می خوام بدونم استارتاپ استودیو چیه و توی چه زمینه هایی فعالیت میکنه لطفاً منو با این استارتاپ بیشتر آشنا کنید ممنونم
استارتاپ استودیو مرکزی است که با تأمین نیروی انسانی و مالی، به طور پیاپی استارتاپ خلق میکند.
حال به طور دقیقتر به تعریف بالا مینگریم:
استارتاپ استودیو یک پروژه کارآفرینی با چشمانداز، همبنیانگذاران، تیم، استراتژی و سرمایه است که هدف آن توسعه این داراییها میباشد. این به معنای مستقل بودن استارتاپ استودیوهاست؛ بنابراین نباید با سایر مراکز نوآوری که توسط شرکتهای بزرگ یا دولت شکل میگیرند، اشتباه گرفته شوند.
یکی از اساسیترین ویژگیهای یک استارتاپ استودیو است. تأمین هر آنچه برای به تحقق پیوستن یک ایده نیاز است. به طور کلی میتوان آن را به دو بخش تأمین نیروی انسانی و تأمین مالی استارتاپ تقسیم کرد. میتوان گفت که استارتاپ استودیو تنها مرکزی است که چنین ویژگی دارد.
استارتاپ استودیو با خلق ایده و مدل کسبوکار (Business Model) جدید، استارتاپها را خلق میکند. سپس تیم و همبنیانگذاران را بر روی استارتاپ میگمارد و آنها را حمایت میکند. استارتاپ استودیو چشمه ایدههایی است که خود، آنها را توسعه میدهد. بنابراین برخلاف شتابدهندهها، از ایده یا استارتاپی که قبلاً شکل گرفته است حمایت نمیکند. استارتاپ استودیوها به طور متوسط بین ۲۰ تا ۵۰ درصد (و در برخی موارد بیشتر) از سهام استارتاپها را در اختیار میگیرند.
استارتاپ استودیو با مجموعه ایده، تیم، استراتژی، تخصص و مالی، سالانه تعداد قابل توجهی استارتاپ خلق میکند و آنها را توسعه میدهد.
استارتاپ استودیوها، استارتاپ فکتوری یا کارخانه استارتاپ هم نامیده میشوند. این شباهت صنعتی تا حدی اهداف استارتاپ استودیو را نشان میدهد.
یکی از اهداف استارتاپ استودیو، تولید استارتاپهایی با برند ارزشمند و ارزش سهامی بالا در آینده است. استارتاپ استودیو به جای تعداد استارتاپها، کیفیت آنها را در نظر میگیرد. به همین خاطر بیشتر استارتاپ استودیوها سالانه بین ۳ تا ۵ استارتاپ را تولید میکنند.
با توجه به حمایت چندجانبه استارتاپ استودیو از استارتاپها، این مدل منابع زیادی مصرف میکند. البته این مدل باعث همافزایی بیشتر استارتاپها، هم در بخش بازاریابی (استارتاپهای یک استودیو با به اشتراکگذاری دادههای خود از بخشهای مختلف مشتریان، به بهبود بازاریابی یکدیگر کمک میکنند) و هم در بخش هزینهها (جمع تیمها، دانش و ابزارهای مختلف استارتاپ استودیو، هزینههای عملیاتی را کاهش میدهد) میشود.
بیلی چیسن (Billy Chasen)، همبنیانگذار بتاوُرک (Betaworks) و یکی از پیشگامان استارتاپ استودیو میگوید:
مردم میگویند: «آیا شما سرمایهگذار یا مرکز رشد (Incubator) هستید؟» ما هیچ یک از آنها نیستیم؛ بلکه هر دو آنها هستیم و با توجه به شرایط بر روی یکی از آنها تمرکز بیشتری میکنیم.
مدل استارتاپ استودیو اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط آیدیالَب (Idealab) – که به عنوان یک مرکز رشد شناخته میشد – استفاده شد. سپس در سال ۲۰۰۷، اولین استارتاپ استودیو، بتاوُرک، به معنای واقعی شکل گرفت که همزمان با عصر دیجیتال بود. همچنین در همین سال، راکت اینترنت (Rocket Internet) با رویکرد توسعه این مدل شکل گرفت؛ گرچه مدل آن کاملا تقلیدی بود. در کشور فرانسه نیز ایفاندرز (Efounders) از پیشگامان استارتاپ استودیو بود. در ادامه این روند، تعداد استارتاپ استودیوها از سال ۲۰۱۳ به طور قابل ملاحظهای افزایش داشته است.
