میخواهم بدانم دزیره معشوقه ی کدام پادشاه بوده و سرگذشت ان دو چه شده است لطفا ب من کمک کنید ممنون
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دزیره
نویسنده(ها)آن ماری سلینکو
گونه(های) ادبیعاشقانه، تاریخی
ناشر
ناشر فارسی: علمی فرهنگی، لیدا، یاقوت کویر، جامی، افق و ...
دزیره نام رمانی است اثر آن ماری سلینکو که ماجرای زندگی دزیره کلاری همسر کارل چهاردهم و مادر اسکار اول را از زبان خودش شرح میدهد. این رمان اتفاقات نیمه دوم قرن هجدهم را روایت می کند که در آن دزیره کلاری ملقب به دزیدریا، ملکه سوئد و دختر فرانسیس کلاری تاجر ابریشم و اهل مارسی بود که در هشتم نوامبر سال ۱۷۷۷ میلادی در فرانسه متولد شد.[۱]
داستان به صورت خاطراتی که دزیره آنها را در دفتر اهدایی از سوی پدرش یادداشت میکند، نگاشته شدهاست و ماجرا از زبان اول شخص نقل میشود. این رمان در مجموع اطلاعات خوبی را دربارهٔ زندگی دزیره کلاری و شخصیتهای همعصر او در صحنه فرانسه و وضع انقلاب فرانسه به دست میدهد.
پس از آشنایی دزیره با ژوزف بناپارت برادر ناپلئون بناپارت و ازدواج ژوزف با ژولی، خواهر دزیره، دزیره دل به عشق ناپلئون میسپارد. اما ناپلئون بر خلاف قولش برای ازدواج با او در پاریس با زن دیگری ازدواج میکند. چند سال بعد دزیره با مردی به نام ژان باپتیست برنادوت پیوند زناشویی میبندد که حاصل آن پسری میشود به نام اسکار. از آنجا که همسرش به عنوان فرزند خوانده کارل سیزدهم و ولیعهد سوئد برگزیده میشود دزیره به همراه شوهرش به سوئد میرود. اما پس از مشاجرهای با ملکه سوئد، به فرانسه بازمیگردد. سر انجام با فوت کارل سیزدهم وی به سوئد میرود و تا آخر عمر آنجا میماند و در استکهلم چشم از جهان فرو میبندد.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
دزیره کلاری
زاده۸ نوامبر ۱۷۷۷
مارسی، فرانسه
درگذشته۱۷ دسامبر ۱۸۶۰ (۸۳ سال)
استکهلم، سوئد
آرامگاه
همسر
فرزند(ان)اسکار اول
نام کامل
برنادین اوژنی دزیره برنادوت
پدرفرانسوا کلاری
اوژنی دزیره کلاری (Désirée Clary) (۱۷۷۷–۱۸۶۰) ملکهٔ سوئد و نروژ بود.
