چرا در دنیای امروز کارافرینی اهمیت به سزایی پیدا کرده و نقش بیشتری در کسب و کار پیدا کرده
اهمیت و ضرورت کارآفرینی
كار آفريني مفهومي است كه همراه با خلقت بشر وجود داشته است. مروري بر ادبيات كارآفريني نشان ميدهد كه مفهوم كارآفريني براي اولين بار توسط اقتصاددانان مطرح شد.. كارآفريني، كانون و مركز ثقل كار و تلاش و پيشرفت در عصر مدرنيته تلقي شده و به عنوان عامل كليدي رشد و موتور محرک توسعه اقتصادي شناخته شده است. ما بدون توجه كافي به مقوله «توسعه فرهنگ كارآفريني و آموزش آن » نميتوانيم به شاخصهاي رشد و توسعه كه از طريق تغيير در روند توليد، بهرهوري و افزایش توان فني و صنعتي در عرصه اقتصاد حاصل ميشود، دست يابيم. کارآفرين فردی است که فرصتها را به حداکثر مي رساند وكارآفريني عامل اصلي ايجاد خلاقيت و نوآوري است که فرايند ايجاد ارزش از راه تشكيل مجموعه منحصر به فردي از منابع به منظور بهرهگيري از این فرصتها است. مفاهیم خلاقيت، ريسک، و نوآوري در کارآفريني از ضرورياتي است که هم در شروع توليد کالاها و فعاليتهاي کارآفرينانه،و هم در انتقال موفقيتآميز شرکت به بازارهاي جهاني مؤثرند .بنا براین كاميابي ازآن جوامع و سازمانهايي است كه بين منابع كمياب و قابليتهاي مديريتي و كارآفريني منابع انساني خود، رابطه معني داري برقرار سازند .
نقشهای کارآفرینی مقدمه امروزه كه كار و فعاليت شكل تازه اي به خود گرفته و به سوي خودكارفرمايي و خوداشتغالي در حركت است. كارآفريني و كارآفرينان نقش كليدي در روند توسعه و پيشرفت اقتصادي جوامع مختلف ايفا مي كنند. بايد توجه داشت كه كارآفرينان تنها به ايجاد فرصتهاي شغلي جديد نمي پردازند بلكه با ساختار، تفكر، تحرك و فرهنگ لازم دست به تخريب خلاق مي زنند تا از دل ويرانه هاي كهن بناي رفيع آباداني و پيشرفت را برافرازند .
درجهان كنوني سيستم اقتصادي سرعت زيادي به خود گرفته است و شركتهايي كه نتوانند پابه پاي آن حركت كنند به سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت . افراد خلاق، نوآور و مبتكر به عنوان كارآفرينان منشا تحولات بزرگي در زمينه هاي صنعتي، توليدي و خدماتي شده اند و از آنها نيز به عنوان قهرمانان ملي ياد مي شود. چرخهاي توسعه اقتصادي همــــواره با توسعه كارآفريني به حركت درمي آيد.. افرادی مثل گلگیت ، فورد ، گتی ، و راکفلر به خاطر فعالیتهای کار آفرینی خود ، ثروت هنگفتی به دست آورده اند . به غیر از اجر مادی ، پاداشهای معنوی به دست آوردن چیزی از هیچ ، برای آنها بسیار مهم است . برای اکثر انها ارزش پاداشها ی معنوی بسیار بالاتر از ارزشها ی مادی است .
اهمیت و ضرورت کار آفرینی
کارآفرینی بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد علت توسعه ی کشور هایی همچون آمریکا ، ژاپن و آلمان که از نظر صنعتی توسعه یافته اند ، کار آفرینی است . کار آفرینی هم اکنون به عنوان یک حرفه ظهور کرده است و همانند دیگر حرفه ها باید توسعه یابد و از طریق برنامه های آموزشی و دانشگاهی خاص مبتنی بر مطالعات رفتاری و تجربی ، پرورش پیدا کند . پارسون واسملسر ، کار آفرینی را یکی از دو شرط ضروری توسعه ی اقتصادی می دانند .
( شرط ضروری دیگر به نظر آنان عبارت است از خروجی افزوده ی سرمایه ) . شومپیتر نیز به علت نقش کارآفرینی در ایجاد نو آوری ، آن را محور کلیدی توسعه ی اقتصادی تلقی می کند .