۱. افزایش قابل ملاحظه حمایت از نوآوری و استارتاپها: در سالهای اخیر تعداد مراکز حمایت از استارتاپها رشد چشمگیری داشته است؛ اما حمایتهای این مراکز محدود بوده و طیف خاصی از استارتاپها را شامل میشود. افزایش و تکامل حمایتها و همراهی طولانیمدت از ابتدای ایده تا بلوغ استارتاپ، موجب ایجاد هرچه بیشتر استارتاپ استودیوها شده است. استارتاپ استودیوهایی میخواهند با خلق و بررسی ایده، بهبود آن و فراهم کردن تمامی منابع مورد نیاز، شانس موفقیت استارتاپها را بالاتر ببرند.
۲. جهش تکنولوژی و ابزار دیجیتال: ظهور عصر دیجیتال و کسبوکارهای مبتنی بر این حوزه که پتانسیل نوآوری زیادی دارند و جریانهای درآمدی بسیاری ایجاد کردند، موجب ایجاد فضایی برای حمایت همهجانبه از آنها شد. بنابراین مراکزی مانند استارتاپ استودیوها ایجاد گردید.
از بین استارتاپ استودیوهای مطرح دنیا علاوه بر موارد ذکر شده میتوان به شبکه جهانی استارتاپ استودیو (Global Startup Studio Network) اشاره کرد که هدف آن مطالعه بیشتر در این مدل، توسعه آن و ایجاد شبکهای جهانی از استارتاپ استودیوها است.
استارتاپ استودیوها از استارتاپهای خود حمایتهای چندگانه و همهجانبه میکنند. این حمایتها از مرحله خلق ایده تا عملی شدن آن و توسعه استارتاپ ادامه دارد.
با توجه به دستهبندی شکل بالا، حمایتهای استارتاپ استودیوها به شیوههای مختلفی اجرا میشود که ممکن است بین استارتاپ استودیوهای مختلف متفاوت باشد.
حمایتهای ذکر شده در شکل بالا توسط تمامی استارتاپ استودیوها تأمین میشود؛ اما میزان تمرکز استارتاپ استودیوهای مختلف بر روی هر یک از آنها متفاوت است. زیرا منابع، اشخاص و شبکه هر استارتاپ استودیو با دیگری متفاوت است.
میزان استفاده از شیوه استخدام نیروی جدید یا برونسپاری بخشی از حمایتها، در استارتاپ استودیوهای مختلف متفاوت است. به طور مثال برخی از استارتاپ استودیوها برای توسعه وبسایت خود نیروی جدیدی را استخدام میکنند؛ اما برخی دیگر از استارتاپ استودیوها آن را به صورت پروژه به شرکتهای دیگر واگذار میکنند.
استارتاپ استودیوها به طور قابل ملاحظهای با سایر مراکز حمایت از استارتاپها مانند شتابدهندهها، مراکز رشد و سرمایهگذاران فرق میکنند. جدول زیر تفاوت بین استارتاپ استودیو با سایر مراکز را نشان میدهد.
مشخصههای جدول بالا، مهمترین اجزای مدل استارتاپ استودیوها را نشان میدهد:
مدت حمایت استارتاپ استودیوها از استارتاپها بیشتر از سایر مراکز حمایتی است. از ابتدای خلق ایده تا توسعه تیم و رشد تجاری استارتاپ، استارتاپ استودیو همراه استارتاپها است.
برای عملکرد بهتر استارتاپها، بیشتر استارتاپ استودیوها سعی در خلق استارتاپهایی در حوزههای کاری مشخص و محدود دارند. حتی برخی از استارتاپ استودیوها فقط بر یک حوزه خاص تمرکز میکنند که اعضای آنها در آن حوزه متخصص و با تجربه هستند.
استارتاپ استودیو در ابتدای خلق ایده ۱۰۰٪ مالکیت آن را دارد. در حالی که شتابدهندهها در ابتدای پیوستن استارتاپ به آنها، هیچ گونه مالکیتی بر روی استارتاپ ندارند.
حمایتهای همهجانبه و عملیاتی استارتاپ استودیو از استارتاپها، ارتباط بسیار نزدیک استارتاپ با مدیران استارتاپ استودیو را ایجاب میکند. در اغلب موارد، استارتاپ استودیوها همبنیانگذار سوم نامیده میشوند؛ که اشاره دارد به مدل مرسوم استارتاپها که دو همبنیانگذار دارند.
اما یک ویژگی مهم دیگر هم در استارتاپ استودیوها وجود دارد. این ویژگی نیاز استارتاپ استودیو به استخدام کارآفرینان است. بسیاری از استارتاپ استودیوها جذب کارآفرینان برای هدایت استارتاپهای خود را بسیار دشوار دانستهاند. گرچه فرصت هدایت یک ایده آماده یا استارتاپ آماده اوجگیری برای بیشتر کارآفرینان جذاب است؛ اما استقلال برای کارآفرینان مهم است و آنها دوست دارند تا کسبوکار خود را داشته باشند.
