داستان بازی مورتال کمبت ۱۱ در چه مورد است؟
داستان بازی Mortal Kombat 11 به دو سال بعد میرود، جایی که سونیا بلید به نیروهای ویژه اطلاع داد که جکس بازنسشته شده است، و به این ترتیب کسی کیج پس از یک آزمون نهایی طی نبردی با مادرش، سونیا به مقام فرمانده ترفیع پیدا کرد.
کمی بعد ریدن از راه رسید و به نیروهای ویژه اطلاع داد که لیو کانگ و کیتانا نقشهای برای حمله به ارثرلم را در سر دارند. به این ترتیب ارثرلم برای مقابله با آنها به کلیسای اصلی ندررلم هجوم برد.
در حالی که ریدن ارتش اصلی ندررلم را منحرف میکرد، نیروهای ویژه به رهبری جید و کابال به نیروهای کلیسا حمله کردند. لیو کانگ و کیتانا با پی بردن به این موضوع، در کمین نیروهای ویژه نشستند و در نتیجهی اقدامات آنها سونیا به واسطهی یک ریزش صخره گرفتار شد. بعد از دستوری مبنی بر عقب نشینی نیروهای ویژه به ارثرلم، سونیا انفجاری را انجام داد که در آن کلیسا و خودش از بین رفتند.
زمانی که لیو کانگ و کیتانا به هدف بعدی خود فکر میکردند، کرونیکا در محل حاضر شد و به این پادشاه و ملکه پیشنهاد یک اتحاد را داد، اتحادی در جهت بازنویسی تاریخ و ایجاد عصری جدید شکل میگرفت، عصری که ریدن دیگر در آن حضور نداشت. لیو و کیتانا که از اقدامات ریدن منزجر بودند این پیشنهاد را قبول کردند.
نبردها:
کوتال کان با در اختیار داشتن کلکتور به عنوان یک زندانی، قصد داشت او را در میان کولوسئوم اوتورلد اعدام کند. کلکتور به کان هشدار داد که مرگش باعث از بین رفتن خود او خواهد شد. با این کوتال کان که خودش را فردی متفاوت با شائو کان میدانست قصد داشت تصمیمش را عملی کند. اما در همین زمان کرونیکا اقدام به تغییر زمان کرد که همین موضوع باعث ایجاد اختلالهای در زمان حال شد.
جانی، کسی و جاکی با نسخههای جوانتر جانی، سونیا و جکس روبرو شدند، و این در حالی بود که ریدن از هستی محو شده بود.
کلکتور از فرصت استفاده کرد و از بند اسارت فرار کرد. او و کوتال کان با نسخههای جوانتر اسکارلت، ارون بلک، باراکا، کانو، شائو کان، لیو کانگ، کیتانا، کونگ لائو، جید، و ریدن روبرو شدند. ریدن متوجه برخورد گذشته و حال شد، و کوتال کان نیز با عشقش یعنی جید تجدید دیدار کرد. شائو کان برای پس گرفتن تخت سلطنت اوتورلد نیروهای خود را به نبرد نیروهای ریدن و کوتال کان فرستاد. بعد از این که کوتال کان موفق به شکست باراکا، اسکارلت، ارون و شائو کان شد، دی وورا از راه رسید و نیروهای شائو کان و کلکتور را نجات داد و به کندوی خود برد. کوتال کان و ریدن هم قبول کردند که برای حل این هرج و مرج با هم همکاری کنند.
در کندوی دی وورا، کلکتور در مورد اتفاقات مربوط به تصاحب سلطنت توسط کوتال کان توضیح داد. کرونیکا نیز با حاضر شدن در آن جا، این افراد را به استخدام خود درآورد.
ریدن در ملاقات با نیروهای ویژه از رویدادهای آیندهی مربوط به خود مطلع شد. سونیای جوان از مرگ خود در آینده مطلع شد. لیو و لائو نیز متوجه شدند که پس از مرگ به «از گور برخاستههای ندررلم» تبدیل شدهاند. مدتی بعد نیروهای ویژه متوجه شدند که ندررلم به طور ناگهانی به آکادمی وو شی هجوم برده است.
