بازی های سبک آر پی جی چی هستند؟
در بازی های نقش آفرینی (Role-Playing Game یا RPG) بازیکنها هدایت یک قهرمان (یا یک گروه از قهرمانان) را در دنیایی که معمولا بسیار وسیع است و تفاوتهای ظاهری و باطنی زیادی با دنیای واقعی دارد، بهدست میگیرند. سبک نقش آفرینی با الگوگیری محض از برخی بازیهای رومیزی قدیمی مثل Dungeons & Dragons به وجود آمده است، به طوری که میتوان تاثیر این بازیها را روی حال و هوا، اصطلاحات و حتی مکانیزمهای گیمپلی این سبک مشاهده کرد. از دیگر شباهتهای ژانر نقش آفرینی با بازیهای رومیزی میتوان به روایت داستان به شکل پیچیده، پیشرفت شخصیتها در طول بازی، ارزش تکرار بالا و غوطهور شدن بازیکن در دنیای بازی اشاره کرد.
بازیهای نقشآفرینی در طول زمان پیشرفتهای قابل توجهی را به خود دیدهاند؛ حالا دیگر از نمونههای اولیه این ژانر که بازیهای ساده متنی را شامل میشدند خبری نیست و عناوین کاملا سهبعدی با گرافیک و گیمپلی پیشرفته جای آنها را گرفتهاند. در ادامه این مقاله ضمن بررسی مشخصات سبک نقشآفرینی، نگاهی هم به تاریخچه این سبک میاندازیم و شما را با بازیهای مهم آن بیشتر آشنا میکنیم.
همانطور که گفتیم سبک نقش آفرینی از سرگرمیهای رومیزی قدیمی که به آنها نقشآفرینیِ قلم و کاغذی هم گفته میشود سرچشمه میگیرد. بازیکنها در بازیهای نقشآفرینی باید با هدایت شخصیت اصلی تلاش کنند تا مأموریتهای مختلفی را انجام دهند و خط داستانی بازی را به پایان برسانند. در این بین، علاوهبر مبارزه تاکتیکمحور با دشمنان مختلف، باید در دنیای بازی به گشتوگذار بپردازند و معماهای مختلف آن را حل کنند. یکی از مشخصههای اصلی سبک نقش آفرینی، رشد و ارتقای قدرتها و مهارتهای شخصیت اصلی بهوسیله بازیکن است؛ درواقع این خودِ بازیکن است که قهرمان بازی را میسازد و ویژگیهای مختلف او را تعیین میکند.
بازیهای سبک نقش آفرینی وابستگی زیادی به قصهپردازی قوی و پیچیده دارند. داستان این بازیها در قالب مأموریتهایی که به آنها کوئست (Quest) یا اکتشاف میگویند، روایت میشود. قهرمانان بازی های نقش آفرینی دارای تواناییهای مختلفی هستند که با پیشروی در مراحل و ارتقای سطح یا لول آپ (Level Up)، این تواناییها افزایش پیدا میکنند. ارتقای سطح در بازی های RPG زمانی اتفاق میافتد که بازیکنها به میزان مشخصی امتیاز (که به آن امتیازِ تجربه یا Experience Point یا همان Exp یا XP گفته میشود) کسب کنند. در ادامه تمام ویژگیهای مهم بازی های نقش آفرینی را بهطور جداگانه معرفی میکنیم و درباره هر کدام از آنها توضیحاتی را ارائه میدهیم.
در نقشآفرینیها، این انتخابهای بازیکن هستند که شکل پیشرفت داستان را رقم میزنند.
در بسیاری از بازیهای نقشآفرینی، قهرمان اصلی باید دنیا را از خطر نابودی و ویرانی نجات دهد. البته داستان این بازیها معمولا با فراز و فرودهای زیادی همراه است و با وارد شدن شخصیتهای جدید به ماجرا، پیچ و تابهای فراوانی را به خود میبیند. اکثر بازیهای نقشآفرینی در دنیاهای فانتزی یا علمی-تخیلی جریان دارند که باعث میشود تا بازیکنها بتوانند کارهای غیرمعمولی را در این بازیها به انجام برسانند. خیالی بودن فضای بازی های نقش آفرینی همچنین مسائلی مانند ارتقای سریع مهارتها در این بازیها را توجیه میکند. البته تعداد کمی از نقشآفرینیها نیز هستند که حالوهوای آنها به دنیای واقعی نزدیکتر است.