استارتاپ استودیوها را میتوان بر اساس منابع و تخصص اعضای آن تقسیمبندی نمود. شکل زیر انواع گوناگون استارتاپ استودیو را نشان میدهد.
ایدهها با توجه به تجربه، تخصص، تیمها، مکان، شرایط جامعه، شبکه همکاران و اهداف استارتاپ استودیو شکل میگیرند. ممکن است ایدهها در ابتدا با آنچه در آینده رخ میدهد متفاوت باشند؛ زیرا هر چه ایده جلوتر میرود، تخصصیتر و هدف آن حوزه مشخصتر میشود تا عملکرد استارتاپ بهبود یابد و میزان استفاده از منابع استارتاپ استودیو بهینه شود.
همانطور که پیشتر نیز گفته شد استارتاپ استودیوها هر دو منابع انسانی و مالی را تأمین میکنند؛ اما میزان تأمین هرکدام از آنها (به خصوص تأمین مالی) با توجه به نوع استارتاپ استودیو متفاوت است.
توسعه اخیر استارتاپ استودیوها با توجه به مطالعه سایر مراکز حمایت از استارتاپها مانند شتابدهنده، مرکز رشد و سرمایهگذاران صورت گرفته است. بررسی تاریخ کوتاه این مراکز و علل شکست آنها منبعی مناسب برای توسعه مدل استارتاپ استودیوهاست.
طبق مطالعات انجام گرفته، سایر مراکز حمایت از استارتاپها سه محدودیت مهم دارند که مدل استارتاپ استودیو مانع از بروز آنها میشود.
۱. همترازی با بنیانگذاران استارتاپ: استارتاپ استودیو برای استارتاپهای خود مانند همبنیانگذار سوم است. بنابراین در کنار سایر بنیانگذاران استارتاپ، به طور کامل در استارتاپ خود سرمایهگذاری میکند.
۲. منابع محدود و اختصاصی: استارتاپ استودیو بر خلاف شتابدهنده و سایر مراکز حمایتی، سالانه تعداد بسیار کمتری استارتاپ را حمایت میکند؛ بنابراین در تأمین منابع مورد نیاز آنها محدودیت کمتری دارد. بیشتر استارتاپ استودیوها هر آنچه استارتاپها نیاز داشته باشند را فراهم میکنند.
۳. به اشتراکگذاری دانش و تخصص میان استارتاپها: گرچه این به اشتراکگذاری در بسیاری از شتابدهندههای موفق دنیا صورت میگیرد؛ اما رقابت استارتاپها با یکدیگر و تلاش آنها در جلب توجه سرمایهگذاران به سوی خود در برخی موارد مانع به اشتراکگذاری دانش میان استارتاپها میشود. اما این مسئله در مورد استارتاپ استودیو کمتر رخ میدهد.
استارتاپ استودیو به عنوان همبنیانگذار در کنار استارتاپهای مختلف، به اشتراکگذاری اطلاعات و تخصص در میان آنها میپردازد که باعث بهینهسازی زمان و منابع میشود و شانس موفقیت استارتاپها را بالاتر میبرد.
حال این سوال پیش میآید که چگونه میتوان عملکرد یک استارتاپ استودیو را سنجید یا موفقیت یک استارتاپ استودیو چگونه تعریف میشود؟ معیار سنجش عملکرد استارتاپ استودیو عبارت است از: ارزش کل پرداخت شده (TVPI – Total Value Paid In) که نسبت مجموع ارزش خلق شده به تمامی منابع مورد استفاده است.
در بحث مالی، مدل استارتاپ استودیو توجه و امیدواری زیادی را جلب کرده است که به دلیل نتایج موفقیتآمیز آن بوده است. البته لازم به ذکر است ارزیابی اطلاعات به دست آمده از استارتاپ استودیوها با توجه به کمبود و پراکندگی آنها کار مشکلی است. با این حال اطلاعات به دست آمده دو مقوله مهم را نشان میدهند.
نرخ خروج در شتابدهندهها حدود ۲۰٪ است. در حالی که در استارتاپ استودیوها این نرخ حدود ۳۵٪ میباشد. این موضوع نشاندهنده نرخ موفقیت بالاتر استارتاپهای مورد حمایت استارتاپ استودیوها نسبت به سایر استارتاپها است. البته باید گفت با توجه به جدید بودن استارتاپ استودیو نسبت به شتابدهنده، کمتر بودن تعداد آن و اینکه تعداد کمتری استارتاپ تحت حمایت خود دارد، این آمار به طور قطع نشاندهنده موفقیت استارتاپ استودیوها نسبت به شتابدهندهها نیست.
