بچه ها میشه چندتا از آثار سوفوکل رو معرفی کنید؟
آثار سوفوکل
مروری بر آثار و اندیشه ها سوفوکل
سوفوکل را باید از طلایه داران نمایشنامه نویسی کهن دانست.سوفوکل نمایشنامه نویسی اخلاق محور با چاشنی روشنفکری بوده است که در عین پرداختن به اسطوره های یونانی به مقولات اجتماعی نیز توجه ویژه ای داشته است. اگر بخواهیم سیری بر تاریخ نویسندگی آن هم در حوزه ی نمایشنامه نویسی داشته باشیم باید این چنین بگوییم که نمایشنامه ها از آن جهت پدید آمدند که بطور مستقیم تری از دیگر قالب های ادبی ، نظیر رمان و سایر قالب ها می توانستند با مردم ارتباط برقرار کنند. در نخست ، ارتباط های مردمی از طریق نمایشنامه ها عمدتا در شکل پردازش های رمانی بوده است اما سپس به مدد کسانی چون سوفوکل رویکرد نمایش ، به شکل تحول گونه ای عوض گردیده و مردم بجای به تماشا نشستن و یا خواندن آثار نمایشی با مضمون های کلیشه ای ، به تماشای موعظه های اجتماعی و رویکردهای اجتماعی یک نویسنده می نشستند .
سوفوکل یکی از معدود نمایشنامه نویسانی است که به طور مستقیم به امر مسائل اجتماعی و ارزش و جایگاه آن ها در دوره ی خودش پرداخته است. آنچه که از دل آثار سوفوکل بعنوان یک دغدغه ی بشری به جای مانده است ، ذکر این نکته است که وی به شدت علم و آگاهی را در انواع و اقسام اشکال آن می ستوده است. او به این امر معتقد بوده است که آگاهی برای انسان به مانند یک عصا برای دوران پیری می ماند و دانش را چون مشعله ای برای یافتن راه زندگی به شمار می آورده است.دیگر ویژگی و بنیانی که سوفوکل وارد دنیای نویسندگی در حوزه ی نمایشنامه می کند ، تراژدی نویسی است. او در تراژدی نویسی ، یکی از طلایه داران در ادبیات نمایشی است.
بخشی از نمایشنامه ی ادیپ شهریار اثر سوفوکل را با هم مطالعه می کنیم :
همسرایان: میخواهیم حقیقت هیاهویی را که تا به امروز بر سر زبان هاست بدانم
ایدیپوس: وای بر من
همسرایان: آرام باش تمنا میکنم
ایدیپوس: بسیار ناهنجار است. باری میگویم. من نارواترین بیداد را بر خود هموار کردم. من ستمی ناسزاوار بر خود هموار کردم. خدا میداند که اختیاری در کار نبود
همسرایان: در چه کاری؟
ایدیپوس: در ازدواجی ننگین به خاطر شرم نادانسته به زناشویی رسوایی دست زدم
همسرایان: میگویند مادرت در این پیوند ننگین همسر تو بود
ایدیپوس: بیاد آوردن آن در حکم مرگ من است. تازه این دو نیز(آنتیگنه و ایسمنه) از آن منند
همسرایان: نه
ایدیپوس: فرزندان نفرین شده
همسرایان: آه، خدایا
ایدیپوس: و میوههای بطن همان مادر
همسرایان: دختران تو و
ایدیپوس: خواهرانم! آه خواهران پدر خود
همسرایان: آیا پدرت را
ایدیپوس: باز هم رنجی دیگر و شکنجهای تازه؟
همسرایان: تو او را کشتی؟
ایدیپوس: آری اما به حق
همسرایان: به حق؟
ایدیپوس: آری (ناشناخته، در راه) کسی را کشتم که میخواست مرا بکشد.
لطفا شکیبا باشید ...