0

داستان بازی GTA V

بازی GTA V خرید بازی GTA V بررسی بازی GTA V قیمت بازی GTA V فروش بازی GTA V دانلود بازی GTA V
ثبت شده 3 سال پیش توسط یوسف کافی ویرایش شده در 1400/3/24

سلام دوستان داستان بازی GTA V در چه مورده؟

داستان بازی GTA V

1 جواب

0
3 سال پیش توسط: یوسف کافی

از زمان عرضه‌اش در سال ۲۰۱۳، محبوبیت بازی Grand Theft Auto V هر لحظه بیشتر ‌می‌شود و راکستار این محبوبیت را تا حد زیادی مدیون GTA Online است. بخش چندنفره‌ی این بازی تا حدی موفق بوده که برنامه‌های راکستار برای ساخت بسته‌های الحاقی بخش داستانی بازی بطور کامل لغو شوند اما با این حال باید خاطرنشان کرد که داستان بازی GTA V نیز بسیار هیجان‌انگیز بوده و بخش بزرگی از بازی را دربر می‌گیرد.

با جهان گسترده، شخصیت‌های عالی، خیانت‌ها و جنایت‌ها و توطئه‌های دولتی، داستان بازی GTA V بسیار پیچیده‌تر چیزی است که در نگاه اول به چشم می‌آید. امروز با ما در پیکسل آرتس همراه باشید تا داستان GTA V را شکافته و عمیقا وارد آن شویم.

 

شروع داستان، سرقتی که طبق برنامه پیش نمی‌رود

داستان بازی در سال ۲۰۰۴ آغاز می‌شود، زمانی که گروهی از سارقین بانک که شامل تِروِر، مایکل تاونلی، بِرَد و همچنین لستر می‌شود، سعی می‌کنند یک شرکت امنیتی را مورد سرقت قرار دهند. همه چیز عالی پیش می‌رود تا زمانی که ترور یک گارد امنیتی را به قتل رسانده و آن محل پر از پلیس می‌شود. در ادامه، راننده‌ی خودروی فرار تیم کشته شده و بعد از تصادفی سینمایی با یک قطار، سایر اعضای باند با پای پیاده به فرار کردن می‌پردازند و در همین لحظه است که مایکل و بِرَد تیر خورده و ترِور پا به فرار می‌گذارد. در ادامه مشخص می‌شود که مایکل در حقیقت با FIB (همان FBI در دنیای GTA V) معامله‌ای کرده بود تا اعضای گروه خود را لو دهد و در ازای این کار شروعی تازه در شهر Los Santos را داشته باشد. در نهایت خبری رسمی منتشر شده که به مرگ مایکل و به زندان رفتن بِرَد اشاره می‌کند.

۹ سال بعد، مایکل تحت درمان روانی قرار گرفته و اکنون نام جدید مایکل دی سانتا (Michael De Santa) را برای خود اختیار کرده است. او و همسرش خانواده‌ای را آغاز کرده و مشغول زندگی‌ای مرفه در Los Santos هستند. با این حال مایکل از این زندگی احساس بدبختی می‌کند و هر از گاهی دلتنگ آن هیجان زندگی قدیمی‌اش می‌شود.

 

ملاقات مایکل و فرانکلین

فرانکلین یکی از شخصیت‌های اصلی داستان بازی GTA V است. او و دوستش لامار (Lamar) برای شخصی به‌نام سیمیان (Simeon) کار می‌کنند که با دزدی، خودروهایی که به مشتری‌هایش فروخته را بازپس می‌گیرد. با ورود فرانکلین به زندگی‌ مایکل، او باری دیگر طعم زندگی جنایی قدیمی خود را می‌چشد. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که فرانکلین خودروی پسر مایکل را دزدیده و از شانس بد فرانکلین، مایکل در پشت ماشین پنهان شده بود.

مایکل برای انتقام، فرانکلین را مجبور کرده که همان خودرو را با تمام سرعت به سمت فروشگاه سیمیان بکوبد. بعد از نابودی کار و کاسبی سیمیان، فرانکلین از نابودی شغلش به مایکل گله می‌کند و مایکل نیز او را دعوت کرده که بعدا باهم صحبتی داشته باشند. از دیگر نگرانی‌های فرانکلین، لامار بوده که بیشتر و بیشتر به سمت کارهای خطرناک می‌رود.

 

آغاز یک دوستی زیبا

فرانکلین بعد از جان سالم در بردن از یک معامله مواد مخدر، تصمیم می‌گیرد تا سراغ مایکل رفته و با دوستی با او موقعیت خود را بهبود دهد. وقتی فرانکلین مایکل را می‌بیند، واکنش اولیه او تصور این است که مایکل نیز یک آدم پولدار عجیب و غریب دیگر می‌باشد. با این حال، بعد از اینکه جیمی، پسر مایکل، با پدرش تماس گرفته، همه چیز عوض می‌شود. جیمی سعی داشته قایق گران‌قیمت مایکل را به فروش برساند اما در دردسر افتاده و اکنون گروهی از دزدان در حال خارج شدن از شهر با قایق مایکل و جیمی در داخل آن هستند.

