کمیک های بازی injustice 2 در چه مورد است؟
خلاصه کمیک : Injustice 2 یک مجموعه کمیک بوکی آمریکایی است که توسط تام تیلور نوشته شده و توسط DC Comics منتشر شده است. این سریال بین وقایع بازی ویدیویی Injustice: Gods Through Us و دنباله آن ، Injustice 2. رخ می دهد. این واقایع متناوب تنظیم می شود که یک شورشی به رهبری بتمن ، رژیم توتالیتر سوپرمن را شکست داده و مجبور به مقابله با پیامدهای بعدی است.
در حالی که فقط چند روز تا عرضه بازی مبارزهای Injustice 2 باقی مانده است، در این مقاله میخواهیم تمامی شخصیتهای این بازی را معرفی کنیم. با گیمر همراه باشید.
Injustice 2 یک عنوان مبارزهای ساخت استودیو ندررلم (NetherRealm) است و ناشر این بازی، کمپانی برادران وارنر (Warner Bros) میباشد. این بازی از زمان معرفیاش سر و صدای بسیاری را راه انداخته است و هر هفته شاهد انتشار اطلاعات و ویدیوهایی از این بازی بودهایم. سرانجام قرار است این بازی در تاریخ ۲۶ اردیبهشت سال ۹۶ یعنی سهشنبه این هفته برای کنسولهای PS4 و Xbox One منتشر شود.
در این مقاله میخواهیم نگاهی به کاراکترهای بازی Injustice 2 بپردازیم و معرفی از داستان زندگی، نحوه خلق این چهرهها و قدرتها و سرنوشتشان داشته باشیم. با گیمر همراه باشید تا ببینیم آیا این بازی مبارزهای خواهد توانست همانند بازیهای Mortal Combat و Tekken موفق شود یا خیر.
در قسمت اول این بازی یعنی در عنوان Injustice: Gods Among Us، دیدیم که موضوع اصلی بازی، تقابل بین سوپرمن و بتمن است. جوکر شخصیت منفی فیلم بتمن، در مترو پلیس بمب کار گذاشت و سوپرمن، دیگر شخصیت این بازی را مسموم کرد که این مسمومیت باعث شد سوپرمن، Lois Lane و پسرش را به قتل برساند. در همین راستا سوپرمن تصمیم بر برقراری دیکتاتوری خود گرفته است.
حال در سری دوم دشمنان بیشتری برای ابرقهرمانانی همچون سوپرمن و بتمن ظاهر شدهاند و هریک در جناحی باید به مقابله با آنها بپردازد.
بگذارید معرفی را از ابرقهرمانان بازی شروع کنیم؛ یعنی سوپرمن و بتمن.
او در سیاره کریپتون بدنیا آمد، اما وقتی او بسیار کوچک بود سیارهاش در حال نابودی بود. پدر و مادرش او را با سفینهای به زمین فرستادند تا در اینجا که خورشید زرد است قدرتهایی بدست آورده و به قهرمان تبدیل شود. سفینه او در مزرعهای فرود آمد.
این خانواده او را به فرزندی خود قبول میکنند. در زمان بزرگسالی، او به کلانشهر متروپلیس (Metropolis)، عزیمت و به عنوان خبرنگار میدانی در روزنامه دیلی پلنت (Daily Planet) مشغول به کار میشود، او لقب سوپرمن را برای خود انتخاب میکند. همین باعث شد تا او در متن تمامی وقایع این شهر قرار گیرد و عرصه برای نمایش قدرتهایش کم کم برای کمک به مردم آماده میشود.
او قادر است تا پرواز کند و بالاتر از هر چیزی بر فراز ابرها درآید. او میتواند از چشمان خود نوری را ساطع کند که با آن هرچیزی را ذوب کند. Brainiac، Darkseid ،Atlas و Atomic Skull از دشمنان سرسخت سوپرمن هستند.
در کودکی پدر و مادرش را در جلوی چشمانش به قتل رساندهاند. او با دیدن این لحظات، بر سر قبر پدر و مادرش قسم میخورد تا با جرم و جنایت مبارزه کند. او شروع به مسافرت در سرتاسر جهان میکند تا تجربه کسب کند و برای مبارزه با دشمنانش مهارت کسب کند. اما چیزی جز مهارت باید به کمک او بیاید. لباس و چهرهای خشن که رعب و وحشت را به دل جنایتکاران بیندازد، در همین حال خفاشی به پنجره او برخورد میکند و او را میترساند و این شروع راه ابر قهرمانی بنام بتمن است.
بتمن توانایی فرا انسانی ندارد. برای جبران این ضعف، او از مهارتهای علمی، مهارتهای کارآگاهی، قابلیتهای فیزیکی، هنرهای رزمی، تکنولوژی، ثروت، و ترس و ارعاب خلافکاران، استفاده میکند. او استاد تغییر چهره است و برای جمعآوری اطلاعات، از هویت جعلی «ماچز مالون» یک خلافکار بدنام، استفاده میکند. او همچنین لباسهای مختلفی با قابلیتهای مختلف دارد.
جوکر (Joker)، یک شخصیت خیالی شرور بزرگ در کتابهای کمیک آمریکایی منتشر شده توسط دیسی کامیکس است. شخصیت جوکر برای اولین بار در نخستین جلد کتابهای کمیک بتمن (۲۵ آوریل ۱۹۴۰) حضور داشت. او یکی از شخصیتهای منفی داستانهای بتمن است.
او از شغلش به عنوان یک مهندس کارخانهٔ مواد شیمیایی، استعفاء داده و در شغل فعلی خود، که یک مجری نمایش کمدی است، ناموفق است و کسی به شوخیهای او نمیخندد.
او به همراه یک دسته خلافکار، قصد دزدی از آن کارخانهٔ مواد شیمیایی میکند و در همان شب زن او، جنی، اشتباهی میمیرد. دزدی نیز ناموفق میشود و با حضور بتمن، او از ترس خود را به درون مواد شیمیایی میاندازد.
جوکر دو علت مختلف برای این که چرا لبخندی بر چهرهاش نگاشته شده است ذکر میکند. در یک جا میگوید پدرش که یک الکلی معتاد بوده، یک شب که مست شده، با چاقو به مادرش حمله میکند. سپس به سمت او بر میگردد و به این بهانه که «چرا اینقدر جدی هستی پسر؟» با چاقو، لبخندی روی صورتش میکشد.
در جای دیگر میگوید که همسرش به او میگفته که چرا اینقدر کم میخندد؟ همسرش یک قمارباز بوده و یک بار، کلی بدهی بالا میآورد و طلبکاران، صورتش را خط خطی میکنند. جوکر برای این که نشان دهد این موضوع برایش اهمیتی ندارد، با چاقو روی صورت خود لبخندی ایجاد میکند ولی همسرش او را ترک میکند.
لطفا شکیبا باشید ...