برنادین اوژنی دزیره کلاری در ۸ نوامبر ۱۷۷۷ میلادی در مارسی به دنیا آمد. او دختر فرانسوا کلاری تاجر ابریشم بود. برادر او اتین از انقلابیون بود ولی توسط ژاکوبنی (افراطیهای انقلاب فرانسوی) دستگیر شد. او طی فرایند آزادی برادرش با برادر ناپلئون آشنا شد. برادر ناپلئون به نام ژوزف بناپارت، به دلیل فقر و دیدن جهیزیه گرانِ خواهر دزیره یعنی ژولی کلاری با او ازدواج کرد. از طرفی رابطه عاطفی و عاشقانه ای بین دزیره و ناپلئون ژنرال جوان ژاکوبنی شکل گرفت تا حدی که قرار ازدواج گذاشته و زمان آن هم مشخص شد ولی ناپلئون اندیشههای جنگ با ارتش آزادیخواه ایتالیا را داشت در حالی که پول سفر به پاریس را هم نداشت. دزیره به او ۷۰ سکه پسانداز خود را میدهد تا ناپلئون به پاریس برود. آن دو در سال ۱۷۹۴ بایکدیگر نامزد شدند، اما دو سال بعد ناپلئون به دور از چشم دزیره و به طور یک طرفه نامزدی خود را با او لغو کرد و در پاریس در تاریخ هشتم مارس ۱۷۹۶ با ژوزفین دوبوهارنه که زنی بیوه و دارای موقعیت و روابط اجتماعی بالایی در آن زمان بود ازدواج کرد. البته ناپلئون قبل از مراسم تاج گذاری اش بعد از سالها ۷۰ سکه طلای امپراطوری برای دزیره میفرستد. دزیره نیز که در ابتدا قرار بود با ناپلئون ازدواج کند با سفر به پاریس و شنیدن خبر ازدواج ناپلئون قصد خودکشی داشته که یک ژنرال جوان فرانسوی به نام ژان باپتیست برنادوت که بعدا همسر او و بعدتر به ترتیب وزیر جنگ دولت جمهوری فرانسه، مارشال امپراطوری ناپلئون بناپارت و سپس پادشاه سوئد می شود، آشنا می شود. ناپلئون نیز که ژنرالی جسور بوده، ارتش زهوار درفته فرانسه را به ارتشی کارآمد و منظم تبدیل میکند و ایتالیا را فتح میکند و خودش آماده لشکر کشی به مصر میشود. پس از مدتی به فرانسه برمی گردد و طی یک کودتا قدرت را در دست می گیرد. سپس در اولین تصمیم خود برادرش را کنسول فرانسه در ایتالیا میکند. با جابه جایی ژولی به ایتالیا دزیره برای فرار، از غم و افسردگی با خواهرش به ایتالیا میرود. خواهر بزرگتر وی، ژولی کلاری که با ژوزف بناپارت برادر ناپلئون ازدواج کرد و اندکی بعد ملکه ناپل و اسپانیا شد.
او وقتی که به فرانسه بازگشت با شوهر آینده خود آشنا شد. او در ۱۶ اوت ۱۷۹۸ با ژنرال فرانسه ژان باتیست برنادوت ازدواج کرد. در سال ۱۷۹۹ آنها صاحب پسری به نام اسکار شدند. شوهر او در سال ۱۸۰۴ از طرف ناپلئون به فرمانداری هانوفر و پس از آن در سال ۱۸۰۵ به عنوان حاکم د پونت کورو منصوب شد. برناودت به دلیل رشادتهای و نبوغ رهبری خود ارتش فرانسه را دانمارک پیش برد اما بر خلاف دستور بناپارت امپراتور وقت اجازه حمله به سوئد را نداد و در عوض افسران سوئدی را به چادر خود فرا خواند و به آنها توصیههای نظامی برای دفاع از خود در مقابل سیستم قاره ای ناپلون کرد. پس از قتل گوستاو چهارم (ولیعهد) مجلس سوئد مارشال ژان باتیست برنادوت را ولیعهدی و فرزنده خوانده پادشاه اعلام کرد. در همین سال برنادوت طی نامه ای از ناپلون در خواست کرد. تابعیت فرانسوی دزیره کلارکی خودش و اسکار (فرزندشان) را لغو و تابعیت سوئدی بگیرند؛ و دزیره رسماً همسر سوئد و ملکه آینده سوئد شد. اما دزیره در پاریس ماند چون احتمال شکست ناپلون در روسیه زیاد بود او میخواست در صورت فتح پاریس توسط متحدین از خواهرش ژولی بناپارت (ملکه اسپانیا و زن برادر ناپلون) و خواهر زادههایش در خانه خود نگه داری کند.
برنادوت در سال ۱۸۱۰ به عنوان ولیعهد سوئد انتخاب شد و دزیره در همان ۱۸۱۰ به همراه وی از سوئد دیدن کرد ولی نتوانست خود را با آداب و رسوم دربار عادت دهد. پس از مدتی به بهانه آب و هوای نامناسب سوئد و وضع سلامتی خود، در حالیکه همسر و فرزندش در سوئد ماندند، به تنهایی به فرانسه برگشت. دزیره مجدداً در سال ۱۸۲۳، پنج سال بعد از به تخت نشستن همسرش، به سوئد مراجعت کرد و به عنوان ملکه سوئد تاجگذاری کرد.
