمیقی برای این کاراکترها انجام شده است. هر کدام از این کاراکترها مشخصاً رازهای پنهان خاص خود را دارند و به هیچ وجه شخصیتهای ساده و معمولی نیستند. از همه جالبتر نیز شخصیت عجیب سرایدار ساختمان است که اطلاعات خیلی بیشتری از یک سرایدار ساده دارد. در طول داستان نیز این شخصیت در چند نقطه به شما کمک میکند و البته این کمکها به شکلی هستند که هر چه بیشتر این شخصیت را مرموز و خاص میکنند. در نتیجه این مسائل، با وجود این که شخصیتهای بازی خیلی زیاد نیستند، اما همگی شخصیت پردازی عمیق و خاصی دارند که باعث میشود ارزش کیفی بازی در زمینه داستانی بسیار بالاتر برود.
دیوان فدرال کنترل، یک سازمان مخفی مربوط به ایالات متحده است که به جز کارکنان آن و احتمالاً افراد خیلی خاص دیگری، کسی اطلاعی از وجود آن ندارد. در دنیای این بازی، گاهی اوقات اختلالاتی فیزیکی عجیب و غریبی به نام «رویدادهای دگرگون شده دنیا» (Altered World Events) که به نظر میرسد از دنیاهای موازی یا منشأ دیگری سرچشمه میگیرند به وقوع میپیوندد و این اداره مرموز وظیفه دارد هر چه سریعتر به آنها رسیدگی کرده و ضمن تحقیق در مورد ماهیت عجیب و غریب این رویدادهای عجیب و غریب، جلوی اطلاع یافتن عمومی از این مسائل را گرفته و به شکلهای مختلف روی آنها سرپوش بگذارد. مثلاً در یکی از یادداشتهای بازی میبینید که مرگ مشکوک عدهای در آلاسکا، به حمله خرسهای قطبی مهاجر که انسانها وارد حریم زندگی آنها شده نشان داده شدهاند در حالی که حقیقت ماجرا یکی از این رویدادهای عجیب و غریب بوده است. در نتیجه این رویدادها گاهی اوقات یکسری از وسایل خاصیتهای عجیب و غریبی پیدا میکنند که به آنها Altered Items میگویند. این وسایل به سرعت توسط این اداره جمع آوری میشوند تا از دسترس عموم دور بمانند. چون بعضی از آنها در صورتی که شرایط خاصی برایشان مهیا نشود، خیلی راحت و بدون تماس فیزیکی میتوانند جان انسانها را به خطر بیندازند. در کنار این وسایلی هم هستند که از آنها با نام اشیای قدرت (Objects of Power) نام برده میشود. این اشیا تا حدودی شبیه موارد قبلی هستند با این تفاوت که قدرتهای پارانرمال بسیار عجیب و قوی دارند. قدرت این اشیا نیز فقط به شخص خاصی که بتواند آنها را تحت کنترل در بیاورد تعلق میگیرد و سایر افراد نمیتوانند از آن استفاده کنند. در کنار این موارد، در بازی یک مکان قدرت (Place of Power) شناخته شده نیز وجود دارد و همان طور که احتمالاً حدس میزنید، این مکان همان ساختمان دیوان فدرال کنترل است.
مکانهای عجیب و غریب زیادی در این ساختمان عجیب و غریب قرار گرفتهاند که با واقعیت سازگاری چندانی ندارند.
کل ساختمان دیوان فدرال کنترل که کل بازی در آن جریان دارد، یک مکان قدرت است که در اصطلاح کارکنان این اداره، به آن قدیمیترین خانه (The Oldest House) میگویند. این خانه که معلوم نیست دقیقاً چه طور ایجاد شده، توسط کارکنان این اداره کشف شده است. این ساختمان از بیرون یک آسمان خراش خیلی معمولی به نظر میآید اما به طرز عجیبی، نوعی نیروی خاص باعث میشود که مردم عادی با وجود دیدن این بنای عظیم، هیچ توجهی به آن نکنند. در عوض کسی که دنبال این ساختمان باشد، میتواند آن را تشخیص دهد. اما نکته مهم در مورد این ساختمان، بیرون آن نیست بلکه درون آن است. درون این ساختمان، از قوانین معمول جهان پیروی نمیکند و ابعادی بسیار بزرگتر از چیزی که باید داشته باشد را در بر میگیرد. از طرفی خود ساختمان نیز به دلایل مختلف، میتواند از درون تغییر پیدا کرده و محیطهای خود را عوض کند. طرحهای معماری عجیب و غریب زیادی در بخشهایی از این ساختمان وجود دارد که به هیچ وجه با ساختار کلی قوانین طبیعی سازگاری ندارند و متناسب با نیروهای عجیب این بنا به وجود آمدهاند.
مانند بسیاری از بازیها درخت مهارتی نیز در این عنوان قرار گرفته است. البته سازندگان قصد نداشتهاند که خیلی به سبک نقش آفرینی ورود کنند و درخت مهارتی بازی نیز پیچیدگی عناوین نقش آفرینی را ندارد.
وجود یک ساختمان با ابعاد بسیار بزرگ، نکته مهمی است که در گیم پلی بازی نیز تأثیر گذار بوده است. این عنوان برای ساختار کلی گیم پلی از سیستمی مشابه بازیهای مترویدوانیا استفاده میکند. مترویدوانیا به بازیهایی گفته میشود که با الگو برداری از سری متروید ساخته شدهاند و نکته اصلی در آنها این است که برای پیشروی در بازی، لازم است بارها به مکانهایی که قبلاً کشف کرده بودید سر زده و با تواناییهایی که در بخشهای مختلف بازی به دست آوردهاید، راههایی جدیدی در قسمتهای قدیمی کشف کنید. سازندگان کنترل نیز با استفاده از همین الگو توانستهاند کاری کنند تا برخلاف عنوانی همانند کوانتوم بریک، این بازی روند کاملاً خطی نداشته باشد و بازیکنان بتوانند در آن آزادانه به گشت و گذار بپردازند.
سازندگان بازی به خوبی توانستهاند منطق بازیهای مترویدوانیا مبنی بر کسب تواناییهای جدید در بخشهای مختلف و بازگشت به مراحل قبلی را نیز با منطق داستانی بازی تطبیق بدهند. در این بازی اکثر قابلیتهای خاص و عجیب شخصیت، در قبال به دست آوردن و تعامل با اشیای قدرت به دست میآید. بدین ترتیب و بعد از تعامل با این اشیا، شخصیت اصلی تواناییهای ویژه جدیدی پیدا میکند که با استفاده از آنها، میتواند به مناطق قبلی بازگشته و به شکل دیگری پیشروی بکند.
لطفا شکیبا باشید ...