یک داستان خوب میتواند نیمی از جذابیت بازی باشد و بازیهای نقشآفرینی به داشتن داستانهای غنی و پربار شهرت دارند. در این بازیها، برخلاف بازیهای اکشن که از سرعت بیشتری برخوردار هستند، بازیکنها به تماشای میانپردههای طولانی تمایل نشان میدهند. در سایر ژانرها معمولا با کشتن یک دشمن یا به پایان رساندن مرحله، بخشهایی از قصه بازی روایت میشود، اما در نقشآفرینیها، این انتخابهای بازیکن هستند که شکل پیشرفت داستان را رقم میزنند. برای مثال وقتی بازیکن تصمیم میگیرد که به یک گروه در بازی ملحق شود، داستان را در مسیر جدیدی قرار میدهد که میتواند منجر به یک پایانبندی کاملا متفاوت شود؛ معمولا چنین تصمیماتی از جانب بازیکن غیرقابل تغییر و برگشتناپذیر هستند.
سیستم مکالمه در بازی Deus Ex: Human Revolution طراحی جالبی دارد.
یکی دیگر از ویژگیهای داستانی در بیشتر بازیهای نقشآفرینی، شخصیتپردازی کرکترهای غیرقابل بازی (NPC) است که به وسیله مکانیزمی به نام درختِ مکالمه انجام میشود. در این سیستم بازیکنها برای گفتوگو با شخصیتهای غیرقابل بازی که در طول مراحل و مأموریتها با آنها مواجه میشوند، گزینهها (جملات) مختلفی برای انتخاب کردن دارند؛ اگر یک بازیکن این جملات را بهطور صحیح و منطقی انتخاب کند و یک مکالمه موفق داشته باشد، میتواند اطلاعاتی درباره داستان بازی یا نحوه انجام مأموریتها بهدست آورد. همچنین گاهی ممکن است انتخاب درست جملات بهوسیله بازیکنها با اعطای آیتمهای ارزشمند یا امتیاز تجربه، همراه باشد.
جستجوی دنیای بازی یکی از جنبههای مهم گیمپلی در تمام نقشآفرینیها است. بازیکنها در محیطهای بازی بهطور آزادانه قدم میزنند، با شخصیتهای غیرقابل بازی صحبت میکنند، آیتمها و چیزهای بهدردبخور را جمعآوری میکنند و از تلهها و خطرات مختلف میگریزند. بعضی از بازی های نقش آفرینی هستند که در آنها مراحل و سیاهچالها (سیاهچال به محیطهای بزرگ و مستقل در بعضی از بازیهای نقشآفرینی گفته میشود که دارای مسیرهای تودرتو و پر از هیولاها و آیتمهای مختلف هستند) بهصورت تصادفی ساخته میشوند و پیش روی بازیکن قرار میگیرند. بازی Rogue که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد اولین نقشآفرینی بود که از سیستم سیاهچالهای تصادفی استفاده میکرد؛ به همین دلیل به بازیهایی که از این مکانیزم در طراحی مراحل خود بهره میبرند «روگلایک» یا «شبیه روگ» (Roguelike) گفته میشود.
مأموریتها یا همان کوئستهای اصلی، اسکلت قصه بازی های RPG را تشکیل میدهند که بازیکن باید با تکمیل کردن آنها به پایان بازی برسد.