آن ماری سلینکو(۱۹۸۶–۱۹۱۴)، نویسنده و روزنامهنگار اتریشی که خالق آثار پر فروش آلمانی است. آخرین اثر وی دزیره در سال ۱۹۵۱ است که زندگی ملکه دزیره را به قلم تحریر درآورد. این کتاب به ۲۵ زبان زنده جهان ترجمه شده.[۱]
دزیره کلاری شوهرش را در سال ۱۸۴۴ از دست داد و بیوه شد. بعد از فوت شوهرش چند بار قصد استعفا از مقام خودرا داشت تا به نزد خانواده خود که سالها بود در ایالت لوئیزیانای آمریکا میزیستند برود اما ملت سوئد اجازه این کار را به او ندادند. سرانجام او یک سال پس از مرگ تنها فرزندش اسکار که بعد از پدرش به عنوان اسکار اول برتخت نشسته بود در سال ۱۸۶۰ در سن ۸۳ سالگی بعد از بازدید از اپرا در قصر استکهلم زندگی را بدرود گفت و پیکرش را در کنار مزار همسرش در کلیسای لوتران به خاک سپردند.[۲]
Wikipedia contributors, "Désirée Clary," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed June 17, 2008).
اگر کمی به تاریخ علاقه داشته باشید حتماً نام ناپلئون بناپارت به گوشتان آشناست. فرمانده بزرگ نظامی در فرانسه که سرنوشت اروپا را تغییر داد. اما چه کسی فکرش را می کند که این فرمانده کشورگشا و با قدرت داستان عاشقانه ای را پشت سر گذاشته است؟ آنماری سلینکو نویسنده زیرکی است که این عاشقانه را به تصویر کشیده است. عاشقانه ای که از دل واقعیت روایت شده و پایان قابل پیش بینی ای ندارد. با ما همراه باشید تا داستان دزیره را با هم بخوانیم.
اگر به تاریخ علاقه چندانی ندارید اما عاشق داستان های کلاسیک و عاشقانه هستید، به شما پیشنهاد می کنم خواندن کتاب عاشقانه دزیره را از دست ندهید. این رمان داستانی است که از زبان خود برناردین اوژنی دزیره و به صورت خاطره هایی از سیزده سالگی این دختر نقل می شود. این داستان روایت های جذابی از نیمه دوم قرن هجدهم درعصر ناپلئون بناپارت را روایت می کند که برای بسیاری از کسانی که به تاریخ علاقه دارند نیز بسیار جذاب است.
داستان از آنجا شروع می شود که برادر ناپلئون در زمانی که او تنها یک سرباز ساده بود با خواهر دزیره ازدواج می کند و از آن پس دزیره کلاری و ناپلئون به هم دل می بندند و پس از مدت ها نامزد هم می شوند. از این دلبستگی زمان زیادی نمی گذرد تا اینکه بعد از دو سال ناپلئون نامزدی خود را به هم می زند و علی رقم قول و قرارهای خود با دختر دیگری ازدواج می کند. بدعهدی ناپلئون قلب دزیره را می شکند به قدری او در نامه ای به ناپلئون می نویسد که: تو زندگی مرا به سوی بدبختی هدایت کردی اما من هنوز هم راهی برای فراموش کردن تو نمی بینم!
دزیدریا یا همان فرانسیس کلاری پس از به هم خوردن نامزدی اش با ناپلئون با ژنرال ژان باتیست برنادوت ازدواج می کند و از اینجا داستان به سمت و سوی جذاب تری سوق داده می شود که شما را دعوت به خواند آن می کنیم.
آن ماری سلینکو یکی از بهترین نویسنده های اتریشی به حساب می آید که در بازه زمانی 1930 تا 1950 و با نگارش 4 رمان به نام های «من دختر زشتی بودم، همیشه فردا بهتر است، فردا عروسی شوهرمه و دزیره» توانست نام خود را در تاریخ ادبیات جهان به عنوان یکی از بهترین نویسنده های قرن 19 ثبت کند.