دراهميت و ضرورت كارآفريني همين بس كه بین سالهای (1980 - 1960) در هند تنها 500 موسسه كارآفريني شروع به كار كرده اند و حتي بسياري از شركتهاي بزرگ جهاني براي حل مشكلات خود به كارآفرينان روي آورده اند. آماری از کشور امریکا در دست است که اشاره دارد؛ بیش از 69% از اختراعات و نوآوری ها توسط کار آفرینان واحد های صنعتی کوچک و متوسط انجام شده است .
انواع کارآفرینی:
الف) فردی 1- کارآفرینی مستقل فرآیندی است که کارآفرین از ایده اولیه تا ارایه ی محصول خود به جامعه، کلیه ی فعالیت کارآفرینانه را با ایجاد یک بنگاه اقتصادی جدید، به طور مستقل طی می کند.
2- کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که کارآفرین تحت حمایت یک سازمان، فعالیت های کارآفرینانه خود را به ثمر می رساند.
ب) گروهی 1- کارآفرینی شرکتی فرآیندی است که یک شرکت طی می کند تا همه افراد آن به کارآفرینی تشویق شده و تمام فعالیت های کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در شرکت انجام پذیرد. در این فرآیند هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین انجام وظیفه می کنند.
2- کارآفرینی اجتماعی کارآفرینی اجتماعی یک زمینه نوظهوری است که شامل سازمان های غیرانتفاعی است که این سازمانها افراد را در شروع کسب و کارهای انتفاعی یاری می دهند، سازمان های غیرانتفاعی که برای ایجاد نقدینگی برای برنامه هایشان، ارزش اقتصادی ایجاد می کنند از منابع در دسترس به گونه ای خلاقانه برای موضوعات اجتماعی استفاده می کنند.
ویژگی های کار آفرین
در تعیین ویژگیهای کار آفرین ، برخی به گزینه های روانشناختی و خصوصیات فردی و شخصیتی کار آفرین می پردازند و گروهی به فعالیتها و رفتار های کار فرین و عملکرد وی در محیط توجه می کنند . مهمترین ویژگی کارآفرین نوآوری است .
ژوزف شومپیتر استاد دانشگاه هاروارد ،یکی از اولین کسانی بود که درباره کارآفرینی سخن گفته است . وی در سال 1911 در کتاب خود به نام« نظریه اقتصاد پویا » کارآفرین را نیروی محرکه اصلی در پیشرفت اقتصادی دانسته است.و معتقد است که کارآفرین با ایجاد ترکیبهای تازه از مواد به نوآوری دست می زند. وی معتقد است تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی به وجود می آید و لازمه این کار ، تخریب خلاق است.
برخی از ویژگیهای فردی و شخصیتی که کارآفرینی را تسهیل می کنند عبارتند از :
نوآوری ، خلاقیت ، اعتماد به نفس ، توفیق طلبی ، هوشمندی ،تعهد ، خطر پذیری،نگرش مثبت ، بینش و بصیرت ، آینده نگری، پشتکار ، توانایی نفوذ در دیگران ، انگیزه بالا ، عزم و اراده ، بیم نداشتن از شکست ، قدرت تخیل ، وقت شناسی ، اعتقاد به کنترل سرنوشت خویش، توانایی تشخیص فرصتهای کشف نشده و ... به طور کلی هوش هیجانی افراد کارافرین بالا می باشد.