یک تعقیب و گریز پرسرعت رخ می‌دهد و فرانکلین به مایکل کمک کرده تا جیمی را نجات دهد. او از خودروی در حال حرکت مایکل روی قایق پریده و جیمی را نجات می‌دهد. فرانکلین برای جیمی تبدیل به یک الگو برای زندگیش می‌شود و مایکل نیز تصمیم می‌گیرد هر کاری برای فرانکلین پیدا کرد، به او خبر دهد.

 

ورود Madrazo به داستان و اولین سرقت داستان بازی GTA V

با اینکه جیمی سالم به آغوش خانواده برگشته است، مایکل مدتی بعد متوجه می‌شود همه چیز در خانه‌ عالی نیست و همسرش با مربی تنیسش به مایکل خیانت کرده است. مایکل به شدت عصبانی شده و با کمک فرانکلین، مربی تنیس را تا خانه‌ای در Vinewood Hills تعقیب کرده و آن خانه را با خاک یکسان می‌کنند.

متاسفانه این خانه گران قیمت متعلق با آن مربی تنیس نبوده و صاحب اصلی آن همسر ماترین مادراتزو (Martin Madrazo)، از قدرتمندان عرصه‌ی مواد مخدر می‌باشد که بلافاصله افرادی را برای کشتن مایکل و فرانکلین می‌فرستد. مادراتزو به مایکل وقت می‌دهد تا غرامتی برای خراب‌کاریشان پرداخت کنند وگرنه جان آن‌ها را می‌گیرد. مایکل که به شدت نیاز به پول نیاز دارد، با دوست قدیمی‌اش لِستر تماس گرفته و حال لستر در ازای کمکش، از مایکل می‌خواهد مدیرعامل شرکت Lifeinvader را به قتل برساند. بعد از به پایان رسیدن این ماموریت مایکل، حال نوبت به سرقت می‌رسد. با تمام شدن برنامه‌ریزی‌ها، مایکل، فرانکلین و چند فرد دیگر، به یک جواهرفروشی دستبرد زده و با پولی که از آن بدست آوردند، بدهیشان به مادراتزو را تسویه می‌کنند. بالاخره دردسرهای مایکل و فرانکلین تمام می‌شوند. البته برای مدتی کوتاه.

 

ورود تِرور به داستان بازی GTA V

اخبار مربوط به سرقت جواهرفروشی، توجه ترور را به خود جلب می‌کنند. ترور که وسط بیابان زندگی می‌کند بلافاصله متوجه می‌شود که مایکل زنده است. در چند سال اخیر، ترور با خودش فکر می‌کند که به دوست قدیمی‌اش بِرد که در زندان است نامه می‌نویسد و مایکل نیز مرده است. این در حالی بوده که نه تنها مایکل زنده است بلکه برد مرده و کسی که به نامه‌های ترور پاسخ می‌دهد، مامور FIB داستان ما یعنی دیو نورتون است. نورتون با اینکار نه تنها داستان تقلبی مایکل را باورپذیر نگه می‌دارد، بلکه همواره از وضعیت ترور باخبر می‌شود.

ترور با بازی دادن گروه‌های خلافکار مختلف منطقه‌اش و همچنین تولید و فروش شیشه، زندگی را می‌گذراند. اکنون بعد از به قتل رساندن جانی کلبیتز ( Johnny Klebitz )، رییس دسته‌ی موتورسواران آن منطقه ( و شخصیت اصلی GTA IV: The Lost and the Damned) سراغ دیگر رقبای خود رفته و سایر اعضای دسته‌ی جانی را کشته و همچنین اعضای مافیای چینی که وارد منطقه شده‌اند را نیز به قتل می‌رساند. حال که همه مشکلاتش از سر راه برداشته شدند، ترور با همراهی دوستش وِید (Wade) به سمت Los Santos رفته تا مایکل را پیدا کنند.

تجدید دیداری نه چندان خوشایند

ترور در میان دعوای خانوادگی مایکل و همسرش وارد خانه‌ او می‌شود. هیچکس از دیدن ترور خوشحال نیست چون حضور او بدین معنی است که آن‌ها بیشتر از همیشه در خطر هستند. با این حال، این تجدید دیدار خیلی زود به پایان می‌یابد و دلیل آن هم این است که دختر مایکل یعنی تریسی قرار است با آزمون دادن برای مسابقه‌ی Fame or Shame مورد تمسخر قرار بگیرد. Fame or Shame توسط لَزلو جونز، سلبریتی فاسد تلوزیونی، میزبانی می‌شود.

