0

دهخدا کیست و آرامگاهش کجاست؟

علامه دهخدا ارامگاه ارامگاه دهخدا درباره ی دهخدا اثر های دهخدا
ثبت شده 3 سال پیش توسط امیر امانی ویرایش شده در 1400/3/13

سلام علامه دهخدا آرامگاهش کجاست و ممنون میشم در مورد خودش هم توضیح دهید

دهخدا کیست و آرامگاهش کجاست؟

1 جواب

0
3 سال پیش توسط: پریسا قلی زاده

دهخدا کیست؟

 

میرزا علی اکبر خان قزوینی که به نام مستعار دهخدا شهرت یافته است، در سال ۱۲۵۷ در تهران چشم به جهان گشود. جد پدری دهخدا به قزوین بر می گردد که بعد از فروش املاک اجدادی به تهران مهاجرت کرد و بعد از فوت، وی در آرامگاه دهخدا دفن شد جایی که بعد ها پسرش نیز در آنجا به خاک سپرده شد. دهخدا تاثیر بسیار عمیقی بر روی زبان و ادبیات فارسی ایران گذاشت.

 

آرامگاه دهخدا کجاست ؟

 

سرانجام دهخدا در ۷۷ سالگی در خانه ی خود در تهران چشم از جهان فرو بست. اما جسد او به مقبره خانوادگیشان در شهر ری منتقل شد. در قبرستان ابن بابویه قسمتی برای خاندان دهخدا بصورت مجزا، اتاقکی ساخته شده است که هم آرامگاه دهخدا و هم آرامگاه پدران او می باشد. آرامگاه دهخدا واقع در قبرستان ابن بابویه می باشد که آرامگاه بسیاری از مشاهیر بزرگ ایران است.

از جمله قدیمی ترین آرامگاه هایی که در جوار آرامگاه دهخدا وجود دارد به دوره ی سامانی بر می گردد که به علت تخریب، کسی از وجود آن با خبر نبود. در زمان ناصرالدین شاه این مکان باغی بسیار بزرگ بود و پس از یافتن این پیکر در این مکان برای او آرامگاهی احداث شد؛ او  کسی نبود جز شیخ صدوق که از دانشمندان شیعه ی زمان خود بوده است.

آرامگاه دهخدا در واقع یکی از جاذبه های دیدنی شهر ری است. این آرامگاه به اندازه ایی مهم و قابل ارزش و احترام بود که حتی محمد رضا شاه نیز وصیت کرده بود که در آنجا به خاک سپرده شود. این قبرستان هم اکنون به عنوان یکی از آثار ملی ثبت شده است.

این جاذبه دیدنی امروزه به عنوان یکی از آثار تاریخی شهر ری به حساب می آید که سالانه بازدید کنندگان زیادی را جذب می کند. بعد از وفات وی خانه ی او به دبستانی با نام این بزرگ مرد تاسیس شد اما با آغاز انقلاب نام این مدرسه نیز تغییر یافت؛ این مدرسه هم اکنون در خیابان کریم خان زند در ایرانشهر می باشد.

 

آرامگاه دهخدا

آرامگاه دهخدا

 

از جمله اقدامات سیاسی و فرهنگی دهخدا

 

  • انتشار روزنامه ی صور اسرافیل
  • مشغول شدن وی در وزارت خارجه
  • نوشتن اثری با نام امثال و حکم
  • منشی سفیر ایران در کشور های بالکان
  • معاون مترجم یکی از مهندسان بلژیکی
  • نوشتن مقاله ایی با نام چرند و پرند که سبک جدیدی در زبان و ادبیات فارسی به شمار می آمد
  • رئیس مدرسه علوم سیاسی
  • دهخدا مقدمات تالیف و گردآوری و انتشار یک لغت نامه جدید و عظیم را از سال ۱۳۰۰ آغاز کرد اما به دلیل مشکلات بسیار کشور این عمل ۲۵ سال به طول انجامید؛ و در نهایت به عنوان یک نهضت ملی بروز یافت و اقدام به انتشار آن شد، این کار با کمک افراد متخصص و کاربلد در نهایت انجام پذیرفت
  • و بسیاری فعالیت دیگر در عرصه های مهم سیاسی و فرهنگی …

در آن زمان دکتر محمد معین معاون اداره ی لغت نامه بود و پس از وفات دهخدا در طی دو وصیت نامه ایی که دهخدا از خود به جا گذاشت، او را مسئول ادامه ی راه خود دانست و از او خواست تا در جهت تالیف لغت نامه کوشا باشد.