نبردها:
در ادامه داستان Mortal Kombat 11 لیو و کونگ در مسیرشان به سمت آکادمی وو شی نسبت به آینده سیاهشان ابراز تاسف کردند. لیو همچنان به ریدن ایمان داشت اما کونگ دچار تردید شده بود.
این راهبان شائولین در هنگام رسیدن به آکادمی با اسکورپیون روبرو شدند. یکی از راهبان سعی در خنثی کردن تلهها کرد و دیگری با اسکورپیون مبارزه کرد، با این حال اقدامات آنها فایدهای نداشت و در انتها گرس و کرونیکا به چیزی که میخواستند در آکادمی وو شی دست پیدا کردند.
نبردها:
ساب-زیرو در حال نظارت بر محل نگهداری کارخانه سایبر لین کوئی بود. هانزو هاساشی که ظاهرا قصد نظارت بر اعمال ساب-زیرو را داشت به این مبارز یخی نزدیک شد، با این حال ساب-زیرو متوجه حضور او شد. هدف اصلی هانزو یافتن جایگاه سکتور بود، چرا که نمیخواست او باری دیگر قبیلهاش را تهدید کند. ساب-زیرو به اسکورپیون گفت که او قبلا کارخانه را از کار انداخته اما ادغام زمان باعث احیای دوباره آن و همین طور احیای سکتور شده است، کسی که با ربودن جنگجویان لین کوئی قصد دارد آنها را به بردههای سایبری تبدیل کند.
ساب-زیرو و اسکورپیون با همکاری هم وارد کارخانه شدند و داخل آنجا اجساد تفکیک شده را روی زمین یافتند. کمی بعد سایرکس و یک فرد با پوشش ناشناس وارد آنجا شدند. ساب-زیرو اشاره کرد که اگر آنها بتوانند سیستمی در سایرکس را غیرفعال کنند، او میتواند در برابر سکتور مبارزه کند و با نابودی او همه جنگجویان متصل به شبکه غیرفعال خواهد شد. به این ترتیب ساب-زیرو ابتدا به سمت فرد ناشناس حمله کرد که مشخص شد او شاگرد ساب-زیرو یعنی فراست است. ساب-زیرو و اسکورپیون (با انتخاب بازیکن) با سایرکس و فراست مبارزه میکنند.
پس از شکست دادن آنها ساب-زیرو سعی میکند با تغییراتی در سایرکس، رفتار خصومتآمیز این سایبورگ را از بین ببرد، اما پیش از آن هانزو مورد حملهی نوب سایبات قرار میگیرد، کسی که به گفتهی خودش قرار بود در عصر جدید توسط کرونیکا به رهبر یک قبیلهی مرگبار تبدیل شود.
پس از شکست نوب سایبات، سایرکس آگاهی انسانی خود را بازیابی کرد و برای نابود کردن لین کوئی سایبری مصمم شد. اما او کمی بعد مورد حمله سکتور قرار گرفت و مبارزهای میان آنها شکل گرفت
پس از شکست سکتور، سایرکس موفق به ارتباط با سرورهای لین کوئی سایبری شد و به ساب-زیرو اطلاع داد که قابلیت غیرفعالسازی کارخانه وجود دارد. سپس سایرکس منبع اصلی نیروی کارخانه را تخریب کرد و این اتفاق منجر به غیر فعال شدن خود سایرکس و دیگر سایبورگهای لین کوئی از جمله سکتور شد.
جید و کوتال در هنگام جستجوی کمپ تارکاتان، توسط حشرات کیتین متوقف شدند و مبارزهای را با جید از گور برخاسته و دی وورا انجام دادند.
