رودکی نخستین شاعر بزرگ فارسی زبان است که به دلیل ابداعاتش در شعر، او را پدر شعر فارسی می دانند. این شاعر بزرگ ایرانی در طول زندگی ارزشمندش آثار فراوانی از خود بر جای گذاشت.
شاعران پس از رودکی از سبک شعر سرودن او پیروی می کردند چرا که این شاعر بلندآوازه در فنون سخن و انواع شعر مهارتی خاص داشت و با احیای شعر فارسی، رهگشای شاعران پس از خود بود، به طوریکه در میان شاعران و سخنوران به استاد و سلطان شاعران معروف شده است.
عبدالله جعفر بن محمد رودکی در روستای بنجُ یکی از روستاهای رودک، از سمرقند به دنیا آمد. اطلاعات زیادی درباره سال تولد رودکی و دوران زندگی و چگونگی تحصیل او در دست نیست. عده ای سال تولد رودکی را سال 244، سال در گذشت او را سال 329، می دانند.
از دقت بر اشعار رودکی پی می بریم که او شاعری دانش آموخته بود و بر واژگان فارسی تسلط داشت. برخی عقیده دارند که رودکی در مدرسه های سمرقند درس خوانده است اما برخی دیگر می گویند او در 8 سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت.
در آغاز جوانی رودکی به دعوت بلعمی وزیر دانش دوست سامانیان به دربار سامانیان راه یافت و شاعر ندیم نصربن احمد بن اسماعیل یکی از مقتدر ترین پادشاهان سامانیان شد. او نخستین شاعر مشهور پارسی سرای حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری و استاد شاعران این قرن در ایران است.
بخارا مرکز حکومت سامانیان بود که در آن روزها این شهر به خاطر اقتدار حکومت سامانیان در میان شهرهای دیگر اهمیت ویژه ای داشت. رودکی در آن زمان به علت نزدیکی به شاه مال و ثروت زیادی اندوخته و پاداش زیادی دریافت نموده بود.
نفوذ شعر و موسیقی او در دربار نصربن احمد چندان بود که هنگامی که نصربن احمد سامانی به هرات رفته و به بخارا باز نمی گشت، درباریان از رودکی خواستند تا او این وظیفه دشوار را بپذیرد و شاه را با شعر برگرداند. رودکی شعر پر آوازه « بوی جوی مولیان آید همی ـ یاد یار مهربان آید همی » را سرود و با کلام شیوای خود شاه را باز گرداند.
رودکی به جز نصربن احمد سامانی، امیر جعفر بانویه از امیران سیستان، ابوطیب مصعبی، خاندان بلعمی، عدنانی، مرادی، ابوالحسن کسایی، عماره مروزی و ماکان کاکی را نیز مدح کرده است.
به دلیل دانش دوستی برخی از پادشاهان سامانی و با تلاش و خردمندی وزیرانی دانشمند و کاردان چون ابوالفضل بلعمی (330 ق) و ابوعلی محمد جیهانی (333 ق)، بخارا به صورت مرکز بزرگ علمی، ادبی و فرهنگی درآمد.
در مورد نام رودکی برخی افراد بر این عقیده اند که چون او در روستای رودک به دنیا آمد نام او را رودکی گذاشتند.
رودکی در پیری به نابینایی خود اشاره کرده است پس در اینکه او در پیری نابینا بوده شکی نیست اما اینکه او کور مادر زاد بوده است، نمی تواند صحت داشته باشد زیرا در شعر رودکی چنان طبیعت وصف شده و رنگ های مختلف به تفکیک آورده شده که از شخص نابینا بعید است و اشعار او دلالت بر بیناییش در جوانی دارد.
همچنین بررسی جمجمه و استخوانهای او نشان داد که این شاعر در دوران پیری با فلز گداخته ای چشم کور شده است. از آثار او بر می آید که به مذهب اسماعیلی گرایش داشته است، این جانب داری از قرمطیان و بی اعتنایی به مذهب رایج زمان سبب شد که او را کور کنند.