 

اجاره اقامتگاه در جاده

نویسنده: نویسنده یک

 

علی‌اکبر دهخدا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

علی‌اکبر دهخدا

Ali-Akbar-Dehkhoda.jpg

علی‌اکبر دهخدا

زادهٔ۱۲۵۷ خورشیدی (۱۲۹۷ قمری)
تهران

درگذشت۷ اسفند ۱۳۳۴
تهران

آرامگاهگورستان ابن‌بابویه، شهرری

محل زندگیتهران، چهارمحال و بختیاری، وین، سوییس، استانبول

ملیتایرانی

دیگر نام‌هافردوسی معاصر

پیشهنویسندگی

آثارلغت‌نامه دهخدا
امثال و حکم

سبکگردآوری

عنوانعلامه دهخدا

دورهمعاصر

مذهباسلام، شیعه

میرزا علی‌اکبر خان دهخدا در جوانی

علی‌اکبر دهخدا در جوانی

علی‌اکبر دهخدا

علی‌اکبر دهخدا (زاده ۱۲۵۷ تهران – ۷ اسفند ۱۳۳۴ تهران)، ادیب، لغت‌شناس، سیاست‌مدار و شاعر ایرانی بود. او مؤلف و بنیان‌گذار لغت‌نامه دهخدا نیز بوده‌است. دهخدا از درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگ و ادب فارسی معاصر است.[۱]

 

محتویات

زندگی‌نامه[ویرایش]

دوره یکم (تا نیمه‌راه مشروطیت)[ویرایش]

علی‌اکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران و در محله سنگلج دیده به جهان گشود. اگرچه اصلیت او قزوینی بود، اما پدرش خان باباخان که سپاهی بود و از ملاکان متوسط قزوین بود، پیش از زاده شدن وی از قزوین خارج شد و دار و ندار خود را فروخت و در تهران اقامت گزیده بود. هنگامی که او نه ساله بود پدرش در بروجرد فوت کرد و مادرش تربیت او را به عهده گرفت. در آن زمان غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگی آن‌ها بود کار تدریس دهخدا را آغاز کرد و دهخدا تحصیلات قدیمی را نزد او آموخت.

در زمان گشایش مدرسه علوم سیاسی وابسته به وزارت امور خارجه در سال ۱۲۷۸ شمسی، دهخدا در آزمون ورودی مدرسه شرکت کرد و در آن جا مشغول تحصیل شد و چهار سال بعد جزء اولین فارغ‌التحصیلان مدرسه سیاسی بود. طی این دوره با مبانی علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا شد. معلم ادبیات فارسی آن مدرسه محمدحسین فروغی بود و گاه تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدا می‌گذاشت. چون منزل پدری دهخدا در جوار منزل شیخ هادی نجم‌آبادی بود، دهخدا از این موقعیت استفاده می‌کرد و از محضر او بهره می‌گرفت.

پس از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسی، دهخدا که اکنون میرزا علی‌اکبر خان قزوینی[۲] نامیده می‌شود، به خدمت وزارت امور خارجه درآمد و در سال ۱۲۸۱ هنگامی که معاون‌الدوله غفاری به‌عنوان سفیر ایران در کشورهای بالکان منصوب شده بود، دهخدا به‌عنوان منشی سفیر با او همراه شد. اقامت آن‌ها در اروپا بیش از دو سال در شهر وین بود. دهخدا از این دوره برای آشنایی بیشتر با زبان فرانسوی و دانش‌های جدید استفاده کرد. او در سال ۱۲۸۴ به ایران بازگشت.

بازگشت دهخدا به ایران هم‌زمان با آغاز مشروطیت بود. ابتدا به مدت شش ماه در اداره شوسهٔ خراسان که در مقاطعه حسین‌آقا امین‌الضرب بود، به‌عنوان معاون و مترجم مسیو دوبروک مهندس بلژیکی استخدام شد.