مایکل و ترور آزمون را متوقف کرده و به دنبال میز‌بان برنامه می‌روند. بعد از کتک زدن و تحقیر کردن لزلو،  مایکل و ترور برای مدتی کوتاه روزهای قدیمی‌شان را بخاطر می‌آورند و قبول می‌کنند که باهم در تماس باشند. ترور و وید با زور وارد خانه‌ی پسرعموی وید، فلوید، شده و او را مجبور می‌کنند که به آن‌ها جا و مکان دهد و در نهایت ترور شروع به برنامه‌ریزی برای گسترش کارش تا Los Santos می‌کند.

 

کار کردن برای FIB

خبر بازگشت مایکل به دنیای جرم و جنایت به FIB نیز رسیده و آن‌ها علیرغم اینکه مایکل اصرار می‌‌کند این کار را برای تسویه حساب با مادراتزو انجام داده است، از این قضیه خوشحال نیستند. حال دیو نورتون که مسئول پرونده‌ی مایکل است، به مایکل می‌گوید که باید یکسری کار پشت پرده برای FIB انجام دهد تا اسرار او فاش نشوند. اولین ماموریتی که مایکل باید انجام دهد، دزدیدن اطلاعات از یک سازمان اطلاعاتی دیگر به‌نام IAA است و بعد از تیراندازی و تعقیب و گریزی هیجان‌انگیز، مایکل با اطلاعات موردنیاز FIB بازگشته و حال باید بوسیله آن اطلاعات بدنبال یک تروریست بگردند.

مایکل و دار و دسته‌اش تروریست سیاه‌بخت که فردیناند کریمو نام دارد را دزیده و تحویل ترور و استیو هینز (یک مامور FIB فاسد دیگر) می‌دهند. ترور با شکنجه‌های وحشیانه‌ای، مکان فردی دیگر که FIB نیاز دارد کشته شود را پیدا کرده تا مایکل و نورتون به سراغش بروند. بعد از اتمام ماموریت، هینز به ترور دستور کشتن کریمُو را می‌دهد اما از آنجایی که کریمُو بی‌گناه از آب در آمده، ترور او را در فرودگاه پیاده کرده و آزادش می‌کند. برای مدتی کوتاه، FIB چیزی که می‌خواهد را دارد و اسرار مایکل مخفی خواهند ماند.

 

زندگی با طعم جنایت!

اوضاع برای همه بخوبی پیش‌ می‌رود. خانواده مایکل از خانه رفته و مایکل بالاخره در آرامش است. فرانکلین بعد از انجام چند کار برای لستر توانسته یک خانه‌ی گران‌قیمت برای خود خریداری کند و بالاخره از خانه‌ی عمه‌اش بیرون رفت. در همین حال، ترور از ارتباطات و منافعی که شغل فلوید برای او ایجاد می‌کرد توانست محموله‌ای باارزش که سازمان نظامی خصوصی Merryweather جابجا می‌کند را ردیابی نماید. با کمک مایکل و فرانکلین، ترور نقشه‌اش را عملی کرده و محموله را می‌دزدند و در همین حال، لستر به آن‌ها اصرار می‌کند که باید محموله را پس دهند. طبق صحبت‌های لستر، این محموله یک ابرسلاح آزمایشی بوده که اگر پس داده نشود مورد هدف دولت قرار خواهند گرفت.

در ابتدا، ترور با پس دادن دستگاه موافقت نکرد اما مایکل به او قول سرقت‌های بهتر و بزرگتری را می‌دهد و در نهایت قانع می‌شود که سلاح را پس دهد.

 

ورود دِوین وستِن به داستان GTA 5

بعد از دستبرد زدن به یک ماشین حمل پول، گروه با دوین وستن آشنا می‌شود، شخصی قدرتمند و پولدار که حداقل تعدادی از اعضای FIB برای او کار می‌کنند. مشخص می‌شود که تعداد زیادی از ماموریت‌هایی که مایکل و دیگران انجام داده‌اند برای پیشبرد اهداف دوین وستن بوده، بنابراین وستن قول یک میزان پول زیاد را به گروه داده و به آن‌ها پیشنهاد چند کار دیگر را می‌دهد. همچنین وستن مایکل را که عاشق فیلم‌سازی است، به سالامن ریچاردز، از تهیه‌کنندگان و کارگردانان Vinewood (ورژن خیالی Hollywood) معرفی می‌کند تا این دو بتوانند فیلمی موفق بسازند و سرمایه‌گذاری وستن روی استودیوی ریچاردز سودآورتر شود. وستن به فرانکلین و ترور نیز ماموریت دزدیدن چند ماشین گران‌قیمت را می‌دهد، کاری که فرانکلین کاملا با آن آشنایی دارد.