رودکی آثار زیادی خلق نمود و او از اولین ها در ادبیات پارسی است. در کتاب المعجم فی معاییر اشعار عجم، شمس قیس رازی رودکی را آفرینندهٔ دوبیتی دانسته و می گوید:
زمانی رودکی شعر گفتن را آغاز نموده که در حال گردو بازی کردن بود و از فرط شادی بابت هنر بازی خود با زبان شعر می گوید:« غلتان غلتان همی رود تا بن گو ». او با شنیدن آهنگ این کلام تحت تاثیر قرار گرفته و به خانه می رود و بر همان وزن به شاعری می پردازد. از آنجا که اشعارش در دوبیت بودند به دوبیتی یا رباعی معروف می شوند بنابراین رودکی را مبتکر قالب رباعی دانسته اند.
رودکی در قصاید خود عمده مضامینی را استفاده کرده که عبارتند از:
وصف طبیعت، مدح، مضامین خمری و تغزلی، حسب حال و مرثیه. سادگی تعبیر و عدم اغراق زیاد و گرایش به مایه هایی از واقعیت در ستایش شعر رودکی را خاص نموده است.
تغزل های رودکی نیز لطیف و برخوردار از سادگی و در عین حال ایجاز است و در بعضی از تغزل های خود رگه هایی از جهان بینی وجود دارد. رودکی اولین شخصی است که اشعاری در مرثیه اشخاص از او باقی است. جو، زهد و پند از مضامین دیگر شعر رودکی می باشد.
گرانبهاترین قسمت آثار رودکی از نظر صنایع ادبی مدایح او نیست، بلکه مغازلات اوست که کاملاً مطابق احساسات آدمی است، شاعر شادی پسند بسیار جالب توجه و شاعر غزلسرای نشاط انگیز، بسیار ظریف و پر از احساسات است. در آثار رودکی، اندیشه ها و پندهایی آمیخته به بدبینی نیز دیده می شود.
رودکی در سرودن انواع قالب شعر مانند:قصیده، رباعی، مثنوی، قطعه و غزل مهارت داشته است اما در قصیده سرایی پیشرو دیگران بود و نخستین شاعر از اسلام است که قصیده ی عالی و محکم ساخته است و از قصائد باقی مانده او مانند مادرمی معلوم می گردد که رودکی ساختار قصیده را به کاملترین شکل سنتی خود رسانده است.
مثنوی یکی از قالب های شعری است که قدمتی طولانی دارد، از مثنوی های معروف رودکی، می توان به کلیله و دمنه منظوم و دیگری سندباد نامه و آفتاب نامه اشاره نمود. غزل نیز یکی دیگر از قالب های شعری به کار رفته توسط رودکی می باشد.
رودکی چنگ نواز بود و توانایی او در شعر و موسیقی به اندازه ای بود که:
زمانی که امیرنصر سامانی از بخارا به هرات می رود و دلبستهٔ هوای هرات می گردد و مدت چهارسال در هرات می ماند. کسی نمی توانست او را به بخارا باز گرداند. لشکریانش که دلتنگ بخارا شده بودند به رودکی گفتند اگر هنری بورزد و شاه را به بازگشت به بخارا ترغیب کند پنجاه هزار درم به او پاداش می دهند.
رودکی نیز قصیده ای می سراید و هنگامی که امیر سامانی صبوحی کرده بود، چنگ نواخته و آن تصنیف را با آواز می خواند؛ ابونصر سامانی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک می کند. نقل است که کفش هایش را تا دو فرسنگ دنبال او می بردند. قصیده اینگونه است:
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیان آید همی
رودکی برای سروده های آهنگین خود یک راوی داشته که نامش احتمالاً مج یا ماج بوده که اشعار رودکی را با صدای خوش می خوانده است.
همچنین با دقت در اشعار مولوی در می یابیم او از جمله شاعرانی بوده که از قرآن کریم و احادیث نبوی در اشعار خود بهره مند شده و چنین مفاهیم ارزشمندی را در جای جای سروده های خود گنجانده است.
مهم ترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. کلیله و دمنه در اصل کتابی ست هندی از زبان حیوانات که در دورهٔ ساسانیان به دستور بزرگمهر و به وسیله برزویه طبیب به پارسی میانه ترجمه شد. منظومهٔ کلیله و دمنهٔ رودکی مشتمل بر دوازده هزار بیت بوده است.
از دیگر آثار رودکی می توان به سندبادنامه اشاره نمود. اثر سندبادنامه هم از اصل هندی بوده که از عصر ساسانیان به ایران وارد شده و از ایران به ادبیات عرب و اروپا راه یافته است. سندبادنامه در دوره سامانیان به فرمان نوح بن نصر سامانی به فارسی ترجمه گشت.
لطفا شکیبا باشید ...