دهخدا از دست پروردگان شیخ هادی نجم‌آبادی محسوب می‌شود که در جنبش مشروطه نقشی مهم ایفا کرد. دهخدا در بیان خاطرات خود، «تربیت عقل» خویش را به شیخ هادی «طائب ثراة» نسبت داده و او را همراه دو مربی دیگر خود، «وجودی استثنایی» خوانده‌است.[۳]

در همین هنگام (شمسی ۱۲۸۵ – ۱۳۲۵ قمری)، میرزا جهانگیرخان شیرازی و میرزا قاسم‌خان تبریزی برای آغاز انتشار روزنامه صور اسرافیل (روزنامه) که خود بنیان‌گذار آن بودند از او دعوت به همکاری کردند. دهخدا از ابتدا نویسنده اصلی در صور اسرافیل (روزنامه) بود.

وی با نگارش مقاله‌های بند در روزنامه صور اسرافیل (روزنامه)، در زمره مشروطه خواهان قرار گرفت. به همین سبب بود که او نیز مورد غضب محمدعلی شاه واقع شد و اگر کمک سفارت انگلستان در امان گرفتن برای او نبود، سرنوشتی چون همکارانش، می‌یافت.[۳] نخستین شماره این روزنامه هفتگی پنج‌شنبه هفدهم ربیع‌الآخر ۱۳۲۵ قمری برابر هشتم خرداد ۱۲۸۶ و ۳۰ مه ۱۹۰۷ در هشت صفحه در تهران منتشر شد. صوراسرافیل طی چهارده ماه بعدی با تعطیلی‌ها و توقیف‌هایی که دید جمعاً سی و دو شماره منتشر شد که تاریخ آخرین شماره بیستم جمادی‌الاولی ۱۳۲۶ بود. دهخدا در آغاز هر شماره روزنامه مقاله‌ای در زمینه مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در پایان مقاله‌ای با عنوان چرند و پرند با نام مستعار می‌نوشت. سبک نگارش این مقالات در ادبیات فارسی بی‌سابقه بود و مکتب جدیدی را در روزنامه‌نگاری ایران و نثر فارسی معاصر پدیدآورد.

مهم‌ترین نام مستعار میرزا علی‌اکبر خان قزوینی در چرند و پرندش دخو بود. دخو مخفف کلمه دهخدا است، خطابی برای مردم ساده‌دل در قزوین، زادگاه پدر و اجداد نویسنده. البته دهخدا در اصل به معنی 'کدخدا و خداوند و بزرگ ده' است.

برخی نوشته‌های دهخدا موجب اعتراض‌های شدید سنّت‌گرایان متعصب و طرفداران استبداد شد تا جایی که حتی حکم به تکفیر او دادند. مجلس چند بار راجع به نوشته‌های او به بحث و گفتگو پرداخت. در جلسه بیستم شعبان ۱۳۲۵ اسدالله میرزا به شکایت انجمن اتحادیه طلاب اشاره کرد. آقا سید محمد جعفر نماینده‌ای دیگر تصریح کرد که در شماره‌های ۱۲ و ۱۴ صور اسرافیل نوشته‌ای که به تکفیر انجامیده باشد، دیده نمی‌شود. اما در مورد مطالب سیاسی باید وزارت علوم و معارف نظر دهد. پس از یکی دو گفتار دیگر روزنامه به‌طور موقت توقیف شد. در این میان دهخدا نیز به مجلس احضار شد و توانست با منطق و استدلال و حاضرجوابی مخالفان را مجاب کند. البته دهخدا را از در پشتی مجلس خارج کردند. زیرا برخی متعصبان مسلح با سلاح گرم، آمادهٔ حمله به او بودند.

دوره دوم (تبعید و مهاجرت)[ویرایش]

جنبش مشروطهConstitutional forces in Tabriz.jpg

عده‌ای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی.