مهارتهای کارآفرینی
1- مهارتهاي شخصي عبارتند از
کنترل و نظم دروني –
عقيده فرد نسبت به اين كه وي تحت كنترل وقايع خارجي يا داخلي هست يا خير را مركز كنترل مينامند. بيشتر كارآفرينان را داراي مركز كنترل دروني توصيف نمودهاند. افراد با مركز كنترل بيروني معتقدند وقايعي كه خارج از كنترل آنها هستند، سرنوشتشان را تعيين ميكند. كارآفرينان موفق به خود ايمان دارند و موفقيت يا شكست را به سرنوشت، اقبال يا نيروهاي مشابه نسبت نميدهند. (احمد پوردارياني ، 1379، ص82)
آنها همچنين اين ويژگي را دارند كه وقايع پيش آمده را براي خود قابل كنترل ميدانند. (صمدآقايي، 1377،ص6)
ريسك پذيري :
ريسك پذيري به معناي پذيرش و استقبال از خطرات حساب شده در كسب و كار ميباشد. اين ويژگي از ويژگيهايي است كه در اكثر كارآفرينان وجود دارد. (صمدآقايي،1377)
نوآوري :
نوآوري فرايند خلق چيزي جديد است كه ارزش قابل توجهي براي فرد، گروه، سازمان، صنعت يا جامعه دارد. يكي از ويژگيهاي شركت ها و افراد كارآفرين نوآوربودن آنهاست. حل مسائل و پيگيري فرصتها به راهحلهايي نياز دارد كه بسياري از آنها ممكن است مختص يك وضعيت خاص باشند. بنابراين خلاقيت و نوآوري حاصل از آن، براي بقاء و موفقيت شركتها امري حياتي است. (هيگينز، 1381، ص18 و 19)
توانايي ادارة تغيير :
ما در زماني زندگي ميكنيم كه روند دگرگوني در فناوريها، با شتاب فراوان افزايش مييابد و موجهايي ميآفريند كه همه صنايع را دربر ميگيرد. نميتوان جلوي دگرگونيها و تغييرات را گرفت يا خود را از آنها پنهان كرد. بايد نگاهها را بر آنها دوخته و براي رويارويي با آنها آماده شد. براي مقابله با تغييرات عصر حاضر، برنامهريزيها کمتر و توان پيشبيني اين گونه دگرگونيها را دارند. البته اين بدان معنا نيست كه بايد از برنامهريزي دست برداشت، بلكه بايد همانند سازمانها و واحدهاي آتش نشاني تدوین و پیاده سازی شوند ، آنها نميتوانند مکان و زمان آتش سوزي را در آينده پيشبيني كنند ولي گروهي آنچنان توانمند و كارآمد را آماده ميسازند كه ميتوانند همانند رخدادهاي عادي به هر پيشامد دشوار و پيش بيني نشدهاي پاسخ مناسب دهند.
بنابراين، كارآفرين نيز بايد به همين صورت توانايي اداره تغيير را داشته باشد و بتواند تغيير جهت باد را تشخيص داده، مسير مناسب را برگزيند. اين توانايي براي ادامة آيندة كار كارآفرين بسيار مهم و حساس است. (نظری ، 1382)
تغييرمحوري :
دانشمندان و نظريه پردازان مديريت و علوم رفتاري بر اين عقيدهاند كه شرايط بيروني و دروني سازمان (يا شركت) همواره در حال دگرگوني است. اين دگرگونيها با سرعت انجام ميپذيرد و تمامي سازمان را دربرميگيرد. در بيرون سازمان شرايط محيطي معمولاً غيرثابت و در نوسان است. شرايط اقتصادي، هزينه و دسترسي به مواد و سرمايه لازم ، تكنولوژي تازه و قوانين و مقررات همگي به سرعت در حال تغييرند. در درون سازمان كاركنان تغيير ميكنند و با خود انديشهها و دانشهاي تازه ميآورند. (علوي، 1377) در چنين شرايطي كارآفرين يا مدير به عنوان عامل تغيير هميشه با مسأله تغيير سر و كار دارد، زيرا تغيير امري اجتناب ناپذير است. او بايد در مقابل تغيير نگرشي مثبت داشته باشد و آمادة اعمال تغيير در مواقع لزوم باشد. (اساتيد مديريت، 1379)
پافشاري، مقاومت و پشتكار:
افراد موفق به نيروي تلاش و پشتكار ايمان دارند. باور كه پافشاري و مقاومت نظام مند براي انجام يك كار هميشه با موفقيت همراه است. هيچ توفيق بزرگي بدون پشتكار و جديت بي وقفه مقدور نميشود. اگر به موفقیت افراد در زمينه های گوناگون بنگريم، ميبينيم كه آنها لزوماً بهتر، با هوشتر، سريعتر و قويتر از ديگران نبودهاند، بلكه پشتكار و مقاومت بيشتري داشتهاند.در واقع بیشتر از آنکهمتکی به بهره هوشی خود باشند، هوش هیجانی خود را تقویت کردند. يك كارآفرين نيز براي موفقيت در كار خود بايد پشتكار و مقاومت لازم را داشته باشد. (نظري، 1382)
