داستان بازی دارک سولز ۳ در چه مورد است؟
دو نوع آدم در این دنیا وجود دارد: افرادی که نسخهای از سری Dark Souls را تمام کردهاند، و آن دسته اشخاصی که هیچ نسخهای از سری Dark Souls را به اتمام نرساندهاند. این سری عناوین توسعه یافته توسط استودیوی فرام سافتور (FROM Software) در زمینه ارائه تجربهای دشوار شهرت داشته، معمولاً در کنار باسهای پرخاشگرش، بازیکنان را با اتمسفری به همان اندازه تاریک و سنگین له میکند. با این وجود، پس از هر مرگ دلیلی مناسب برای زنده شدن و تلاش دوباره وجود دارد، حال هرچقدر هم که این تلاشها بیهوده به نظر برسند. زیرا هرگاه که میخواهید در این عنوان «بهتر شوید»، بازیهای آقای هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki) همیشه شما را به چالش خواهند کشید تا قویتر از قبل گردید. طبیعت چرخه مردن، زنده شدن، و تلاش مجدد، به خوبی ماهیت داستان بازی Dark Souls را به تصویر میکشد. در ادامه با ما در پیکسل آرتس همراه باشید.
ممکن است تعدادی از شما با خود بگویید «صبر کنید ببینم، این بازیها داستان هم دارند؟!» بله. نه تنها این عناوین دارای داستان هستند، بلکه داستان بازی Dark Souls روایتی پیچیده و غنی بوده که در میان لایههایی از مضمونها و متون درون بازی پنهان شده است. از این رو برای بعضی از بازیکنان، به اتمام رساندن این عناوین به همان اندازه که از لحاظ گیمپلی مهم هستند، از بُعد داستانی نیز اهمیت دارند.
اگر به افسانههای غنی و داستان بازی Dark Souls علاقه دارید، در این مقاله ما خلاصهای دقیق و کامل را برای شما فراهم آوردهایم تا با داستان این مجموعه عناوین آشنا گردید. البته پیش از هرچیز باید بگوییم که خط زمانی و گذر زمان در این مجموعه بسیار گنگ و مبهم میباشد، خصوصاً وقتی به انتهای سری Dark Souls نزدیک میشویم. با این وجود، ما مهمترین نکات در داستان بازی Dark Souls و نسخههای بعدی آن یعنی Dark Souls 2 و Dark Souls 3 را در این مقاله بررسی خواهیم کرد.
فهرست محتوا
پیش از آن که حتی شما دسته خود را لمس کرده باشید، وقایع بسیار زیادی در داستان بازی Dark Souls رخ داده است. قرنها پیش از آن که شما از Undead Asylum بگریزید، در دنیا هیچ چیزی جزء مه وجود نداشت. هیچکس زنده نبود، هیچکس نمیمرد، تنها اژدهایان وجود داشتند که به صورت جاودان، نظارهگر وضعیت دنیا بودند. این دوران با نام «عصر باستانیان» (Age of Ancients) شناخته میشد.
در زیر زمین، آتشی جادویی به نام «اولین شعله» (First Flame) به صورتی ناگهانی جرقه خورد و موجودات آدم مانند بسیاری را به سمت خود جذب کرد. این شعله افسانهای، دوگانگی میان نور و تاریکی، و زندگی و مرگ را به وجود آورد. اساساً میتوان گفت که «اولین شعله» زمان را به حرکت در آورد. سه موجود درون این شعله رفته و هر کدام یک «روح ارباب» (Lord Soul) را از آن خود کردند. گوین (Gwyn)، روح ارباب روشنایی را گرفت، در حالی که جادوگر ایزالیث (Witch of Izalith) روح ارباب زندگی را به تصرف در آورد. نیتو (Nito) نیز روح ارباب مرگ را از آن خود نمود. بدست آوردن این ارواح، قدرت بسیار زیادی به آنها بخشیده و آنان را به موجوداتی خدا مانند بدل کرد.
در عین حال، «کوتوله مخفی» (Furtive Pygmy) روح تاریک (Dark Soul) را یافته که به موجودات Hollow چیز با ارزشی به نام انسانیت (Humanity) بخشید. بدین صورت انسانها در داستان بازی Dark Souls به وجود آمدند اما قدرت آنها بسیار کمتر و غیرقابل قیاس با سه خدای این دنیا بود.