شاهان قاجار

نام


دورهٔ پادشاهی


آقامحمد خان

فتحعلی شاه
محمدشاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه

احمدشاه

۱۱۷۵–۱۱۶۱
۱۲۱۳–۱۱۷۶
۱۲۲۶–۱۲۱۳
۱۲۷۵–۱۲۲۶
۱۲۸۵–۱۲۷۵
۱۲۸۸–۱۲۸۵

۱۳۰۴–۱۲۸۸گسترش

نخست‌وزیران قاجار

گسترش

چهره‌ها

گسترش

احزاب و گروه‌ها

گسترش

رویدادهای مهم

گسترش

کتاب‌ها

بعد از کودتای محمدعلی شاه در ۱۲۸۷، دهخدا همراه با عده‌ای از آزادی‌خواهان در سفارت انگلیس تحصن کردند. محمدعلی شاه که از این موضوع خشمگین بود با تبعید ایشان به کشورهای همجوار و اروپا موافقت کرد. به روایت ناظم‌الاسلام کرمانی بنا شد که شش نفر از کسانی که در «سفارتخانه انگلیس بودند نفی و تبعید شوند که هر یک را از قرار ماهی صد و پنجاه تومان بدهند و غلام سفارت آن‌ها را ببرد به سرحد برساند و رسید گرفته مراجعت کند، تا یک سال در خارجه باشند. پس از یک سال مختارند به هر جا بخواهند بروند یا مراجعت کنند به ایران». راوی دیگر در باکو، چند تن از ایشان را نام می‌برد .(سید حسن تقی‌زاده، میرزا محمد نجات، وحیدالملک، دهخدا، حسین پرویز) که «آزادی‌خواهان و تجار کمک کرده اعانه دادند»، و آن‌ها «به‌علت ناسازگاری محیط از راه تفلیس به پاریس رفتند».

پس از ورود دهخدا و آزادی‌خواهان تبعیدی به پاریس، گروهی از آن‌ها به دعوت ادوارد براون به لندن رفتند. میرزا آقا فرشی، سید حسن تقی‌زاده، معاضدالسلطنه و محمدعلی تربیت از آن جمله بودند. اما معاضدالسلطنه اندکی بعد به پاریس بازگشت و با دهخدا در انتشار دوباره صوراسرافیل همکاری کرد. دهخدا دعوت براون را برای رفتن به لندن و نشر صوراسرافیل در آن شهر نپذیرفت. براون استدلال می‌کرد که در انگلستان امکانات بیشتری مهیاست و روزنامه‌هایی مانند منچستر گاردین و دیلی نیوز هواخواه مشروطه‌اند و چیزهایی می‌نویسند، اما دهخدا بنابر مصالحی ترجیح داد که چنین نکند. دهخدا در پاریس با علامه محمد قزوینی معاشر بود.

چون امکان نشر روزنامه در پاریس نبود، گروه صوراسرافیل، یعنی دهخدا، میرزا قاسم‌خان تبریزی، میرزا محمد نجات و حسین پرویز، در آذر ۱۲۸۷ به شهرک ایوردُن (Yverdon) در سوییس نقل مکان کردند، اما محل چاپ روزنامه با اتخاذ تدابیری همچنان در پاریس بود. دوره دوم صوراسرافیل در ایوردن در دی و اسفند ۱۲۸۷ تنها سه شماره به کمک میرزا ابوالحسن خان پیر نیا (معاضد الدوله) منتشر شد. مطالب و مقالات روزنامه به قلم دهخدا و بسیار تندتر و صریح‌تر از پیش بود. میرزا علی‌اکبر خان دهخدا در شماره‌ی نخست روزنامه صور اسرافيل در سویس، شیخ فضل الله نوری را «شیخ فضل‌الله خر» که «خر شیخ فضل‌الله هاست» خواند.[۴]

در شماره سوم دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» که آن را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی سروده بود به چاپ رساند. دهخدا در تبعید برخلاف همگنانش در وضعیت مالی بسیار دشواری می‌زیست. دوران تبعید دهخدا در اروپا بی‌نهایت پرتنش و افسرده‌کننده بود و گفته شده که حتی به خودکشی یا گرفتن تابعیت بیگانه فکر کرده بوده‌است.[۵]

در فروردین ۱۲۸۸ گروه ایوردن به استانبول رفتند و به انجمن سعادت ایرانیان پیوستند. این انجمن را گروهی از ایرانیان مشروطه‌خواه همچون یحیی دولت‌آبادی، محمدعلی تربیت و حسین دانش اصفهانی با استفاده از محیط آزادتری که با تحولات جدید در عثمانی فراهم شده بود، تشکیل داده بودند. مهم‌ترین فعالیت سیاسی دهخدا در استانبول نشر چهارده یا پانزده شماره از روزنامه سروش در فاصله تیر تا آبان‌ماه ۱۲۸۸ بود. مؤسس و مدیر این روزنامه فارسی‌زبان، سیدمحمد توفیق و سردبیر آن علی‌اکبر دهخدا و نویسندگان آن معاضدالسلطنه، میرزا یحیی دولت‌آبادی و میرزا حسین دانش اصفهانی بودند.