رهبري دورانديشي :
دورانديشي، قدرت ديدن همه چيز پيش از آنکه به وقوع بپیوندند. پيتردراكر در كتاب خود «كنترل آشوب و هرج و مرج»مهارتي را شرح ميدهد كه يك مدير و رهبر خوب به آن نيازمند است، اين مهارت كه براي كنترل دوران آشوب ضروري است همان دورانديشي است. (بركر، 1380)
2- مهارتهاي مديريتي كارآفريني عبارتند از:
2 - 1 - برنامهريزي و تعيين اهداف _ برنامهريزي بدين معني است كه مدير از قبل دربارة هدفها و اقدامات مورد نظر ميانديشد و كارها و اقدامات وي بر اساس يك روش ، برنامه يا منطق قرار دارد. برنامه باعث ميشود كه سازمان داراي هدفهاي بلندمدت شود و مدير براي دستيابي به اين هدفها بهترين رويهها را اتخاذ نمايد. (استونر، و همکاران، 1379، ص12)
2- 2- تصميم گيري _ تصميم گيري فراگرد گزينش شيوة عمل خاصي براي حل يك مسأله يا يك مشكل ويژه است. تصميم گيري دو نوع است: تصميم گيري معمول و با برنامه كه مطابق با عادات، قواعد و يا رويههاي مشخص اتخاذ ميشود و تصميمگيري غيرمعمول و بي برنامه كه تصميم گيري با مسائل و مشكلات غيرعادي سر و كار دارد.تصميم گيري، براي يك مدير يا كارآفرين فعاليتي حساس و پر اهميت است. (هرسي و بلانچارد، 1379)
2-3 - روابط انساني - بر پايه پژوهشهاي قابل ملاحظه در دههاي 3 و 4 قرن حاضر، اين نتيجهگيري حاصل شد كه محيطهاي كار در واقع زمينههاي اجتماعي پيچيدهاي هستند كه درك و فهم رفتار در آنها از طريق توجه به نگرشهاي كاركنان، روابط اجتماعي، ارتباطات غيررسمي و متغيرهاي ديگر امكانپذير است. ماري پاركتر فالت معتقد بود در هر كار جمعي، مسأله مهم ايجاد و حفظ روابط انساني پويا و هماهنگ است. (علاقه بند، 1378)توجه به روابط انساني در محيط كار براي كارآفرينان و ادارة يك كسب و كار موفق، لازم و ضروري بوده و بايد در آموزش كارآفرينان مورد توجه قرار گيرد.
2-4- بازاريابي _ در فرهنگ واژگان بنت(بازاريابي، فرآيند برنامهريزي، طراحي، قيمت گذاري، ترفيع و توزيع ايدهها و كالاها و خدمات به منظور خلق مبادله است كه اهداف فردي و سازماني را برآورده ميسازد. مهارت بازاريابي يكي ديگر از مهارتهاي مورد نياز براي كارآفرينان است. (اسلام، 1382، ص 9)
2-5- راه اندازي كسب و كار _ عوامل متعددي مانند دولت، منابع مالي كه فرد در اختيار دارد، الگوهاي نقش و .... در راه اندازي كسب و كار جديد تأثير دارند. تحصيلات رسمي و تجربة قبلي نيز در فعاليتهاي اقتصادي باعث ميشود مهارتهاي لازم براي راه اندازي كسب و كار براي كارآفرين مهيا گردد. اگر چه نظامهاي آموزشي از اهميت ويژهاي در اين زمينه برخوردارند، ولي افراد در راه اندازي كسب و كار در زمينههايي كه قبلاً كار كرده و تجربه دارند موفقيت بيشتري كسب ميكنند. به طور كلي نبايد فراموش كرد كه خصلتهاي كارآفرينان ذاتي نيست، بلكه آنها تربيت ميشوند و اين مهارت را ميتوان در آنها بوجود آورد. (هيسريچ و پيترز، 1383)
2- 6 - مهارتهاي مالي و حسابداري _ حسابداري عبارت است از فن ثبت، طبقه بندي و تلخيص فعاليتهاي مالي يك مؤسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسير نتايج حاصل از بررسي اين اعداد (نبوي، 1383، ص 5). حسابداري را زبان تجارت ناميدهاند. كارآفرينان هر چقدر كه اين زبان را بهتر ياد بگيرند، بهتر ميتوانند بر زندگي و كسب و كار خود تسلط داشته باشند. (احمد پوردارياني و عزيزي، 1383)
2 -7 - مديريت _ فرآيند مديريت مربوط به وظيفهاي است مبني بر كسب اطمينان از اين كه فعاليتهايي به نحوي در حال اجر بوده و به دستيابي به هدفي معين منجر ميگردند. (پيرنيا، 1382، ص21) اين مهارت يكي ديگر از مهارتهاي مورد نياز كارآفرين است.