روایت قصه در بازی های نقش آفرینی متّکی به جستوجو در دنیای بازی است؛ یعنی با ورود بازیکن به مکانهای جدید، داستان نیز به تدریج کاملتر میشود. برخلاف اکثر بازیهای خطی، بازیکنها در بازی های RPG میتوانند به مکانهایی که قبلا از آنجا عبور کردهاند بازگردند. اگرچه در بیشتر موارد کاری برای انجام دادن در مکانهای قبلی وجود ندارد، اما در بعضی از بازیها، محیطها در طول داستان دچار تغییراتی میشوند و مأموریتهای تازهای را دربر میگیرند. طراحی مراحل بازیهای سبک نقش آفرینی غالباً بهگونهای است که در هر محیط یا سیاهچال، بازیکن باید برای ارتقای قدرتهای شخصیت اصلی تلاش کند و سپس یک چالش بزرگ (مانند مبارزه کردن با دشمنان قوی) را پشت سر بگذارد تا بتواند وارد محیط بعدی شود. چنین ساختار مرحلهای را میتوان با وجود غولآخرها در انتهای مراحل بازیهای اکشن مقایسه کرد. مأموریتها یا همان کوئستهای اصلی، اسکلت قصه بازی های RPG را تشکیل میدهند که بازیکن باید با تکمیل کردن آنها به پایان بازی برسد. علاوهبر این، بیشتر نقشآفرینیها دارای مأموریتهای فرعی یا جانبی هستند؛ این مأموریتها که معمولا ازطریق صحبت کردن با سایر شخصیتها فعال میشوند، اهمیت چندانی در داستان ندارند و میتوان آنها را بهصورت نیمهکاره رها کرد. مأموریتهای جانبی سناریوهای سادهای مثل «نجات یک فرد» یا «پیدا کردن یک آیتم» دارند و با انجام آنها پاداشی به بازیکن تعلق میگیرد.
بازیکنها در بازیهای سبک RPG میتوانند آیتمهای گوناگونی مثل سلاح، زره و لباس را در گوشه و کنار محیطها پیدا کرده و آنها را جمعآوری کنند. تکلیف سلاحها و وسایل بهدردبخور مشخص است، اما آیتمهایی که مورد استفاده قرار نمیگیرند چه فایدهای دارند؟ سازندگان بازی های نقش آفرینی این پرسش را با ارائه سیستم خرید و فروش در بازیهایشان پاسخ میدهند. با استفاده از این سیستم بازیکنها میتوانند برای فروش آیتمهای اضافی خود به مغازهدارها یا سایر شخصیتهای غیرقابل بازی مراجعه کنند. همچنین امکان خرید تجهیزات جدید از این افراد نیز وجود دارد. به این ترتیب آیتمهای جدید خریداری شده، به کولهپشتی بازیکن منتقل میشوند و از آنجا قابل استفاده خواهند بود.
طراحی منحصربهفرد سیستم کولهپشتی در بازی Fallout 3. البته از همین سیستم که Pip-Boy نام دارد برای ارتقای شخصیت، مشاهده نقشه و سایر موارد هم استفاده میشود.
در بعضی از بازیها مدیریت کولهپشتی، یک مکانیزم مهم و کاملا چالشبرانگیز تلقی میشود، چرا که اندازه و ظرفیت کولهپشتی در این بازیها محدود است و به همین دلیل بازیکنها ناچارند تصمیم بگیرند کدام آیتمها را با خود حمل کرده و از کدامیک چشمپوشی کنند. بهطور کلی سازماندهی سلاحها و سایر وسایل در یک کولهپشتی که قابلیت حمل وزن مشخصی را دارد، یکی از رایجترین کارهایی است که بازیکنها در بازیهای سبک نقش آفرینی به انجامش میپردازند.
بازی های نقش آفرینی سهبعدی، با زوایای دید اولشخص یا سومشخص دنبال میشوند؛ بااینحال در بازیهای نقشآفرینیِ گروهی برای اینکه بازیکن بتواند تمام شخصیتهای گروهش را ببیند و محیطهای اطراف آنها را زیر نظر داشته باشد از نمای دید ایزومتریک یا بالا به پایین نیز استفاده میشود. در بازیهای این سبک لازم است تا بازیکنها اطلاعات زیادی را مدیریت کنند، به همین دلیل از رابط کاربری پنجرهای در بیشتر نقشآفرینیها استفاده میشود. برای مثال کلاس جادوگر دارای یک پنجره یا فهرست از جادوهایی است که میتواند از آنها استفاده کند.
کار کردن با منوهای گوناگون در رابط پنجرهای، روی رایانهها و با استفاده از موس بسیار راحت و روان است اما با دسته کنسولها این کار با دشواری انجام میشود. نقشآفرینیهای قدیمیتر تمام محاسبات مخصوص این سبک، مانند اطلاعات مربوطبه ارتقای تراز، میزان آسیبی که با هر ضربه به دشمن وارد میشود و غیره را بهصورت اعداد و ارقام روی صفحهنمایش میدادند، اما بازیهای امروزی از نشان دادن این اطلاعات پرهیز میکنند تا بازیکنها را هرچه بیشتر جذب دنیای خود کنند.