جید پس از یافتن موقعیت شائو کان در کمپ تارکاتان با کلکتور مبارزه کرد. در حالی که کوتال و جنگجویان اوش-تک او برای کشتار تارکاتانها آماده میشدند، جید با مخالفت از این اقدام کوتال در مقابل او ایستاد. او کوتال را شکست داد و کمی بعد هر دوی آنها توسط شائو کان اسیر شدند.
در این مقطع ریدن برای مشورت با خدایان ارشد به سوی آنها بازگشت، اما همهی آنها توسط ستریون سقوط کرده کشته شده بودند.
نبردها:
جکس در کنار جاکی مشغول آزمایش روی بازوهای سایبرنتیک خود بود. آنها در مورد سرگذشت جکس فعلی که تجربه تبدیل به یک «از گور برخاسته» داشته بحث کردند و همین طور اشاراتی به همسر جکس یعنی ورا کردند که سالها پیش مرده بود.
جانی و نسخه گذشتهی او به خاطر رفتارهای جانی جوانتر با هم در حال کلنجار بودند. جانی سعی داشت چیزهایی را به خود جوانترش بفهماند و رفتار او را اصلاح کند. کمی بعد پایگاه آنها مورد حملهی اژدهای سیاه و سایبورگهای لین کوئی قرار گرفت.
نبردها:
کیتانا و سایر مبارزان به واسطه قدرت شنهای زمان کرونیکا، از زمان گذشته به خط زمانی حال منتقل شده بودند. کیتانا بعد از یک نبرد شدید در میدان کوتال کان، با دیگر مبارزان خوب داستان اجماعی را تشکیل داد. او موفق شد با شیوا به توافق برسد و از ارتش او برای کمکرسانی به کوتال در برابر شائو کان بهره ببرد. کیتانا برای جلب کردن نظر شیوا مجبور شد با باراکا روبرو شود و او را نیز متقاعد به همکاری کند.
او پس از نجات دادن جان جید از دست اسکارلت و پس از متقاعد کردن باراکا، همراه با همهی متحدان خود به کولوسئوم هجوم برد. کیتانا بعد از شکست دادن کلکتور با شائو کان مبارزه کرد و او را در این مبارزه کور کرد. کوتال کان که توسط شائو کان به شدت مجروح شده بود، به خاطر این اقدامات کیتانا عنوان امپراطوری خود را به او اهدا کرد و به این ترتیب کیتانا به کان جدید اوتورلد تبدیل شد.
نبردها:
در این چپتر از داستان بازی MK11 سونیا در حالی دیده شد که در قفسی بیدار شده است، جایی که هر دوی کانوها (حال و گذشته) در آنجا حاضر بودند. آن دو کابال (گذشته) را برای مبارزه با سونیا فرستادند و کانو (حال) نیز اشاره کرد که این سونیا بوده است که صورتش را از ریخت انداخته است. بعد از این که سونیا کابال را شکست داد، او درخواست مبارزه با هر دو کانو را کرد اما در عوض آنها حریف بعدی او یعنی جانی کیج جوان را در حالی که وضعیت نامناسبی داشت به جلو آوردند. در حالی که سونیا از مبارزه با او سرباز میزد اما جانی اعتقاد داشت که جنگ آنها میتواند برایشان زمان بخرد.
مدتی نگذشت تا این که کسی کیج به این باشگاه مبارزه نفوذ کرد و با اعضای اژدهای سیاه درگیر شد. سپس هر دو کانوها اقدام به فرستادن ارون بلک جوان کردند تا با سونیا و جانی مقابله کند. بلک شلیکی را به بازوی کیج کرد اما پیش از آن که بتواند کار او را تمام کند سونیا مداخله کرد و بلک را شکست داد. کمی بعد کسی وارد محل شد و هر دوی آنها را آزاد کرد. اما قبل از این که آنها بتوانند فرار کنند، کانو با یک ماشینگان به سمت آنها حمله کرد. در حالی که این سه پشت یک کامیون پنهان شده بودند، کانو از چشم بایونیکی خود استفاده کرد و جایگاه آنها را پیدا کرد. او کسی را مجروح کرد اما پس از آن که مهماتش تخلیه شد سونیا از نقطهای کور به او ضربه زد و به وسیلهی دستکشهایش او را پایین کشید.
