سلام در مورد بازی call of duty infinite warfareاطلاعات می خواستم
نسخه جدید سری Call of Duty به آیندهای دور رفته و همین گذر زمان، باعث شده تا از دوران اوج خود فاصله بگیرد. با زومجی و بررسی بازی Call of Duty: Infinite Warfare همراه باشید.
خیلی راحت میتوان مقدمه بررسی را با یک تاریخچه پربار و پر از حس نوستالژی شروع کرد، از اولین Call of Duty ها گفت، سری به نورمندی زد یا کمی به آینده آمد و به نقطه اوج این سری، به مدرن وارفرها و کاپیتان پرایس رسید. اما بازگو کردن تاریخچه این سری دردی را از این بازی دوا نخواهد کرد.
وظیفه توسعه نسخه جدید Call of Duty که حالا به صورت چرخشی توسط سه استودیو اینفینیتی وارد، تریآرک و اسلجهمر انجام میشود، امسال بر عهده استودیو اصلی یعنی اینفینیتی وارد بود. استودیویی که تصمیم گرفت تا عصر جدیدی را در این سری شروع کرده و آن را به فضایی جدیدتر و دورتر ببرد. اینکه این تصمیم باعث بهبود این مجموعه شده یا از پشت به آن خنجر زده را در ادامه بررسی به آن خواهیم پرداخت. پیش از اینکه به مطالعه بررسی متنی این بازی مشغول شوید، میتوانید بررسی ویدیویی آن را که پیشتر در زومجی منتشر شده بود تماشا کنید:
قصه از جایی شروع میشود که در آیندهای تخیلی؛ خیلی خیلی دورتر از ما، رشد جمعیت، زیادهخواهی انسانها و مشکلاتی که اکنون هم در حال تجربه آنها هستیم سبب شدهاند تا انسانها پا را فراتر از این کره خاکی گذاشته و به فضا سفر کنند، سیارههای مختلف را تحت سلطه درآورند و همان تصمیمی را بگیرند که ما در تخیل و آینده احتمالی خودمان میبینیم؛ اینکه نه تنها زمین، بلکه منظومه شمسی را تحت تسلط خودمان دربیاوریم و بر آن حکمرانی کنیم.
داستان و ریشه آن اگرچه کلیشهای و تکراری است اما به خوبی پرداخته شده و بازگو میشود. در واقع همین بخش داستانی است که با وجود مشکلاتی که دارد، میتواند بازی را از گزند منتقدان و نمرههای پایین حفظ کند
قصه از جایی شروع میشود که زمین نمیتواند پاسخگوی نیاز بشر و منابع مورد نیازش باشد، نتیجه هم چیزی میشود که اشاره کردیم. انسانها برای به دست آوردن منابع بیشتر و استفاده از آن در زمین راهی سفری دور و دراز در منظومه شمسی میشوند و آن را به کنترل خود در میآورند؛ اما ما انسانها و نژاد بشر را به خوبی میشناسیم؛ این که با پخش شدن انسانها در این پهنه وسیع، باز هم نمیتوانند در کنار هم زندگی کنند و همین موضوع باعث ایجاد گروهی تروریستی با نام SDF میشود. داستان از همان جایی شروع میشود که SDF نقشه حمله به ژنو، مقر سازمان ملل متحد فضایی را عملی کرده و جشن زمینیها را به یک جهنم تبدیل میکند.
داستان و ریشه آن اگرچه کلیشهای و تکراری است اما به خوبی پرداخته شده و بازگو میشود. در واقع همین بخش داستانی است که با وجود مشکلاتی که دارد، میتواند بازی را از گزند منتقدان و نمرههای پایین حفظ کند. شما بازی را در نقش نیک رِیِس، خلبان کارکشته اسکادران هوایی اسکار شروع میکنید تا جلوی این حملات را گرفته و زمین را نجات دهید. در همین زد و خوردها و تلاش برای دفاع از زمین، SDF کشتی فضایی رتریبیوشن را مورد هدف قرار داده و فرمانده کشتی را از بین میبرد. درست حدس زدید، این شما هستید که همه نگاهها را به خود جذب کرده و به عنوان جانشین فرمانده، فرماندهی کشتی فضایی را بر عهده میگیرید. حالا وظیفه شما به عنوان یک شهروند، خلبان و یک فرمانده جوان، نجات زمین و مستعمرات آن در جایجای منظومه شمسی است.
