چطور میشه یک استارتآپ رو به رشد بالا رسوند
مراحل رشد استارتاپ یکی از مهمترین دغدغههای کارآفرینان جوان است و مترادف با این سوال میباشد: بعدازاین، من چکار باید انجام بدهم؟
این سؤالی است که دانشجویان و کارآفرینان بارها و بارها از خودشان میپرسند. آنها ممکن است ایدهای برای راهاندازی داشته باشند یا اینکه یک شرکت نوپا را تأسیس کرده باشند، اما این مسئله در هر دو مورد وجود دارد: چگونه میتوانم کسبوکار خود را به سطح بعدی برسانم؟
کارآفرینان ظاهراً متوجه شدهاند که در زمانهای مختلفی استفادههای متفاوتی از شرکتهایشان میکنند. کاری که کارآفرینان در مراحل خوبی از رشد شرکتشان انجام میدهند، ممکن است کار اشتباهی باشد که هفته بعد عواقب آن نمایان شود.
آنچه آنها باید درک کنند این است که چگونه یک شرکت رشد میکند و چگونه باید آن را پرورش داد. ایدههایی رشد می کنند و به استارت آپ تبدیل می شوند و بعد جلو می روند تا در یک فرایند ۴ مرحلهای به یک شرکت بالغ تبدیل شوند.
در هر یک از این مراحل وظایف متمایزی وجود دارد که باید انجام شود:
علاوه بر این، شرکت باید این مراحل را بهطور پیوسته ادامه دهد. تلاش برای پریدن از روی هر مرحله و انجام ندادن هر کدام از این مراحل منجر به مشکلات مالی و اختلال عملکرد در فرهنگ سازمانی میشود.
همانطور که سرمایهگذاری رشد میکند، باید رهبر نیز همجهت با آن رشد کند. در هر مرحله، شما باید وظایف خاصی را انجام دهید، مهارتهای سازمانی جدید کسب کنید و مهارتهای رهبری خود را گسترش دهید تا بتوانید نیازهای متغیر یک کسبوکار را برآورده کنید.
ایران مدیر در این مقاله چهار مرحله رشد استارتاپ را از یافتن ایده تا ثبات در کسبوکار بررسی می نماید.
دانه نمیتواند به درخت تبدیل شود مگر اینکه جوانه بزند. به همین ترتیب، بهترین ایده راهاندازی استارت آپ هم نمیتواند به یک سازمان ملموسی تبدیل شود، مگر اینکه برای اولین بار به چیزی تبدیل شود که مشتریان بخواهند آن را بخرند.
تمرکز اصلی شما در این مرحله این است که ایده شما توسط مشتریان بالقوه، سرمایهگذاران، کارکنان و دیگران تائید شود. همانطور که در حال اعتبارسنجی مشتریان هستید ممکن است متوجه شوید که لازم است شما ایده خود را تغییر دهید. این کاملاً طبیعی است، اما بسیاری از کارآفرینان در این مرحله حتی اگر لازم باشد مشتریان خود را رد کرده و از ایده خود پشتیبانی میکنند.
در پایان روند جوانه زدن دانه، ایده کارآفرینی به محصول یا خدماتی تبدیل خواهد شد که مشتریان واقعی نسبت به خرید آن متعهد میشوند؛ اما بهمحض اینکه شما یک محصول داشته باشید که مشتریان واقعاً به خرید آن علاقهمند باشند، طبیعت کار و رهبری، نیاز به تغییر چشمگیری خواهد داشت.
اکنونکه شما مشتریان متعهدی دارید، باید بدانید که چگونه محصول خود را به شکل قابلاعتمادی ارائه کنید، البته نهفقط چند بار. بهطور همزمان شما نیاز به مشتریان جدید خواهید داشت. در این مرحله از مراحل رشد استارتاپ نیاز است که از قابلیتهای خود برای تولید و تحویل محصول خود به مشتریان استفاده کرده و خواستههای آنها را ارضا کنید و از این طریق به اعتماد سازی در مشتریان بپردازید.
این وظیفه (اعتبار سنجی عملیاتی) اغلب بسیار پیچیده است، زیرا کارآفرینان اصول اولیه شرکت را درک نمیکنند و برای نشان دادن قابلیتهای خود، کارهای اشتباهی را انجام میدهند.