بیشتر حرکات شخصیت اصلی در بازی های سبک RPG بهصورت غیرمستقیم اجرا میشوند؛ بدین معنی که بازیکن دستور انجام یک عمل مثل ضربه زدن را میدهد و شخصیت اصلی آن عمل را مطابق با قدرتها و تواناییهای خود به اجرا درمیآورد. کاملا مشخص است که موفقیت در انجام حرکات مختلف به خصوصیات قهرمان بازی وابسته است، اما در این بخش سازوکاری به نام «تاسبازی» هم وجود دارد که تعیین کننده شکست یا موفقیت در انجام یک عمل است. تاسبازی همانطور که از نامش پیداست، حرکات شخصیت اصلی را با بخت و اقبال درمیآمیزد، اما به این نکته باید توجه کرد که هرچه تواناییهای قهرمان بازی ارتقا یافتهتر باشند، شانس او برای اجرای موفقیتآمیز حرکات نیز بیشتر میشود.
در بازی های نقش آفرینی، قدرت و دقت ضربات شخصیتها باتوجهبه لول و تواناییهای آنها (و همچنین به شکل تصادفی) تعیین میشود.
در اکثر بازیهای نقشآفرینی بازیکنها میتوانند به انتخاب خود، خوب یا بد باشند. دزدی کردن و به قتل رساندن مردم عادی یک راه ساده برای بهدست آوردن پول بیشتر است، اما با این کار ممکن است سایر شخصیتها همکاریشان را با شما قطع کنند یا حتی به دشمنتان بدل شوند. به هر حال انتخاب خوب یا بد بودن در بازی به عهده بازیکن است، اما پیامدها تصمیمات او در جریان بازی شاید غیرقابل بازگشت باشند.
استفاده از جادوها، قدرتهای فراطبیعی و فناوریهای فوقپیشرفته در بازی های RPG یک امر متداول است.
اگرچه در برخی از نقشآفرینیها، بازیکنها باید هدایت یک شخصیت از پیش تعریف شده را بهدست بگیرند، اما در بیشتر بازیهای این سبک امکان ساخت شخصیت اصلی بهوسیله بازیکن وجود دارد. به این ترتیب میتوان در ابتدای بازی و در بخش ساخت شخصیت، ویژگیهای مختلف قهرمان بازی مثل جنسیت، نژاد و کلاس را تعیین کرد و سپس کنترل او را بهدست گرفت. البته بعضی از این شخصیسازیها صرفا جنبه نمایشی دارند، اما بعضی دیگر کاملا مهم و حیاتی هستند؛ برای مثال شما با انتخاب کلاس شخصیت خود در حقیقت تواناییها و قدرتهای او را تعیین میکنید. کلاسهای رایج در بازیهای نقشآفرینی شامل جنگجو، جادوگر، دزد و امدادگر هستند. علاوهبر این، هر شخصیت دارای ویژگیهای مختلفی است که تعیینکننده حرکات و رفتارهای او در طول بازی هستند؛ مثلا خصوصیات فیزیکی مانند قدرت و مهارت به عملکرد شخصیت در مبارزات مربوط میشوند؛ ویژگیهای فکری مثل هوش، به یادگیری و اجرای جادوها از سوی بازیکن کمک میکنند و خصوصیات اجتماعی مانند کاریزما (جاذبه شخصیتی) میتوانند انتخابهای بازیکن در مکالمه با شخصیتهای غیرقابل بازی را محدود کنند.
استفاده از جادوها، قدرتهای فراطبیعی و فناوریهای فوقپیشرفته در بازی های RPG یک امر متداول است. این تواناییها معمولا در اختیار کلاسهای خاصی مثل جادوگر یا ساحر هستند. در بازیهایی که گیمر هدایت یک گروه را بر عهده دارد، استفاده از جادوگرها درکنار کلاسهای جنگجو و مبارز میتواند منجر به ایجاد یک تیم کامل شود. جادوها برای حمله و دفاع کاربرد دارند و گاهی هم میتوانند خصوصیات یاران خودی یا دشمنان را برای مدت کوتاهی تغییر دهند. در بعضی از بازیها استفاده از یک جادو منجر به تحلیل رفتن و درنهایت تمام شدن آن جادو میشود، اما بازیهای دیگر از سیستمی به نام «مانا» استفاده میکنند که با استعمال جادوها، مقدار آن کاهش پیدا میکند. در این بازیها با استراحت کردن یا نوشیدن معجونهای مخصوص، مانای مصرف شده بازیابی میشود.