پس از آن سونیا مورد هدف کانوی جوانتر قرار گرفت. هر دوی کانوها شروع به طعنه زدن به سونیا کردند. سونیا پس از شکست کانوی جوان باری دیگر مقابل کانوی مسن قرار گرفت و این در حالی بود که جانی در گروگان او بود. کانو به سونیا یادآوری کرد که اگر جانی بمیرد در واقع دختر او یعنی کسی نیز خواهد مرد. سونیا هم به خاطر این یادآوری از کانو تشکر کرد و با شلیکی به سمت چشم کانوی جوان او را کشت. به این ترتیب با مرگ کانوی جوان، کانوی مسن نیز لحظاتی بعد محو شد.
در حالی که به نظر همه چیز خاتمه پیدا کرده بود اما کمی بعد سر و کلهی گرس پیدا شد، کسی که شیلک گلولهها بر بدن او تاثیری نداشت و برای گرفتن انتقام شیناک از کسی کیج به آن جا آمده بود. با این حال او موفق به گرفتن انتقام خود نشد و شکست خورد.
در این زمان کرونیکا روی جزیره خود و در کنار از گور برخاستهها در مورد از دست رفتن ارتش اوتورلد و اژدهای سیاه بحث میکردند. اما کرونیکا به این موضوع اشاره کرد که وقتی متحدان ریدن سرگرم مبارزه با شائو کان و کانو هستند فرصتی ارزشمند برای آنها محیا میشود تا نقشه خود را روی جزیره شنگ سونگ عملی کنند.
نبردها:
جاکی و جکس در مسیرشان به سمت حیاط شنگ سونگ تاج کرونیکا را به دست میآورند و در این راه با چندین دشمن مبارزه میکنند.
نبردها:
هانزو و کوای لیانگ در اقامتگاه کارون یعنی دریای خون حاضر شدهاند. آنها شاهد تلپورت شدن ستریون به همراه شیاطین و سایبورگها به آنجا بودند. اسکورپیون به کوای میگوید که کارون بهترین شانس آنها و تنها امیدشان برای دستیابی به ساعت شنی کرونیکا است.
نبردها:
در مقطعی دیگر از داستان Mortal Kombat 11 مشاهده شد که لیو کانگ در استدلالی با ریدن به احتمال گفتن حقیقت توسط اسکورپیون اشاره میکند. با این حال ریدن به این حرفها گوش نمیداد و با استفاده از سنگ طلسم شیناک به اسکورپیون حمله میکرد. وقتی لیو کانگ سعی کرد تا او را از این کار متوقف کند، ریدن با سنگ طلسم به لیو نیز حمله کرد و گفت که زمان آنها در حال تمام شدن است و او باید Earthrealm را نجات دهد. پس از این نبرد لیو کانگ پی برد که از گور برخاستهها درست میگویند و ریدن نمیتواند قابلاعتماد باشد. زمانی لیو کانگ سعی داشت از قدرت آتش خود در برابر او استفاده کند، ریدن تصوراتی از خودشان در مکانهای مختلف را دید. بعد از آن ریدن سنگ طلسم شیناک را به زمین انداخت.
این موضوع روشن شد که مبارزه ریدن و لیو کانگ همان چیزی است که کرونیکا میخواهد. ریدن با پی بردن به این موضوع اقدام به درمان اسکورپیون کرد و از او بابت اقداماتش عذرخواهی کرد. درحالی که لیو کانگ و سایرین نمیدانستند در ابتدا چه اتفاقی در حال رخ دادن است، ریدن به آنها توضیح داد که کرونیکا زمان را در چند موقعیت ریست کرده است که در هر خط زمانی ریدن با لیو کانگ میجنگند و هر بار لیو کانگ کشته میشود.