مرحله سه، زمانی شروع میشود که گزارههای ارزشی تائید شده باشند و فرآیندهای اساسی بهطور قابلاطمینانی در تحویل محصول و جذب مشتری و رضایت مشتریان، اجراشده باشد. هدف سوم و مرحله اعتبار سنجی مالی این است که شرکت را ازلحاظ مالی ثابت نگهداریم و مطمئن شویم که میتوان بهطور مداوم با تغییر قیمتها و شرایط رقابتی، پابرجا بمانیم.
برای تکمیل این مرحله از مراحل رشد استارتاپ، شما باید مجموعهای از فرآیندهایی را ایجاد کنید که بهاندازه کافی در مقابل رشدهای قابلتوجه و تغییرات ناخواسته، انعطافپذیر هستند. این فرایندها نباید وابسته به هیچ فرد خاصی باشد و باید بهصورت سیستماتیک عمل نماید.
بسیاری از کارآفرینان که وارد مرحله سوم میشوند، بسیار غیرقابلتحمل میشوند. آنها در مرحله دوم موفق شدند تا رضایت مشتریان را نسبت به محصولات خود جلب کنند؛ اما نیازهای سازمانی در حال افزایش است زیرا مشتریان تقاضا دارند که آنچه برای آنها ارائه میشود، بهطور قابلتوجهی مؤثر باشد. آنچه شرکت برای مشتریان خود ارائه میکند، باید دوباره مورد بازنویسی، نوسازی و بازسازی قرار بگیرد تا نیازهای مشتریان جدید را هم برآورده کند.
بسیاری از کارآفرینان در حال حاضر از رشد کسب و کار خود غافل میشوند، زیرا نمیخواهند از برخی فعالیتهای روزمره خود خودداری کنند. این کار، سازمان را ضعیف کرده و باعث آسیبپذیر شدن آنها توسط رقبا میشود. در شرکتهایی که تحت تأثیر روزمرگی قرار میگیرند، کارآفرینان اغلب تبدیل به مدیرعامل اجرایی میشوند.
در این مرحله از مراحل رشد استارتاپ یک سازمان مانند یک درخت است. درست همانطور که یک درخت جان میگیرد، شاخهها و پوست و برگهای فرسوده خود را از خود جدا کرده و خود را تازه نگه میدارد، سازمان نیز نیاز به تغییر و تحول دارد.
سازمانی که نمیتواند محصولات جدیدی را ارائه دهد و مشتریان جدید را به سمت خود جذب کند، نمیتواند هیچگونه کسبوکاری را انجام دهد. یک شرکت برای رسیدن به پایداری، نیاز به یک روند موفقیتآمیز برای ایجاد نوآوری دارد. کارآفرینان زیادی هستند که این چالش را قبول میکنند. جدا از همه اینها، نوآوری بسیار سرگرمکننده است.
بااینوجود، ایجاد رویه نوآوری پیچیده است و بسیاری از کارآفرینان و رهبران موفق در این مرحله شکست میخورند. آنها شکست میخورند زیرا نمیتوانند تعارضهای ذاتی بین ساخت یک فعالیت کارا – همانطور که در مرحله سوم موردنیاز است- را با آزمایشهای پرریسک و درعینحال موردنیاز برای نوآوری را حل کنند.
بهبیاندیگر کارآفرینان موفق در این مرحله، هم باید رویههای عملیاتی و کارآمد داشته باشند تا بتوانند محصولات فعلی را به دست مشتریان برسانند و هم باید آزمایشهایی پرریسک را جهت تحقیق و توسعه و ارائه محصولات جدید انجام دهند. حل این تعارض فقط از عهده تعداد کمی از کارآفرینان برمیآید. هنگامیکه شرکتی مرحله چهارم را تکمیل میکند، این شرکت کاملاً بالغ است و به مراحل پایانی کارآفرینی نشان میرسد.
چهار مرحله کارآفرینی و راهاندازی استارتاپ که شامل یافتن ایده، پایداری محصول، رشد قوی و سلامت کسبوکار است میتواند بهعنوان یک مدل فرایندی، نگاهی کلنگر و سیستماتیک به کارآفرینان و مدیران شرکتهای نوپا دهد.
شرکت شما در حال حاضر در کدام مرحله از مراحل رشد استارتاپ است؟ در این مرحله با چه چالشهایی دست و پنجه نرم میکنید؟ لطفاً نظرات و تجربیات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
لطفا شکیبا باشید ...