بازی های انحصاری چیست؟
در جریان مراسم The Game Awards 2019، مایکروسافت از ظاهر و نام ایکس باکس بعدی پرده برداشت و فیل اسپنسر اعلام کرد که کنسول بعدی ردموندیها یکی از قدرتمندترین کنسولهایی است که تاریخ به خود دیده. در این میان، مایکروسافت در مورد استودیوهای فرست پارتی خود نیز صحبت کرد و اعلام داشت که ۱۵ استودیو مشغول ساخت بازی انحصاری برای نسل بعد هستند. بله، کنسولها برای بقا نیاز به بازیهای ارزشمند و انحصاری دارند و مایکروسافت هم بالاخره بعد از گذشت یک نسل متوجه آن شده.
در نسل هشتم این موضوع سرلوحه کار نینتندو و سونی قرار گرفته بود. هر دو آنها در جریان مراسم مختلف تمرکزشان را روی این موضوع گذاشته بودند و سعی میکردند با جذاب به تصویر کشیدن آثار انحصاری جدیدشان، تمامی توجهها را به خود جلب کنند.
تا حدودی هم هر دو شرکت توانستند به هدفی که برایش برنامه ریزی کرده بودند، دست یابند. مصداق این حرف هم نام گرفتن Super Mario Odyssey به عنوان بهترین بازی به نمایش درآمده در E3 2017 بود. بازیهایی مانند سوپر ماریو جدید و آثار دیگری همچون God of War و Spider-Man آنقدر نقل محافل شدند که در سال ۲۰۱۷، دیگر جایی برای بحث و گفت و گو در مورد عقرب ردموندی باقی نماند.
در قدرت ایکس باکس وان ایکس شکی نبود. همه هم از این نظر کنسول قدرتمند مایکروسافت را تحسین میکردند. اما در آن زمان این سوال مدام مطرح میشد که قرار است چه بازیهایی روی ایکس باکس وان ایکس به اجرا در آیند؟ Super Lucky’s Tale؟ حداقل من بعید بدانم که کسی برای تجربه Super Lucky’s Tale نیاز به کنسول قدرتمندتری داشته باشد.
اینجاست که متوجه اهمیت بازیهای انحصاری میشویم اما واقعا وجود آنها تا چه اندازه مهم است؟ آیا در صورتی که یک کنسول هیچ بازی انحصاری خوبی در اختیار نداشته باشد، نابود میشود؟ اینها سوالات بحث برانگیز و مهمی هستند که جواب سادهای برایشان وجود ندارند اما اگر بخواهیم دقیق تر به پاسخشان نگاه کنیم باید ابتدا به نحوه توسعه بازیهای ویدیویی و انواع استودیوها نگاهی بیندازیم.
در اصل ۴ نوع توسعهدهنده داریم: توسعه دهندگان فرست پارتی، سکند پارتی، شخص ثالث یا همان ترد پارتی و استودیوهای مستقل. اما اینکه هر کدام از اینها چه تفاوتی با یکدیگر دارند موضوعی است که در ادامه به آن می پردازیم.
این دسته از استودیوها، در واقع توسعهدهندگانی هستند که به شرکتهای بزرگ سازنده کنسولها تعلق دارند. با خواندن این جمله ساده میفهمید که اصالت بازیهای انحصاری به کجا بر میگردد. چنین توسعهدهندگانی فقط بازی انحصاری تولید میکنند و اجازه کار برای ناشران دیگر را ندارند.
حق مالکیت بسیاری از این استودیوها نیز از ابتدا متعلق به برندهای صاحب کنسول بوده و هست. به عنوان مثال میشود از پولیفونی دیجیتال، توسعهدهنده سری بازیهای Gran Turismo برای فهم بهتر این مورد یاد کرد.
از طرفی توسعه دهندگان دیگری هم در این دسته جای میگیرند که قبلا متعلق به این شرکتها نبودهاند و بعدا توسط آنها خریداری شدهاند که Naughty Dog و استودیو Rare میتوانند مثالهای خوبی برای این موضوع باشند.