در همان دوره اقامت دهخدا در اروپا دوره دوم روزنامه روح‌القدس با گرایش رادیکال سوسیالیستی احتمالاً در پاریس، منتشر می‌شد که دبیر و نگارندهٔ آن میرزا علی‌اکبرخان دهخدا معرفی شده‌است.[۲][۶]

پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، در انتخابات دوره دوم مجلس شورای ملی علی‌اکبر دهخدا در حالی که هنوز در استانبول بود، هم از کرمان (به نشانهٔ حق‌شناسی مردم این ایالت از بابت مقالات صوراسرافیل) به نمایندگی مجلس انتخاب شد و هم نمایندگان مجلس او را به جای یکی از نمایندگان تهران که استعفا داده بود انتخاب کردند. دهخدا ابتدا نمایندگی مردم کرمان را پذیرفت و در نوزدهم فروردین ۱۲۸۹ با تصویب اعتبارنامه اش وارد مجلس شد.[۷] در مجلس نایب رئیس کمیسیون عرایض شد.[۸] اما بعداً از نمایندگی کرمان استعفا داد و نمایندگی تهران را پذیرفت.[۹] او به حزب اعتدالیون پیوست و این برخلاف انتظار یاران سابق او بود که غالباً در حزب رقیب یعنی حزب دموکرات جمع شده بودند.

با آغاز جنگ جهانی اول و ورود نیروهای روسی به شمال ایران و نزدیک شدن آن‌ها به پایتخت و سقوط دولت، دهخدا همراه با اعضای کمیتهٔ مهاجرت ابتدا به قم و سپس به کرمانشاه رفت. پس از انحلال حکومت در مهاجرت، دهخدا به مدت دو سال و نیم به دعوت رؤسای ایل بختیاری در مناطق چهارمحال بختیاری به سر برد و بخش عمده‌ای از این دوره را مهمان لطف‌علی‌خان امیرمفخم نظامی و سیاست‌مدار ایرانی در قلعه دزک بود. در همان‌جا بود که اندیشه تدوین لغت‌نامه یا فرهنگ‌نامه‌ای جامع برای زبان فارسی در ذهن او شکل گرفت و با استفاده از کتابخانه امیرمفخم کار نگارش یادداشت‌های لازم برای لغت‌نامه و امثال و حکم را آغاز کرد.

دوره سوم[ویرایش]

دستنوشته علی اکبر دهخدا دربارهٔ لغت‌نامه

پس از پایان جنگ جهانی یکم، دهخدا از فعالیت‌های سیاسی کناره گرفت، و طی سلطنت رضاشاه به کارهای علمی، ادبی و فرهنگی پرداخت. مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف (وزارت فرهنگ بعدی) و سپس ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزارت دادگستری بعدی) را به عهده داشت. در سال ۱۳۰۶ مدرسهٔ سیاسی به مدرسهٔ عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافت و ریاست آن را علی‌اکبر دهخدا به عهده گرفت. در سال ۱۳۱۴ به عضویت فرهنگستان ایران انتخاب شد. از زمان تأسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ریاست دانشکده حقوق و علوم سیاسی را تا سال ۱۳۲۰ به عهده داشت. در این سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار لغت‌نامه پرداخت. در همین دوران بود که در جواب استفسار دوستان که چرا شعر و نثری به سبک آنچه در صور اسرافیل (روزنامه) منتشر می‌کرد نمی‌سراید و نمی‌نویسد، می‌گفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آن‌ها در روزنامه‌ها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند امثال و حکم و لغت‌نامه وظیفه‌ای دشوار و خسته‌کننده و طاقت‌سوز ولی واجب را تحمل نماید.»[۱۰] به سردبیر مجله آینده، محمود افشار یزدی که از او مقاله می‌خواست (پس از شهریور ۱۳۲۰) با بی‌میلی و اکراه نوشت که «اگر میسر شد و گرفتاری‌ها اجازه داد مقالاتی می‌فرستم، با شرط عدم تحریف»؛ اما کمتر برای مطبوعات دست به قلم می‌برد.[۱۱]