به لطف این قدرتهای تازه یافتهشان، سه خدای فوقالذکر با اژدهایان وارد نبرد شده تا بتوانند سطح زمین را تسخیر کنند. متأسفانه نمیشد یک اژدها را با ابزار و قدرتهای عادی سرنگون کرد. یکی از این اژدهایان، Seath the Scaleless (سیث بدون پوسته)، به نژاد خود خیانت کرد، زیرا همانطور که از نامش میتوان حدس زد، وی بدون پوسته بدنیا آمده بود.
سیث به خدایان میگوید که اژدهایان به لطف پوسته سنگی خود جاودان هستند. هرچند میتوان این پوسته را با استفاده از رعد و برق از بدن آنها جدا نموده و آنان را بیدفاع کرد. از این رو گوین مقداری رعد و برق جمعآوری نمود و راه را برای دو خدای دیگر باز کرد تا بتوانند پیروزی را از آن خود کنند.
نیتو طاعون مرگ را بر سر اژدهایان آسیبپذیر فرود آورد. جادوگر ایزالیث نیز خانههای آنان را به آتش کشید تا که جایی برای فرار کردن نداشته باشند. این اقدامات باعث شدند تا تقریباً نسل اژدها به صورت کامل از روی زمین پاک شود و تنها موجودات مقلد ضعیفتری چون Drakeها و Wyvernها از این گونه باقی بمانند. تنها اژدهای واقعی باقی مانده سیث بود، از این رو خدایان به سطح زمین رفته و آن را به تسخیر خود در آوردند.
زمانی که دنیا تحت کنترل اربابان (خدایان) در آمد، عصر آتش آغاز شد. این عصر را میتوان دورانی طلایی در داستان بازی Dark Souls دانست، که در آن همه چیز پر رونق بود. گوین پایتخت خودش آنور لوندو (Anor Londo) را در بالای یک کوه ساخت تا که به خورشید نزدیکتر باشد. نیتو کنترل مقبرههای زیرزمینی را در دست گرفته و مفهوم مرگ را از همان پایین در دنیا پخش نمود، در حالی که جادوگر ایزالیث به پژوهش و بررسی آتش پرداخت. دلیل وجود جادوهای آتشین در سری بازیهای Dark Souls نیز همین پژوهشهای جادوگر ایزالیث است.
علاوه بر خدایان، سیث نیز به آسانی بر تخت پادشاهی سرزمین مختص خود نشست. بخاطر خدمتی که به خدایان انجام داده بود، گوین سیث را شخصیتی سلطنتی نامید. همچنین آزمایشگاهی به سیث داده شده بود تا با هدف درک جاودانگی، روی موجودات زنده مختلف تحقیق نماید. این آزمایشات که معمولاً غیر انسانی و نفرتانگیز بودند، تعدادی از ساکنین آنور لوندو را خشمگین میکردند.
«هاول سنگی» (Havel the Rock)، شوالیهای وفادار در خدمت گوین، از آزمایشات سیث ناراضی بود. وی گروهی را برای از بین بردن سیث جمعآوری کرد، اما گوین با انجام اینکار مخالف بود. نهایتاً گوین مجبور شد تا دوست خودش را برای همیشه زندانی کند، که نتیجه آن تبدیل شدن هاول به یک Hollow و دیوانگی او بود. متأسفانه آزمایشات فوق الذکر باعث دیوانگی سیث نیز شدند، هرچند او بالاخره راز جاودانگی را کشف کرد – البته تقریباً.
در دنیای بازی Dark Souls، روستای کوچکی به نام Oolacile دقیقاً روی Abyss (حفرهای سیاه و بیانتها) قرار دارد. Abyss را میتوان به عنوان تاریکی که در تمام بشریت وجود دارد تعریف نمود، و در صورتی که به طور مداوم بررسی نشود، ممکن است حتی «اولین شعله» را نیز خاموش کند. علاوه بر آن، Kaathe نیز وجود داشته که موجودی مار مانند و کهن میباشد که به دفعات از خواسته خود برای دیدن پایان عصر آتش به بازیکن میگوید. Kaathe مردم روستای Oolacile را قانع میکند تا به درون Abyss رفته و انسان کهن یعنی منوس (Manus) را نبش قبر نمایند. این موجود پس از بیدار شدن به صورتی کاملاً وحشیانه رفتار کرده، که این امر باعث میشود تا انسانیت او کنترلش را از دست بدهد. این واقعه باعث تشدید روند رشد Abyss میگردد.