شاید کمتر نام سکند پارتیها را شنیده باشید. چرا که در اصل این نام یک عنوان عامیانه برای متمایز کردن این استودیوها از توسعه دهندگان فرست پارتی است. خروجی توسعه دهندگان سکند پارتی هیچ فرقی با فرست پارتی ها ندارد و بازیهای هر دو دسته در نهایت انحصاری خوانده میشوند.
اما یک تفاوت عمده میان این دو دسته وجود دارد. همان طور که گفته شد، توسعه دهندگان شخص اول به برندهای صاحب کنسول تعلق دارند. اما استودیوهای سکند پارتی اینطور نیستند. آنها تقریبا پیمان کارهای صنعت بازیهای ویدیویی هستند. با شرکت های بزرگ قرار داد مینویسند و برایشان بازی انحصاری میسازند.
با این حال، در نهایت آنها استودیوهای مستقلی هستند که به هیچ شرکت خاصی تعلق ندارند. البته عبارت سکند پارتی برای استودیوهایی هم به کار میرود که تا اندازه ای سهامشان توسط برندهای صاحب کنسول خریداری شده.
بهترین مثالی هم که میتوان برای فهم بهتر معنای توسعهدهنده سکند پارتی آورد، استودیو Bungie است. بانجی یک استودیو مستقل بود که برای چندین سال متمادی وظیفه ساخت سری بازیهای موفق و جذاب هیلو را بر عهده داشت. اما این استودیو در سال ۲۰۰۷ و پس از عرضه عنوان تحسین شده Halo Reach، مایکروسافت را به مقصد اکتیویژن ترک کرد.
علاوه بر این، Insomniac Games هم که چندی پیش بازی Spider-Man را روانه بازار کرد، از استودیو های سکند پارتی به شمار میرفت که همین چند وقت پیش توسط سونی به طو کامل خریداری شد.
توسعهدهندگان ترد پارتی را شاید بتوان به عنوان مهمترین و بزرگترین جامعه بازیسازان صنعت قلمداد کرد. اغلب بازیهایی که این روزها تجربه میکنیم، همگی توسط این دسته از توسعهدهندگان ساخته و پرداخته میشوند.
اصولا شاید در سال، دو یا نهایتا چهار بازی انحصاری منتشر شود. آنها را که کنار بگذاریم، فقط بازی های ترد پارتی باقی میمانند. پس میتوان فهمید که بازیهای شخص ثالث بیشتر حجم آثار موجود در بازار را به خود اختصاص دادهاند.
توسعه دهندگان این آثار مستقل هستند و تنها با امضای قرار داد با ناشران مختلف، پروژههای تازهشان را کلید میزنند. بهترین مثال هم برای این دسته از توسعهدهندگان، اکتیویژن است. اکتیویژن در واقع اولین توسعهدهنده ترد پارتی است و به نوعی تاریخچه استودیوهای ترد پارتی با تاسیس آن آغاز میشود.
استودیوهای مستقل را شاید بتوان به عنوان جمع و جورترین توسعهدهندگان بازیهای ویدیویی معرفی کرد اما آن ها در عین ظاهر نه چندان بزرگشان، معجزه میکنند و از دل این استودیوها، بازیهای شگفت انگیزی روانه بازار میشوند که تجربهشان برای هر گیمری لازم است.
استودیوهای مستقل این روزها کم نیستند و هر روز شاهد درخشش روز افزون آنها هستیم اما در میان تمامی آنها تلتیل نام آشناتری دارد و اگر طرفدار مجموعه Walking Dead باشید حتما با کار آنها آشنا هستید.
با توضیحاتی که در مورد توسعهدهندگان دادم، دیگر میدانید که یک بازی ویدیویی چطور مراحل ساخت خود را پشت سر میگذارد. اما حالا به این سوال میرسیم که واقعا بازیهای انحصاری به چه دردی میخوردند و چرا تمامی برندهای صاحب کنسول به دنبال آنها هستند.