درست زمانی که ریدن فکر میکرد آنها دیگر از کنترل کرونیکا خارج شدهاند، زمان به همراه همهی افراد حاضر به استثنای ریدن منجمد شد. کرونیکا در آنجا ظاهر شد و به خدای رعد و برق گفت که قدرت ترکیبی ریدن و لیو کانگ تهدیدی برای نقشهاش محسوب میشود و به همین دلیل است که او هر دو را مخالف یکدیگر قرار داده است. ریدن نیز در جواب گفت که این خط زمانی به طور متفاوتی به رقم خواهد خورد، اما کرونیکا ادعاهای او را رد کرد چرا که هر دو این مکالمه را چندین بار تکرار کردهاند. کرونیکا در نهایت لیو کانگ را با خود به جزیرهاش برد.
در ادامه داستان بازی Mortal Kombat 11، ریدن و متحدانش برای آخرین نبرد روی ناوگان کارون (Kharon) حاضر شدند. در مقابل آنها، فراست و گرس یک کشتی بزرگ حامل جنگجویان سایبری لین کوئی را هدایت میکردند. کارون گفت که ناوگان او برای جنگ آماده نیست اما ریدن همچنان بر تصمیم خود پایبند بود.
در برخورد کشتیها با هم سایبورگها اقدام به حمله کردند. جکس (زمان حال) برای نبرد با ریدن فرستاده شد و ریدن پس از شکست او به جکس اطلاع داد که همهی آنها توسط کرونیکا دستکاری شدهاند، موضوعی که باعث شد جکس به خودش بیاید. گرس نیز با ریدن نبرد کرد و به خدای برق باخت، او توسط ریدن به دریای خونین انداخته شد. در حالی که گرس ادعا میکرد که غرق شدن او را نخواهد کشت اما ریدن به او گفت که این دریای خون عمقی نامحدود دارد و گرس برای همیشه در آن فرو خواهد رفت. کمی بعد فراست مقابل ریدن قرار گرفت و او نیز شکست خورد، ریدن به وسیله اتصالی با فراست منجر به از کار افتادن ارتش سایبری لین کوئی شد.
در همین زمان لیو کانگ از گور برخاسته روح همتای جوانتر خود را جذب کرد و با قدرت به دست آورده خود به جنگ با ریدن رفت. ریدن از این که لیو کانگ روح خودش را گرفته است شوکه شد، و لیو کانگ در جواب به او گفت که این درسی است که از خودش آموخته است. ریدن پس از شکست این حریف قدرتمند گفت که او بر تاریکی درونش غلبه کرده است و لیو کانگ نیز باید چنین کند. در حالی که لیو کانگ اعلام کرد که تنها انتخاب ریدن کشتن او را است، اما ریدن گفت که قصد نجات او را دارد و سپس هر دوی آنها توسط یک میدان نیروی برق احاطه شدند. در همین حین لیو کانگ جوانتر نیز به محل تلپورت شد. نتیجهی این اتفاقات ادغام ریدن و لیو کانگ و شکلگیری «لیو کانگ خدای آتش» بود.
نبردها:
به لطف قدرت ترکیب شده ریدن و لیو کانگ، آنها شانس شکست دادن کرونیکا را پیدا کردند. کرونیکا که از دیدن لیو کانگ خدای آتش شوکه شده بود بدون این که وقتی را تلف کند با استفاده از ساعت شنیاش عالم را دوران نخستین برد. لیو کانگ خشمگین با کرونیکا روبرو شد و آنها آمادهی جنگی شدند که سرنوشت عصر جدید را رقم میزد.
نبردها:
بر اساس حاصل نبرد میان کرونیکا و لیو کانگ خدای آتش، سه سناریو ممکن است رقم بخورد:
لطفا شکیبا باشید ...