آن ماریو یک خبرنگار نویسنده بود و فعالیت های سیاسی و آزادی خواهانه زیادی را در کشورش و در سوئد ادامه می داد تا اینکه بر حسب اتفاق در سوئد با یکی از نوادگان دزیره هم صحبت شد و شنیدن داستان زندگی دزیره از زبان اقوام او برای آن ماریو سوژه ای ناب در نگارش یک کتاب عاشقانه-تاریخی به حساب آمد و همین انگیزه موجب شد امروزه کتاب دزیره را به عنوان یکی از 10 کتاب برتر ادبیات جهان بشناسیم.
دزیره یک کتاب تک جلدی است اما بسیاری از انتشارات ایرانی که این کتاب را برای نوجوانان به چاپ رسانده اند با تقسیم بندی داستان دزیره به دو بخش، دو جلد مجزا از کتاب دزیره را به فروش می رسانند.
کتاب دزیره یکی از رمان های قطور و طولانی ادبیات داستانی جهان به حساب می آید؛ چرا که نویسنده این کتاب با بیانی شیوا به تصویر سازی تمام وقایع مهم و تاریخی داستان پرداخته است. سیرکلی داستان زمان طولانی از نوجوانی تا مرگ دزیره به همراه اتفاقات و رویدادهای مختلف را روایت می کند. این رمان 750 صفحه ای آنقدر جذاب و هیجان انگیز است که مخاطب دوست ندارد حتی برای لحظه ای آن را زمین بگذارد.
شاید شما هم به عنوان یک مخاطب این سؤال را در ذهن داشته باشید که کدام یک از ترجمه های موجود در بازار به عنوان بهترین ترجمه رمان دزیره به حساب می آید؟
ایرج پزشکزاد مترجم کار درستی است که توانسته با زبانی سلیس و روان این داستان تاریخی را به فارسی برگرداند.
پرویز شهدی یکی از مترجم های خوب کشورمان است که کار ترجمه را در زمان بازنشستگی خود آغاز کرد و کتاب دزیره به عنوان یکی از بهترین و مشهورترین ترجمه این مترجم به حساب می آید. این دو ترجمه به عنوان بهترین نسخه ترجمه شده دزیره معروف هستند پس اگر ترجمه خوب کتاب برایتان اهمیت دارد یکی از این دو ترجمه را بخوانید.
در ادامه بخش هایی از متن کتاب دزیره را با هم مطالعه می کنیم که از قسمت های مختلف متن رمان دزیره انتخاب شده است:
لحظه هایی از تاریخ هیچ گاه از عشق خالی نبوده است و آنگاه که عشق به تاریخ ورود پیدا می کند تاریخ رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد و شوری دیگر می انگیزد.
و دزیره قصه عشق است. عشق دختری نوجوان به ژنرالی گمنام و نام آشنا که با رخش روزگار و به لطف دست های ناپیدای تقدیر برجسته ترین و ماندگار ترین چهره تاریخ سده های اخیر جهان می شود و نامی آشنا می یابد. ناپلئون بناپارت!
بناپارت نماد قدرت طلبی عهد شکنی و برتری جویی است و عشق این صفات را برنمی تابد و آنگاه که معشوق همه هستی خویش را در قمار عشق به تمنا نهاده است نا کام می ماند تا خود را به دست مرگ بسپارد و دست قدرتمند عشقی دیگر او را از میان اندوه و رنج می رهاند و به زندگی تازه ای فرا می خواند که سراسر مهر است و عشق و دلبستگی! دستانی که از آستین ژنرال دیگری برون آمده تا مهر بورزد و نوازش بخشد. ژنرال فرانسوی که به سوئد دعوت می شود و تاج پادشاهی بر سر می نهد.
و آنگاه که دزیره در اوج شکوه در مقام ملکه سوئد در کنار همسر خویش است. آن ژنرال جوان دیروز در هم شکسته و خرد در جزیره آلپ روزهای تبعید را پشت سر می گذارد و اینگونه است که تاریخ پیمان شکنی عشق را روایت می کند.