پاسخ این سوال در واقع بسیار ساده است. بازیهای انحصاری در اصل جریان سازهای رقابتهای کنسولی هستند. هر سه شرکت حال حاضر سعی میکنند با انتشار بازی های انحصاری بیشتر، گوی رقابت را از یکدیگر بربایند و گیمرهای بیشتری را به سمت کنسولهای خود بکشند.
این اتفاق، خواسته یا نا خواسته رخ میدهد. به هر حال گیمرها به دنبال بازی کردن هستند و میخواهند از زمانشان به بهترین نحو استفاده کنند. هر چقدر هم که طرفدار یک کنسول باشید، بالاخره در یک نقطه حستان را سرکوب میکنید و به دنبال کنسولی میروید که بتواند حس شگفت انگیز غوطهور شدن در دنیای یک بازی ویدیویی را به شما هدیه کند.
خلق این حس شیرین هم مسلما توسط بازیها شکل میگیرد نه یک سری قطعه سخت افزاری. پس وجود بازی انحصاری به طور مستقیم روی فروش کنسول ها تاثیر میگذارد و باعث داغ شدن تنور رقابتی صنعت میشوند. اما بود و نبود این آثار دقیقا چه تاثیری روی مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی دارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت، توسعه یا عدم توسعه بازیهای انحصاری روی کاربران کنسولها تاثیر چندانی ندارد. چرا که در نهایت اکثر بازیهایی که این روزها تجربهشان میکنیم، ترد پارتی هستند و هیچ ربطی به برندهای صاحب کنسول ندارند.
مسلما برای بازی کردن Skyrim یا سری The Witcher نیازی به خرید یک کنسول تازه ندارید و با هر پلتفرمی میتوانید از تجربه بینظیری که در اختیارتان قرار میدهند، لذت ببرید. اما با حذف بازیهای انحصاری رقابت میان برندها از بین میرود و دیگر تفاوتی میان کنسولها باقی نمیماند.
شاید در نبود بازی های انحصاری من و شما ضرر نکنیم اما مطمئن باشید که غولهای صنعت بازی سازی با شکستهای بزرگی رو به رو خواهند شد. بازیهای انحصاری در واقع اهرم فشار اصلی شرکتها روی خریداران کنسولها هستند.
از طرفی انحصاریها خیلی راحت، خود را در آمار و ارقام فروش کنسولها دخیل میکنند و قدرت آن را دارند که یک سخت افزار ساده را از فرش به عرش برسانند. این ادعا مثال بارزی هم دارد. کافیست سری به آمار و ارقام فروش کنسولهای نسل گذشته بزنید تا متوجه دلیل وجود بازیهای انحصاری شوید.
در اوایل نسل هفتم، مایکروسافت عملکرد خیره کنندهای داشت. آنها پس از یک تلاش نافرجام با بازیهای فوق العادهای مانند Halo و Gears of War، خود را برای شکست کنسول تازه سونی آماده کرده بودند. تلاش ردموندیها هم نتیجه داد و تا نیمه نسل، ایکس باکس 360 با انحصاریهای خوبش فروش بیشتری را نسبت به پلی استیشن 3 قدرتمند تجربه کرد.
این روند تا نیمه نسل ادامه پیدا کرد اما بالاخره ورق ها به سود سونی برگشتند. در نیمه دوم نسل هفتم، سونی روز به روز عملکرد خیره کنندهتری از خود به نمایش میگذاشت. خصوصا در روزهای سرد پایانی نسل هفتم، سونی به این روند ادامه داد و با انتشار God of War: Ascension و عنوان تحسین شده The Last of US که از نظر بسیاری یکی از بهترین بازی های تاریخ است، قدرت خود را حسابی به رخ حریفش کشید.
لطفا شکیبا باشید ...