برای جلوگیری از رشد هر چه بیشتر Abyss، گوین مورد اعتمادترین شوالیهاش یعنی آرتوریاس را به Oolacile میفرستد. همراه با گرگ وفادارش سیف (Sif)، آرتوریاس با منوس روبرو شده اما از او شکست میخورد. پس از این اتفاق، منوس به دنبال آویز ارزشمند خود در فضا و زمان میگردد، و آن را در آینده پیدا میکند. وی آویز را همراه با Chosen Undead (نامیرای انتخاب شده) که نام شخصیت شما در داستان بازی Dark Souls است، به گذشته برمیگرداند. Chosen Undead منوس را نابود کرده، دنیا را از دست او نجات داده و در عین حال از سیف نیز محافظت میکند.
گوین برهه زمانی لذت بخشی را از رونق بسیاری که در دنیا وجود دارد تجربه میکند، اما همانطور که از قدیم گفتهاند، هر اتفاق خوب پایانی نیز خواهد داشت. اولین شعله در حال خاموش شدن است. خدایان از این موضوع دست پاچه شده زیرا از زمان شروع «عصر آتش»، اولین شعله منبع قدرت آنها بوده است.
جادوگر ایزالیث براساس پژوهشهای خود تلاش میکند تا اولین شعله را بازسازی نماید. نهایتاً وی در انجام اینکار ناموفق بوده، آتش فاسد به وجود آمده روح او را بلعیده و به Bed of Chaos (بستر آشوب) بدل میکند. این امر موجب ایجاد شعله آشوب (Flame of Chaos) نیز گشته که شیاطین بسیاری از آن نشأت گرفته و در سرزمینها به هرج و مرج میپردازند.
به عنوان اقدامی نهایی و مستأصلانه، گوین خود را فدای شعله نموده، با استفاده از روحش بار دیگر جانی به شعله میبخشد. این عمل جواب داده و عمر شعله را تا زمانی که گوین درون آن نشسته باشد، گسترش میدهد. بدین صورت گوین به اولین ارباب خاکستر (Lord of Cinder) بدل میگردد، موجودی که از قدرت کافی برخوردار است تا با فدا کردن خود، بار دیگر شعله را زنده و برافروخته کند.
هرچند، بدل شدن به یک ارباب خاکستر تنها راهحلی موقتی بوده و فقط آمدن عصر تاریکی را به تعویق میاندازد. علاوه بر آن، با شعلهور کردن دوباره اولین شعله، گوین بشریت را به جاودانگی نفرین کرده است. انسانهای نامیرا همیشه پس از مرگ خود دوباره به زندگی باز میگردند، اما هرچه بیشتر بمیرند، بیشتر Hollow (پوچ) میشوند (و نهایتاً عقل خود را از دست میدهند).
شاید باورتان نشود، اما بالاخره به وقایعی رسیدهایم که شما در طول داستان بازی Dark Souls آنها را تجربه خواهید کرد (بجزء آن بخش کوتاهی که در مورد منوس توضیح دادیم). Chosen Undead بیدار گشته، و او باید پیشگویی را تکمیل کرده و جان دوبارهای به شعله در حال خاموشی ببخشد. Chosen Undead در طول بازی تلاش نموده تا قدرت کافی را برای فدا کردن خود و تبدیل شدن به یک «ارباب خاکستر» بدست آورد، حداقل پیشگویی که چنین چیزی را به شما میگوید.
برای انجام این کار، Chosen Undead باید خود را به «کوره اولین شعله» (Kiln of the First Flame) برساند. برای باز کردن راه منتهی به کوره، Chosen Undead باید محفظه ارباب (Lordvessel) و تکههایی از روح گوین را جمعآوری کند (به عبارت دیگر، باسهای خاصی را در بازی شکست دهد). Chosen Undead این تکهها را برای محفظه ارباب فدا نموده و در نتیجه مسیر رسیدن به کوره را باز میکند.
درون این کوره، Chosen Undead پوسته بیروح و خاکستری گوین را خواهد یافت. گوین به شما حمله کرده و نقش آخرین باس در بازی Dark Souls را ایفا مینماید. پس از شکست دادن گوین، حق انتخابی به شما داده میشود. شما میتوانید طبق پیشگویی بار دیگر شعله رو به خاموشی را زنده کنید، یا آن که میتوانید اجازه دهید تا این شعله کاملاً خاموش شود. اگر شما گزینه دوم را انتخاب کنید، Chosen Undead به یک ارباب تاریکی (Dark Lord) بدل گشته، و موجودات مار مانند کهن بسیاری – از جمله Kaathe – شما را بخاطر شروع «عصر تاریکی» (Age of Darkness)، پرستش میکنند.
لطفا شکیبا باشید ...