حقوق انسانی لغو شدنی نیست!ر چند که ممکن است پاره ای موقتاً آشکارا یا در نهان آن را زیر پا بگذارد و لگدمال نمایند. اما کسانی که چنین می کنند بی گمان مرتکب بزرگترین و خونبارترین جنایات شده اند و در هیچ کجا و هیچ زمانی هیچ کس حق طلب بخشایش برای یغماگران آزادی و برابری برادران خود را نخواهد داشت.
لحظه ای با خود اندیشیدم که چه خانواده وحشتناکی هستند اما بی درنگ از این فکر خود شرمنده و خجل شدم چرا که گناه فقر و پرشماری افراد خانواده را نمی باید به گردن تک تک آنان انداخت و اینکه به سبب تنگدستی اتاق نشیمنی جز آشپزخانه نداشتند گناهی نابخشودنی به شمار نمی آمد.
تاریخ بشر مجموعه ای از سرنوشت های افراد است، تنها مردانی که عهده دار امضای احکام و فرامین هستند و از بهترین و کارامدترین شیوه های کاربرد توپ ها آگاهند و می دانند چه وقت و چگونه آن ها را آتش کنند، سرنوشت جهان را نمی سازند، به گمان من دیگر مردمان نیز از شمار بنیادگران تاریخ بشریتند؛ تمامی مردان و زنانی که آماج گلوله قرار می گیرند و یا سرهاشان از پیکرهاشان جدا می گردد؛ تمام آنانی که امیدوارانه زندگی می کنند، عشق می روزند و سرانجام می میرند، سازندگان تاریخ بشری هستند.
بسیاری از افرادی که به مطالعه علاقه دارند بر این باورند که دیدن فبلمی که کتاب آن را خوانده اند چندان جذاب نیست چرا که موجب می شود تمام همزاد پنداری مخاطب را با آن کتاب از بین ببرد اما فیلم دزیره از جمله فیلم های سینمایی به حساب می آید که با دیدن آن می توانید داستان کتاب و حس و حال تاریخی آن را بهتر درک کنید.
داستان های آن ماری سلینکو توسط کارگردان های مختلف در سراسر دنیا به تصویر در آمده است. فیلم دزیره توسط هنری کاستر کارگردان آمریکائی ساخته شد. در این فیلم جذاب و هیجان انگیز مارلون براندو به ایفای نقش ناپلئون پرداخت و جین سیمونز نقش دزیره کلاری را بازی کرد.
شاهکار دزیره به عنوان ده کتابی که باید قبل از مرگ آن را بخوانیم معرفی شده است پس پیشنهاد می کنم اگر هنوز این کتاب جذاب را نخوانده اید برای مطالعه آن همین الان اقدام کنید، چرا که شما می توانید با خرید آنلاین دزیره از اپلیکیشن فیدیبو همین الان مشغول خواندن رمان دزیره شوید.
دزیره مشهورترین رمان آنماری سلینکو، نویسنده اتریشی - آلمانی است. سلینکو در این اثر، روایتی از زندگی دزیره کلاری ارائه میدهد. دزیرهای که در ابتدا عاشق ناپلئون میشود اما پس از اینکه ناپلئون دلش را میشکند، ملکهی سوئد میشود.
خواندن رمان تاریخی دزیره با ترجمهی همایون پاکروان علاوه بر لذت مطالعهی یک رمان خوب، اطلاعات خوبی دربارهی فرانسهی قرن هجده نیز به شما میدهد.