2-8 - كنترل - كنترل عبارت است از توجه به نتايج كار (بازخورد) و پيگيري آن براي مقايسه فعاليتهاي انجام شده با برنامهها و اعمال اصلاحات مقتضي در مواردي كه انحرافي در انتظارات، صورت گرفته است. (علاقه بند، 1379) كنترل به كارآفرينان كمك ميكند كه بر اثربخشي، برنامهريزي، سازمان دهي و هدايت كردن فعاليتها نظارت نمايند. (استونر، و همکاران ، 1379)
2- 9- مذاكره - مذاكره يك فرآيند ارتباطي بسيار پيچيده و مهارتي مهم براي موفقيت كارآفرينان است. در تجارت، مثل بخشي از زندگي، مذاكره بر اساس اين واقعيت شروع ميشود كه مردم يا اشخاص به يكديگر نياز دارند: خريداران به فروشندگان، مديران به كاركنان و كارآفرينان به سرمايه گذاران نياز دارند. يك رابطه كاري در چهارچوب يكسري موافقتها تعريف ميشود و هر توافقي حاصل يك فرآيند مذاكره است. (هگي، 1382، ص79)
2-10- مديريت توسعه - در گذشته مديران در دنيايي نسبتاً تغييرناپذير و قابل پيش بيني براي دستيابي به موفقيت تلاش ميكردند اما امروزه با تحولات شتابندهاي مواجهند. آنان با نوآوريهاي مستمر در رايانه و فن آوري اطلاعات روبرو هستند و دنياي پرآشوب، بازارهاي متغير و شيوههاي زندگي غيرثابت مصرف كنندگان در برابرشان قرار دارد. براي مقابله با چنين نيروهاي متغيري، مديران امروزي بايد توانايي دگرگون كردن و نوكردن را داشته باشند. مديريت توسعه روشهايي را فراهم ميآورد كه به طور منظم سبب تغيير سازمان و بهبود آن ميشود. هدف از توسعه و بهبود سازمان اثربخش تركردن آن و افزايش فرصتها براي افراد است تا بتوانند نيروهاي بالقوة خود را به فعل درآورند. (هاروي و براون، 1377)
3- مهارتهاي فني كارآفريني عبارتند از: مهارتهاي نوشتاري _ مهارت نوشتاري، فعاليت يا هنر تنظيم كلمات و حروف بر روي كاغذ، چوب و يا هر چيز ديگر با هدف ثبت افكار و به منظور برقراري ارتباط با ديگران است. اين نوع ارتباط با علائم مشهود و نمايان نوشته و يا چاپ شده صورت ميگيرد.
ارتباطات شفاهي يا ارتباطات كلامي _ ارتباط عبارت است از فرآيند انتقال و تبادل انديشهها، احساسات و عقايد دو نفر يا بيشتر با استفاده از علائم و نمادهاي مناسب به منظور تأثير، كنترل و هدايت ديگران. وقتي در جريان ارتباط، پيامها به صورت رمزهاي كلامي و يا شفاهي انتقال يابند، آن ارتباط را ارتباط شفاهي گويند، مانند بحث و گفتگوي فرد با فرد يا فرد با گروهي ديگر. (شعباني، 1377)
نظارت يا ارزيابي محيط - سيستم نظارت و ارزيابي محيط را كاوتس1به اين صورت تعريف ميكند:- آشنايي با روند جريانهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، علمي و فني و حوادث مهم داخل سازمان يا شركت. - مشخص كردن خطرات بالقوه و فرصتها و تغييراتي كه آن خطرات به طور ضمني بيان ميكنند.موارد بالا، باعث درك وضعيت آينده توسط مديران و كاركنان شده، به سازمان در تعيين استراتژيهايش ياري ميرساند.
مديريت كسب و كار - کارافرین باید از طریق تحلیل محیط خارجی ، کسب و کار اصلی سازمان و اوضاع رقبا راتعیین و ان را مدیریت کند.