روایت داستان در Infinite Warfare به کمک صحنههای از پیش رنده شده انجام میگیرد؛ تصمیمی که شاید به مذاق برخی خوش نیاید اما واقعیت این است که کارگردانان بازی به خوبی توانستهاند از این موضوع برای هرچه لذتبخش و سینماییتر کردن بازی استفاده کنند. داستان اینفینیت وارفر، همین روایت هیجان انگیز بین زمین، فضا و گوشه و کنار منظومه شمسی است. داستانی که باز هم مثل کال آف دیوتیهای قبلی پر از صحنههای هیجان انگیز و اکشنی است که دقیقا نشان از یکی دیگر از بازیهای همین مجموعه دارد.
تبدیل شدن نیک ریس به فرمانده کشتی فضایی یکی از مواردی است که هم در داستان بازی تاثیر دارد و هم در گیمپلی آن
فرقی نمیکند به خاطر سیاستهای غلط متولیان این برند، از بازی آنها بیزار باشید یا یکی از عاشقان این مجموعه و همه نسخههای آن؛ بخش داستانی نسخه جدید این سری بدون اغراق، عظیم، سینمایی و هیجانانگیز است. در واقع همکاری شما با اعضای کشتی فضایی رتریبیوشن مانند نورا سالتر یا ربات شوخ و دوستداشتنیاش یعنی ایتن، دقیقا مثل یک بلاکباستر پرخرج هالیوودی است که اگرچه بالاخره تمام میشود اما نمیتوان لحظههای هیجانانگیز و لذتی که میتوان از آنها برد را انکار کرد.
تبدیل شدن نیک ریس به فرمانده کشتی فضایی هم یکی از مواردی است که هم در داستان بازی تاثیر دارد و هم در گیمپلی آن. با این فعل و انفعال شما میتوانید در نقش کاپیتان ریس پشت میز مدیریتی خود بنشینید و پیغامهای سری را از زمین یا اقصینقاط منظومه شمسی بشنوید یا حتی در مقر فرماندهی، ماموریت بعدی این کشتی فضایی را انتخاب کنید. اما این مساله چطور روی گیمپلی بازی تاثیرگزار است؟ با تبدیل شدن ریس به فرمانده کشتی فضایی رتریبیوشن، شما میتوانید ماموریت بعدی این کشتی را از بین ماموریتهای اصلی و فرعی انتخاب کنید. با این قدرت شما به جای اینکه مانند همه نسخههای قبلی مجموعه Call of Duty، خط داستانی بازی را به صورت خطی دنبال کنید، میتوانید وقفهای در آن ایجاد کرده و به ماموریتهای فرعی مانند نجات یک محموله از دست تروریستها یا به هلاکت رساندن آنها بروید. با این حال این ماموریتها کم و تا حدودی تکراری هستند و آزادی عملی که دیگر بازیها به شما میدهند را در اختیارتان نمیگذارد.
با این حال و با همه موارد مثبتی که از بخش داستانی این بازی گفتیم، داستان نجات زمین توسط نیک ریس و دوستانش به هیچ وجه بیعیب و ایراد نیست. شاید اولین ایرادی که در روند پیشرویتان به آن برخورد میکنید، پرداخت نامناسب بین شخصیتهای بازی باشد؛ جایی که این پرداخت نامناسب به هیچ عنوان دیگر شخصیتهای بازی که دست بر قضا پر از پتانسیل هستند را در جریان بازی و داستان قرار نمیدهد. از همه اینها بدتر، استفاده به بدترین شکل ممکن از پتانسیل کیت هرینگتون، بازیگر محبوب نقش جان اسنو در سریال بازی تاج و تخت است؛ بازیگر شخصیت جان اسنو این بار در یک بازی ویدیویی، نقش یک آنتاگونیست و یک تروریست را ایفا میکند. شاید تا اینجا همه چیز مزه خوبی بدهد اما واقعیت این است که استودیو سازنده بازی به هیچ وجه نتوانسته تصویری به یاد ماندنی از این بازیگر شناخته شده ایجاد کرده و آن را در ذهن هوادارن حک کند. کیت هرینگتون را به عنوان یک یاغی که قصد جان زمین و همه زمینیان را کرده، جز در چند تصویر کوتاه و تهدیدهای گاه و بیگاهش در بازی نمیبینیم. در واقع همین استفاده از پتانسیل شخصیتها و داستان بازی باعث شده تا بخش تکنفره هالیوودی بازی، گیرا و قابل ارتباط نباشد.