قهرمان اصلی رمان دزیره، برناردین اوژنی دزیره است. دزیره کلاری ملقب به دزیدریا، ملکه سوئد و نروژ، دختر آقای فرانسیس کلاری تاجر ابریشم و اهل مارسی بود که در هشتم نوامبر سال ۱۷۷۷ میلادی در مارسی فرانسه چشم به جهان گشود. خواهر دزیره که ژولی نام داشت، با ژوزف بناپارت برادر ناپلئون بناپارت عروسی کرد. دزیره عاشق ناپلئون شد و در ۱۷۹۴ با ناپلئون بناپارت نامزد شد، اما دو سال بعد ناپلئون نامزدی خود را با او به هم زد و در هشتم مارس ۱۷۹۶ با ژوزفین دوبو هارنه ازدواج کرد. هنگامی که دزیره از این موضوع اطلاع یافت به ناپلئون نوشت: «تو زندگی مرا به سوی بدبختی سوق دادی و من هنوز ناتوان از فراموش کردن توام». این عشق بود که دزیره را به پاریس کشاند. او چندی بعد با ژنرال ژان باتیست برنادوت که فردی مدیر، باتجربه و کارآزموده بود، ازدواج کرد. او جنگهای پیروزمندانه و افتخارآمیزی انجام داد و به خاطر خوشنامی خود از طرف مجلس ملی سوئد به ولیعهدی آن کشور برگزیده شد و سپس در ۱۸۱۰ رسماً پادشاه آن کشور شد.
آنماری سلینکو در رمان دزیره به شرح زندگی و عشق دزیره و ناپلئون به یکدیگر پرداخته است. او با زیبایی هرچه تمامتر داستان پیشرفت دزیره بعد از بهم خوردن نامزدیاش با ناپلئون را نوشته است و داستان جذابی پیش روی خوانندگان قرار داده است که خواندنش میتواند بسیار لذتبخش و در عین حال آموزنده باشد.
دزیره رمانی تاریخی است. خواندن این اثر به علاقهمندان رمانهای عاشقانه و دوستداران تاریخ فرانسه پیشنهاد میشود.
آنماری سلینکو نویسندهای آلمانیالاصل است که در بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰ رمانهای پرفروشی را در آلمان به چاپ رساند. وی در سال ۱۹۳۹، در آغاز جنگ جهانی دوم، به همراه همسر دانمارکیاش به دانمارک پناهنده شد. چهار سال بعد از این واقعه، آنها دانمارک را به مقصد سوئد ترک کردند و به آنجا پناهنده شدند. تعداد زیادی از رمانهای او به فیلم تبدیل شده و به زبانهای زیادی نیز ترجمه شدهاند. کتاب دزیره آخرین اثر آنماری سلینکو است.
من مايه ننگ و رسوايی فاميل هستم
پس از ننگ و رسوايی فاميل، اتفاقات زيادی رخ داده. نمیدانم چگونه همه را شرح بدهم. قبل از هر چيز اتيين آزاد شده و هم اکنون در طبقه پايين در اطاق غذاخوری با مادرم، ژولی و سوزان نشسته و چنان با عجله و اشتها غذا میخورد که گويی ماهها رنگ غذا را نديده است، در صورتی که بيش از سه روز زندانی نبوده.
ثانياً با مرد جوانی که دارای صورت قابل توجه و نام بسيار مشکل و غيرقابل تلفظی است ملاقات کردم. نام يوناپات، بوناپارت، چيزی نظير اين اسامی است.
ثالثاً: آن پايين همه از من عصبانی هستند. مرا مايه ننگ فاميل خطاب کرده و با تغيُّر مرا به اطاق خوابم فرستادند. آنها مراجعت اتيين را جشن گرفتهاند و با وجود اين که مراجعه و ملاقات آلبيت اصولاً با پيشنهاد من بوده همه مرا سرزنش و ملامت میکنند و هيچ کس نيست که بتوانم با او درباره همشهری بوناپارت صحبت کنم. اسم بسيار مشکلی است هرگز نمیتوانم به خاطر بياورم. راستی کسی نيست که من بتوانم در مورد اين مرد جوان با او گفتگو کنم، ولی پدر خوب و عزيز من میدانست چقدر به انسان سخت میگذرد اگر منظور او را نفهمند و يا بد تعبير کنند. به همين علت اين دفتر خاطرات را به من داد.
https://fidibo.com/book/2518-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87
لطفا شکیبا باشید ...