تکنولوژی _ تكنولوژي مجموعهاي از سخت افزار و نرم افزار است كه بايد به شكل مناسبي تركيب شود تا توليد كالا و خدمات امكان پذير گردد. اجزاي تكنولوژي عبارت است از: - تجهيزات، ماشين آلات و ابزار - مهارت و تجربة انساني - دادهها و دانش، فنون، روشها و فرآيندها - سازمان و مديريت در عمل، تركيبات متفاوتي از اجزاي مذكور تكنولوژي، يك كسب و كار را شكل ميدهد. يكي از تصميمات مهم كارآفرينان در ايجاد كسب و كار، انتخاب مناسب است. در اين تصميم، كارآفرين بايد تركيب مناسبي از اجزاي فوق را به كار گيرد تا در راه اندازي و توسعه كسب و كار جديد، موفق باشد.(يدالهي فارسي، 1383، ص10)
مهارت ميان فردي _ مهارت ميان فردي به توانايي شخص در داشتن رفتاري اثربخش و كارآمد با افراد دخيل در توليد براي رسيدن به اهداف سازمان گفته ميشود.
مهارت شنيداري _ يك كارآفرين به عنوان صاحب يك كسب و كار بايد گوش دادن به حرفهاي ديگران را ياد بگيرد چرا كه اطلاعات حاصل از آن بسيار مهم است. او بايد اين كار را به شكل مؤثر انجام دهد زيرا گوش دادن مؤثر كاري فعال است تا منفعل. در گوش دادن منفعل شخص مثل يك ضبطصوت عمل كرده و تنها به جذب اطلاعات داده شده ميپردازد. اما در گوش دادن فعال فرد بايد كوشش كند تا به جاي شنيدن آنچه كه خود دوست دارد از كلام گوينده بهرهمند شود و منظور اصلي او را از گفتههايش بفهمد. او بايد همه كارهاي لازم را به منظور دريافت معنا و مفهوم مورد نظر گوينده انجام دهد. (رابينز، 1382)
توانايي سازماندهي _ توانايي سازماندهي مستلزم آن است كه منابع (افراد، سرمايه و تجهيزات) به مؤثرترين شيوه براي حصول هدفها فراهم شود. بنابراين سازماندهي شامل تركيب و يگانه سازي منابع است. (هرسي و بلانچارد، 1379)
ایجاد شبكههاي مديريت (مديريت مشاركتي)_ مديريت مشاركتي فلسفهاي است كه ايجاب ميكند تصميم گيري سازماني چنان صورت گيرد كه اطلاعات و درون دادهها و مسئوليت به پايينترين رده مربوط به آن واگذار گردد. به طور خلاصه مديريت مشاركتي به معناي درگيركردن كاركنان در فرآيند تصميم گيري است. (كرمي و گودرزي، 1382)
مربی گري_ تعاريف زيادي از مربي گري شده است. بعضي معتقدند مربي گري فقط آموزش دادن چيزي به ديگران است و بر جنبة آموزشي آن تأكيد دارند؛ بعضي ديگر معتقدند كه مربيگري يادگيري را تسهيل ميكند. از ديدگاه جان وايت مور(2004) مربي گري شكوفا ساختن ويژگيهاي بالقوه افراد است و كمك ميكند كه موفقيتشان به حداكثر برسد. مربيگري، مهارتي است كه از آن براي افزايش موفقيت افراد در تيم استفاده ميشود. همچنين مربي كسي است كه افراد را به سوي پيشرفت برانگيخته، راهنمايي و هدايت ميكند. با توجه به آنچه ذكر شد، كارآفرين بايد نقش مربي را براي افراد تيم و گروه خود بازي كند. گروه يا تيم ممكن است جمعي از افراد باشد كه براي كسب و كار آنها را گرد هم ميآوريم.
بازيگر و ايفاكنندة نقش در تيم _ مهارتهاي تيم سازي براي كارآفرينان امري ضروري است. كارآفرينان به توسعه و تقويت نگرش مثبت همچنين اتخاذ روشهايي سازمان يافته در رهبري نياز دارند تا بتوانند تيم منسجمي ايجاد نمايند كه همه كاركنان نسبت به اهداف مشترك، برانگيخته شوند و خود نيز بايد به عنوان عضوي از تيم و همراه با ديگر كاركنان در تيم فعاليت كنند. كارآفريناني كه اين مهارت را به كار ميبرند از موفقيت بيشتري برخوردار ميگردند و در نتيجه محيط كاري آنها كارآمدتر خواهد شد. (مادوكس، 1382)
نتیجه گیری:
اصولاًکارآفرینی به معنای فعالیت خلاق برای کسب ارزش از طریق ایجاد یک شرکت یا سازمان است. کارآفرین تلاش می -کند تا از طریق شناسایی و پی گیری فرصت ها بدون در نظر گرفتن منابع در اختیار خویش به ارزش آفرینی بپردازد.