داستان ۸ ساعته بازی به هر حال به اتمام میرسد. آن چیزی که شما را به یک بازی وفادار میکند و باعث میشود باز هم سراغی از آن بگیرید، بخش چند نفره بازی است. شاید بخش داستانی قوی و متمرکز همیشه جزیی از مجموعه کال آف دیوتی باشد اما به هیچ وجه نمیتوان بخش چند نفره آن را یک بخش فرعی قلمداد کرد. آن هم در سالهایی که سازندگان این مجموعه سعی کردند تا آن را به شکلی جدیتر وارد ورزشهای الکترونیکی و جوایز میلیون دلاری کنند. دقیقا هم همینجا است که ناامید شدنتان از بازی شروع می شوند.
اینفینیت وارفر در بهترین حالت، میراثدار نسخه چندنفره بازی Black Ops 3 است که همان ویژگیها و سرعت را دارد. بله، بخش چند نفره بلک آپس ۳ قابل قبول بود اما این دلیل خوبی برای پیادهسازی آن در یک بازی جدیدتر نیست، آن هم در سالی که جدیدترین نماینده کال آف دیوتی، رقبای نامداری از بهترین استودیوهای بازیسازی دارد. اگرچه اینجا ملاک فقط بررسی بازی Infinite Warfare است اما وقتی بخش چند نفره آن را با بازیهای هم سبک خود مانند Overwatch، Titanfall 2 یا Battlefield 1 مقایسه میکنیم، چیزی جز یک عقبگرد در آن نمیبینیم.
اینفینیت وارفر در بهترین حالت، میراثدار نسخه چندنفره بازی Black Ops 3 است که همان ویژگیها و سرعت را دارد
Infinite Warfare هم درست مانند نسخه قبلی، دارای کلاسهای مختلفی است که میتوانید با توجه به سبک بازی و حالتی که قصد تجربه آن را دارید، یکی از آنها را انتخاب کنید. این کلاسها هر کدام ویژگیها و حتی دمو از پیش رندر شدهای دارند که اگرچه زیبا و جذاب تهیه شدهاند اما نمیتوانند پارامتر جدیدی به فرمول قدیمی آن اضافه کنند. بازی اما پر از شخصیسازیها است. در واقع شاید این تنها نقطه قابل اتکا و مثبت بخش چند نفره اینفینیت وارفر باشد. اگرچه این نقطه قوت در نسخههای قبلی هم وجود داشت اما با این حال، توانایی شخصیسازی از انواع لوازم جانبی اسلحهها گرفته تا توانایی هک کردن نشان و اسم روی اسلحهها و فضاپیمایی که دارید از نکات قوتی است که هیچگاه قدیمی یا نخنما نمیشود. یکی از موضوعاتی که استودیو سازنده تمرکز و البته مانور تبلیغاتی بسیاری روی آن داشته، طراحی نقشههای بخش چند نفره به صورت مخصوص برای مسابقات ورزشهای الکترونیک است؛ چیزی که باز هم اهمیت بخش چند نفره را به خصوص در سری Call of Duty نمایش میدهد اما این موضوع هم نمیتواند دردی از تکراری و بیروح بودن این بخش دوا کند.
اما بیاید خیلی هم منفیباف نباشیم. با گذر از بخش چندنفره بازی به حالت زامبی میرسیم. حالتی که برای اولین بار با بازی World at War ساخته استودیو تریآرک وارد این مجموعه شد. این حالت بیشتر در بازیهای ساخته این استودیو حضور داشت و بعد از موفقیت آن در World at War شاهد حضور این حالت در سهگانه Black Ops هم بودیم اما اینبار این حالت را در بازی خواهیم دید که به دست استودیو اینفینی وارد ساخته شده پس قطعا ارزیابی و تجربه این حالت جالبتر از گذشته خواهد بود. باور کنید یا نه، اینفینیتی وارد توانسته حالت زامبی بسیار خوب و سرگرمکنندهای را وارد بازی کند؛ در واقع آنها در این حالت کاری کردند که نتوانستند نمونه آن را در بخش چند نفره بازی انجام دهند.
از داستان و بخشهای چند نفره که بگذریم، به یکی از مهمترین ارکان بازیهای تیراندازی اول شخص یعنی گیمپلی میرسیم. گانپلی اینفینیت وارفر باز هم از همان زبان آشنای مجموعه با همان گیمپلی سریع بهره برده است. گیمپلی سریع این بازی با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه که با حال و هوای آیندهنگرانه بازی عجین شده، باعث میشود تا بازی حتی در روند آن هم حس سینمایی را به شما القا کند. گیمپلی اینفینیت وارفر، نقاط عطف و جذاب زیادی دارد اما شاید دو مورد از مهمترین آنها مبارزات جاذبه صفر و البته نبرد در فضا با سفینهتان باشد.
لطفا شکیبا باشید ...