بخشی از شخصیتپردازی قهرمان بازی در جریان داستان اتفاق میافتد، اما قدرتمندتر شدن او با بهدست آوردن مهارتها، سلاحها و جادوهای جدید ممکن خواهد بود. این امر منجر به ایجاد یک زنجیره جالب و سرگرمکننده میشود که طی آن بازیکنها امتیاز کسب کرده و قویتر میشوند؛ سپس میتوانند چالشهای سنگینتری را تجربه کرده و امتیازات بیشتری کسب کنند و مجدداً قوی شوند. تبدیل شخصیت اصلی بازی از فردی عادی به یک قهرمان با نیروهای فراطبیعی، یکی از جذابترین کارهایی است که بازیکنها در بازی های نقش آفرینی تجربه میکنند. در سایر ژانرها معمولا قدرتهای جدید بهطور ناگهانی و فوری در اختیار بازیکن قرار میگیرند، اما در نقشآفرینیها به تدریج و با کسب امتیاز تجربه این امر محقق میشود.
صفحه ارتقای مهارتهای شخصیت اصلی در بازی نقش آفرینی Mass Effect 3.
امتیازاتِ تجربه، معیاری برای ارزیابی میزان پیشرفت بازیکن در بازی هستند. این امتیازات که باعث ارتقای سطح یا تراز میشوند، از راههای مختلف مثل مبارزه با دشمنان یا انجام کوئستها بهدست میآیند. با ارتقای سطح یا همان لول آپ شدن، بازیکنها میتوانند مهارتهای شخصیت اصلی را در یک یا چند شاخه افزایش دهند. در بعضی از بازی های RPG سیستم دیگری به نام امتیازِ مهارت (Skill Points) وجود دارد. با جمع کردن امتیازات مهارت، بازیکنها میتوانند تواناییهای تازهای برای شخصیت خود آزاد کنند یا تواناییهای قبلی را قویتر سازند. این کار با استفاده از مکانیزمی به نام «درخت مهارت» انجام میگیرد. با آزاد کردن یک توانایی در درخت مهارت، سایر تواناییها بهصورت زیرشاخه در دسترس قرار میگیرند و بازیکن میتواند در دفعات بعدی آنها را نیز آزاد کند. برخی از نقشآفرینیها هم هستند که از سیستمی به اسم تمرینی (Training System) برای ارتقای مهارتهای شخصیت اصلی استفاده میکنند. در این سیستم اگر قهرمان بازی برای مدتی از یک سلاح استفاده کند، در بکارگیری آن ماهر میشود و میتواند ضربات قدرتمندتری را با آن سلاح به دشمن وارد سازد.
بهطور کلی بازیهای نقشآفرینی از دو نوع سیستم مبارزه در گیمپلی خود استفاده میکنند: نوبتی و همزمان. در سیستم مبارزات نوبتی بازیکن میتواند هر بار یک حرکت (حمله یا دفاع) انجام دهد و سپس باید منتظر حرکت دشمن بماند. میزان موفقیت هر حمله نیز تا حد زیادی به ویژگیهای مختلف شخصیت اصلی مثل سرعت و چالاکی او بستگی دارد. در سیستم مبارزات نوبتی استفاده از تاکتیک مناسب بیش از سرعت عمل بالا اهمیت دارد. در این روش میتوانید با آسودگی خاطر از پشت سنگر بیرون بیایید، به طرف دشمن شلیک کنید و بدون دریافت هیچگونه آسیبی از سوی او، دوباره به سنگر بازگردید. البته این امر با واقعیت مطابق نیست، اما اجرای تاکتیکهای مختلف و پیروز شدن از این طریق لذت زیادی به همراه دارد. بازیهای مجموعه Fallout به خاطر پیادهسازی عالی سیستم مبارزات نوبتی بارها مورد تحسین منتقدان قرار گرفتهاند.
لطفا شکیبا باشید ...