كارآفريني فرایندی است که ازطريق تجربه و انتقال آن ، قابل آموزش و قابل يادگيري است. به عقیده «آلفرد مارشال» کارآفرینان افرادی هستند که ماجراجویی می کنند و ریسک آن را متقبل می شوند. سرمایه و نیروی کار را گرد هم می آورند، برنامه کلی آن را تنظیم می کنند و بر جزئیات آن نظارت می نمایند. این کارآفرین باید توانایی مدیریت کارها را از طریق افراد داشته باشد و آن را در محیطی سامان دهد که ماجراجویی و ریسک، جزء ذاتی آن است. بنابراین در دنياي در حال تحول امروز،كاميابي ازآن جوامع و سازمانهايي است كه بين منابع كمياب و قابليتهاي مديريتي و كارآفريني منابع انساني خود رابطه معني داري برقرار سازد. تا با استفاده از اين توانمندي ارزشمند، ساير منابع جامعه و سازمان را به سوي ايجاد ارزش وحصول رشد و توسعه، مديريت و هدايت كنند .
کارآفرینی در اسلام
کارآفرینی در منظر وحیانی
قرآن کریم که قانون اساسی و اساس قانونی ما مسلمانان است، در حقیقت، کتاب زندگی، کارآموزی و حیات طیبه است و پیامبر رحمت، حضرت محمد صلی الله علیه وآله نیز کار و کارآفرینی را مورد تأکید قرار می داد و خود به آن عمل کرد. آن چه از آیات قرآن کریم بهره برداری می شود این است که دست یابی به زندگی شایسته و سالم، در گرو بهره گیری از معارف آسمانی، تفکر، تعقل و فعالیت مثبت، دوراندیشانه و مفید است. خطوط کلی و شاهراه های وصول به زندگی مطلوب، شکوفا کردن بخشی از استعدادهای درونی و جامه عمل پوشاندن به آنهاست؛ زیرا این حیات دنیوی و مادی، ظرفیت شکوفایی تام یا حتی بخش اعظم استعدادهای آدمی را ندارد.
در نظام ارزشی و در جای جای کلام معصومین و به ویژه در نگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله، در امتداد آیات قرآن و خاستگاه وحی، امور اقتصادی و مقوله کارآفرینی، بخش مهمی از زندگی آدمی را به خود اختصاص داده است. قرآن کریم با تأکید بر عناوین و مواضع مختلف، اهمیت اقتصاد و کار و کارآفرینی را مورد تأکید قرار داده است، که موارد ذیل برخی از آنهاست:
1. تجلی توحید در اقتصاد و کارآفرینی : از دیدگاه قرآن کریم، تمام هستی و به ویژه انسان، منابع و ابزارهای تولید و تمامی فعالیت های تولیدی انسان، مخلوق خدا و نشان خداوندی اند و قرآن، همه آنها را آثار رحمت و فضل خدا می داند و کارآفرینان نیز تجلی گاه این ویژگی خدایند و هر روز، او دست اندرکار و نو آفرین است.
2. توجه به معاد، اقتصاد و کارآفرینی: قرآن کریم در جاهای مختلف تأکید می ورزد که تمامی اعمال آدمی در روز واپسین (قیامت)، ارزیابی و محاسبه می شود و حتی می فرماید: «بر زبان های آنها قفل خاموشی می زنیم و دست ها و پاهای آنها با ما سخن می گویند» و این مقوله، عنایت ویژه ای به عمل و همچنین رفتارهای اقتصادی دارد. قرآن کریم در این زمینه، اموری مانند تولید، توزیع، مصرف، انگیزه کار، تلاش و فعالیت و در کنار آن، صله رحم، احسان، انفاق، بخشش و بذل را مورد تأکید قرار می دهد.