در همین زمان است که مارتین مادراتزو به مایکل و ترور پیشنهاد کار می‌دهد اما ترور با دیدن رفتار بد ماترین با همسرش عصبانی شده و همسر مادراتزو، پاتریشیا، را می‌رباید و عاشقش می‌شود. این در حالی است که مایکل و ترور وسط بیابان سعی دارند از مادراتزو مخفی بمانند.

سرقت از قطار

درحالی که هنوز مشغول مخفی ماندن هستند، ترور باری دیگر سراغ Merryweather رفته و یکی از هواپیما‌های آن‌ها را می‌رباید.

مدتی کوتاه بعد از این اتفاق، ترور پیشنهاد دزدیدن قطاری که قرار است محموله‌ای ارزشمند را جابجا کند، به مایکل می‌دهد. طبیعتا سرقتشان به‌خوبی پیش نمی‌رود اما در نهایت این دو سارق جان سالم بدر می‌برند. محموله‌ای که به سرقت بردند، یک اثر باستانی است و از آنجایی که مادراتزو به این وسایل علاقه دارد، مایکل به ترور پیشنهاد می‌دهد که اثر باستانی و پاتریشیا را تحویل مادراتزو دهند.

علیرغم اینکه ترور در ابتدا مخالفت می‌کند، مایکل باری دیگر قول سرقت‌های بزرگتر و بهتر را می‌‍‌دهد. او به ترور قول داده Union Depository که یک سپرده‌گذاری عظیم بوده و از کل ایالت پول وارد آن می‌شود را به سرقت ببرند.

ترور از حقیقت آگاه می‌شود

مایکل به خانه بازگشته و برنامه‌ی خود برای ورود به زندگی بازنشستگی را می‌چیند. در همین حال، ترور از دست فلوید و همسرش عصبی شده و هردوی آن‌ها را می‌کشد و سراغ مدیر یک کلاب رفته و با کشتن او صاحب کل کلاب می‌شود. بعد از این ماجرا، ترور به حقیقت تلخ و شوک‌آوری پی می‌برد.

بعد از اینکه ترور نقشه‌اش برای نجات دادن برد از زندان را برای مایکل تعریف می‌کند، مایکل اشتباها ترور را متوجه می‌کند که برد چندین سال است که زنده نیست. ترور با عصبانیت به شهر محل زندگی قدیمی‌شان رفته و قبری که “مایکل” در آن دفن شده بود را پیدا می‌کند. مایکل نیز بدنبال ترور رفته و زمانی که به قبرستان می‌رسد ترور متوجه می‌شود که برد در قبر مایکل دفن شده است. ترور و مایکل تفنگ‌هایشان را به سمت هم گرفته و شاهد یک صحنه‌ی کلاسیک سینمایی هستیم و در همین لحظه است که مافیای چینی‌ای که ترور اعضای آن‌ را کشته بود برای انتقام سراغش آمده و اشتباها مایکل را گروگان می‌گیرند.

در حالی که مایکل گروگان گرفته شده، ترور و فرانکلین آخرین کارشان را برای دوین وستن انجام می‌دهند و در نهایت متوجه می‌شوند که وستن هیچوقت قصد نداشت پولی به آن‌ها بدهد. بعد از این اتفاق، فرانکلین و لستر مایکل را پیدا کرده و او را نجات می‌دهند.

طعم خوش آزادی

 

مایکل یک ماموریت نهایی از دیو نورتون گرفته و آن هم ورود به مقر FIB و دزدیدن چند مدرک مبنی بر فاسد بودن نورتون و هینز می‌باشد. با انجام دادن این کار، سابقه‌ی مایکل و بقیه بطور کامل پاک شده و کاملا آزاد خواهند شد. در حالی مایکل مشغول آماده‌سازی برای این ماموریت بود، متوجه می‌شود که دوین وستن فیلمش را پخش نکرده و می‌خواهد از پولی که بیمه برای روند توسعه‌ی “شکست خورده” به او پرداخت می‌کند استفاده نماید. مایکل برای تلافی فیلم را دزدیده و طی انجام این کار وکیل وستن کشته می‌شود.

مایکل و فرانکلین مدارک را در مقر FIB از بین برده و دیو نورتون قبول می‌کند به قولش عمل نماید. متاسفانه در میان صحبت مایکل و نورتون، چندین گروه مختلف برای انتقام در صحنه حاضر شده که شامل Merryweather ،IAA و خود Steve Haines می‌شوند. مایکل با کمک ترور فرار کرده و علیرغم اینکه ترور هنوز از خیانت مایکل ضربه خورده است، آن دو با هم صلح کرده و تصمیم می‌گیرند به Union Depository دستبرد بزنند.

loader

لطفا شکیبا باشید ...