منظور خلق ارزش افزوده به ازای سرمایهگذاری در استارتاپ است (شاخص TVPI). به دلیل حمایتهای چندگانه استارتاپ استودیو از استارتاپها، خلق ارزش در استارتاپها بیشتر از سایر مراکز حمایتی است. به طور مثال:
یکی از چالشهای مهم استارتاپ استودیو، به عنوان خالق استارتاپها و تأمینکننده همهجانبه آنها، تأمین سرمایه یا تأمین مالی است.
همانطور که در شکل مشاهده میشود، بیشترین نیاز به سرمایه در مرحله دوم است که معمولاً ۲ تا ۳ سال بعد از شروع فعالیت استارتاپ استودیو رخ میدهد.
بیشتر استارتاپ استودیوها در یک سال بین ۳ تا ۴ استارتاپ راهاندازی میکنند. هر کدام از آنها حدود یک میلیون یورو هزینه دارند که بیش از نیمی از آن به کمک سرمایهگذاری مستقیم تأمین میشود.
برای حل مشکل مالی استارتاپ استودیو راهحلهای زیر را میتوان به کار برد.
سرمایه نسبتاً زیادی برای راهاندازی یک استارتاپ استودیو نیاز است. به طور مثال، استارتاپ استودیو پیونیر اسکوئر لب (Pioneer Square Labs) در مجموع ۵/۲۷ میلیون دلار برای استودیوی خود که متشکل از ۲۵ نفر است هزینه کرده است. این سرمایه معمولاً از خروج استارتاپها و از بنیانگذاران استارتاپ استودیو که خود کارآفرینان موفقی هستند تأمین میشود.
تیمهای تشکیل دهنده یک استارتاپ استودیو در بعضی از حوزهها تخصص بالایی دارند و میتوانند با ارائه آن به شخص ثالث باعث توسعه و بهبود تخصص خود شوند و نیاز به جذب سرمایه را کاهش دهند. گرچه این موضوع میتواند باعث عدم تمرکز کافی تیم روی استارتاپ شود.
استارتاپ استودیو به عنوان همبنیانگذار استارتاپ، مانند باشگاهی برای سرمایهگذاران است؛ یعنی سرمایهگذاری در استارتاپ استودیو به معنای سرمایهگذاری در استارتاپها است. سرمایهگذاران استارتاپ استودیوها معمولاً سرمایهگذاران خصوصی و از نزدیکان استارتاپ استودیو هستند. سرمایهگذاران عمومی و شرکتهای سرمایهگذاری کمتر در استارتاپ استودیوها سرمایهگذاری میکنند.
ایجاد شبکهای برای جذب سرمایهگذاران خطرپذیر که علاوه بر سرمایهگذاری در استارتاپهای دیگر، در استارتاپهای استارتاپ استودیو نیز سرمایهگذاری کنند. به طور مثال استارتاپ استودیو بتاورک در سال ۲۰۱۶، بتاونچر (Beta Venture) را راهاندازی نمود که بیش از ۵۰ میلیون دلار جذب سرمایه کرد. البته راهاندازی چنین چیزی نیاز به تعیین قوانین شفافی مانند تعیین میزان سهام هر یک از طرفین دارد. همچنین تضاد منافع در مذاکره بین استارتاپ استودیو و سرمایهگذاران، یکی از مشکلات ثابت چنین ساختارهایی است.
به طور کلی، آینده روشنی را میتوان برای استارتاپ استودیوها انتظار داشت. فضای استارتاپی روز به روز گستردهتر شده و نتایج امیدوارکنندهای را نشان میدهد. مدل استارتاپ استودیوها با یادگیری از تاریخ کوتاه اما پربار شتابدهندهها و مراکز رشد و با رویکرد استفاده بیشتر و بهتر از منابع، استراتژی و فرهنگ استارتاپی میتوانند نقش مهمی را در فضای کسبوکارهای نوین بازی کنند. اما این مدل همچنان نیاز به بهبود و تکامل دارد.
https://www.google.com/amp/s/techrasa.com/fa/%25D8%25A7%25D8%25B3%25D8%25AA%25D8%25A7%25D8%25B1%25D8%25AA%25D8%25A7%25D9%25BE-%25D8%25A7%25D8%25B3%25D8%25AA%25D9%2588%25D8%25AF%25DB%258C%25D9%2588/amp/
لطفا شکیبا باشید ...