3. عدالت و دادگری در اقتصاد متعادل و کارآفرینی : اصل عدل و دادگری، همراه با توحید و معاد، از معارف مهم قرآن کریم است. وقتی از حضرت امام علی علیه السلام سؤال کردند که عاقل را برای ما وصف کن، فرمود: عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد. از این منظر، کارآفرین نیز دقت و خلاقیت لازم را جهت انجام درست کار و کار درست، در زمان مطلوب و جایگاه مناسب کار، از خود بروز می دهد.
4. نقش رهبری و مدیریت، در اقتصاد کارآفرینانه : اصل مدیریت با مسئله حکومت و رهبری در جامعه ارتباط دارد. در راستای اصل توحید که حق حاکمیت را از آن خدا می داند، افرادی هم که از جانب او - اداره و مدیریت جامعه را بر عهده می گیرند - مسئولیت دارند تا در امور اجتماعی، سیاست گذاری و تنظیم امور اقتصادی و حرفه ای در سطح کلان، متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، تدبیر کنند و کارآفرینان را مجال بروز استعداد دهند و محوریت عدالت را بر اساس سه مقوله آبادانی، کشف استعداد (کارآفرینان)، انجام کارهای نیک و پاینده قرار دهند و این مهم، میسر نمی شود؛ مگر با شناخت و داشتن برنامه که خداوند کریم ارسال پیامبران از کارگاه آفرینش را مثال و شاهد می آورد؛ مانند ابراهیم، لوط، اسحاق و یعقوب.
5. ثروت قرآنی و قدرت کارآفرینی: در آیات متعدد، به طور آشکار یا در ضمن ضرب المثل ها و قصه ها و با نگاه های متفاوت، به ثروت توجه شده و بیان شده است که حب مال و ثروت، امری فطری است و این که انسان موجودی است کارآفرین که این ویژگی، زمینه های کسب ثروت را در او ایجاد کرده است. جمع آوری ثروت، به شرط ادای واجبات و دوری از قاعده نکوهیده کنز، مورد نکوهش نمی باشد؛ از این رو، قرآن، کارآفرینان متعددی، مانند حضرت سلیمان، داود و ذوالقرنین را مثال می زند که با تبحر زیاد، ثروت فراوان اندوختند؛ اما علاقه به مال را در خود تعدیل و جامعه را به فعالیت ترغیب کردند و آدمیان را از بطالت و بیکاری رها ساختند8 و در مقابل، سودجویان و ثروت اندوزان نابالغ را مثال می زند؛ مانند قارون، فرعون، ولید بن مغیره و ابی لهب که مترفان و مستکبرانی کنزگرا بودند و عشق بیش از حد به انباشت و ثروت اندوزی، موجب سقوط آنها شده است.
6. سرزنش مرفهین شبه کار آفرین : در آیات متعددی نیز مرفهین شبه کار آفرین غافل مذمت شده اند و رابطه مثبتی بین کار و ثروت و سرکشی، در صورت عدم ظرفیت، مطرح شده است. چنین کسانی، در مقابل حقیقت و منافع مردم و آینده نیز می ایستند و پیامبران را که کارآفرینان اندیشه ورز کارگاه الهی هستند، به مشقت می اندازند و در برابر نوح، ابراهیم، موسی، طالوت و حضرت محمد صلی الله علیه وآله می ایستند؛ تا حدی که حضرت نوح از قوم خود در پیروی از ثروتمندانی که اموال و دارایی خود را نه از طریق کارآفرینی، بلکه با حیله و نیرنگ حاصل نمودند و باعث گمراهی خویش شده اند، نفرین می نماید.
7. حیات طیبه و کارآفرینی : قرآن کریم، منشأ حرکت به سوی حیات طیبه را عمل نیک، فعالیت مفید، مثبت و سازنده در همه زمینه های علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر می شمرد. از اختراعات بزرگ تا مجاهدت ها و شهادت ها و از کارهای بزرگ همچون رسالت انبیا تا کوچک ترین کارها، مانند کنار زدن یک سنگ کوچک از وسط جاده، همه در این مفهوم گسترده، جمع می باشند و تمامی این موارد، در سخنی از رسول اکرم صلی الله علیه وآله بیان شده اند؛ زیرا آدمی مساوی تلاش است و کار و تلاش، جوهره وجودی اوست. از این رو می فرماید: «خداوند، تلاش و کار و کوشش را بر شما مقرر داشته است؛ پس بکوشید».
http://afagheroshan.blogfa.com/post/37
لطفا شکیبا باشید ...