در نخستین کنگره نویسندگان ایران در تیر ماه ۱۳۲۵ دهخدا در زمره هیئت رئیسه شرکت داشت.[۱۲] در اسفند ۱۳۲۹ در تأسیس جمعیت مبارزه با بی‌سوادی شرکت کرد. در همان سال از جمله نویسندگان و اهل فرهنگی بود که بیانیه صلح استکهلم را امضاء کرد.

فعالیت‌های سیاسی[ویرایش]

دیدار علی اکبر دهخدا و محمد مصدق

دهخدا سردبیری برخی نشریات مربوط به حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰) را نیز به عهده داشت.[۶][۱۳] در کشاکش انحلال سلطنت و برپایی جمهوری، دهخدا به عنوان اولین کاندیدای مقام ریاست جمهوری در ایران مطرح شد. مردی که می‌توانست اولین رئیس‌جمهور ایران باشد. شخصیتی ملی، سیاسی، ادیب، ستم‌دیده استبداد و از آن مهم‌تر، از کوره ارتجاع ستیزی و دفاع از ترقی و تحول ایران بیرون آمده. سلطنت پهلوی که مستقر شد، بیم از این کاندیداتوری به کینه تبدیل شد. دهخدا را نمی‌شد سر پیری و به جرم طرح او به عنوان اولین رئیس‌جمهور ایران کشت، اما می‌شد به انزواء کشاند؛ و چنین کردند. او در انزوا همان کرد که فردوسی کرده بود. فرهنگ دهخدا را پایه ریخت. دهخدا به همین دلیل تا پایان عمر مغضوب دربار سلطنتی ماند.[۶] به همین دلیل در دوره رضا شاه از کارهای سیاسی کناره گرفت و به کارهای علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد. مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او محول گردید. چند روز قبل از شهریور ۱۳۲۰ و خلع رضاشاه، معزول شد و پس از آن بیشتر به مطالعه و تحقیق و نگارش پرداخت.

دهخدا در سال‌های نهضت ملی شدن نفت به رهبری محمد مصدق، پشتیبان جدی او بود. آشنایی این دو به سال‌های بعد انقلاب مشروطه بازمی‌گشت.[۱۴] در ماه‌های پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شایعه تشکیل شورای سلطنت و ریاست شورای دهخدا (در صورت پیروزی نهضت و اعلام جمهوری) بر سر زبان‌ها افتاد.[۱۵][۱۶] به همین خاطر نیز مأموران کودتا پس از کودتای ۲۸ مرداد به خانه‌اش ریختند و وی را شدیداً مضروب نمودند.

آرامگاه علی‌اکبر دهخدا در گورستان ابن بابویه شهر ری

قبر علی‌اکبر دهخدا در داخل حجره خاندان دهخدا - گورستان ابن‌بابویه - آبان ۱۳۹۴

دستی نیز در کار بود که سرمقاله نخست صوراسرافیل ایوردُن (دوره دوم) را که حاوی حمله‌های بی‌پروایی به موجودیت پادشاهی در ایران بود برای رهبران سیاسی ارسال می‌کرد.[۱۷]

در چنین وضعیتی بود که در روزهای اول بعد از کودتا، خانه دهخدا توسط مأموران تفتیش شد و وی را شدیداً مضروب نمودند. دهخدا مورد احضار و بازجویی قرار گرفت. به دلایلی پیش گفته شده و نیز شرکت در نامه سرگشاده علیه کنسرسیوم نفت در سال بعد، نام دهخدا را از خیابان محل زندگی‌اش برداشتند.

علی‌اکبر دهخدا در روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ در سن ۷۷ سالگی در خانه مسکونی خود در خیابان ایرانشهر تهران درگذشت. پیکر او به شهر ری مشایعت و در ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون گردید. پس از درگذشت دهخدا، خانه‌اش تبدیل به دبستانی با نام خودش شد. اما در سال‌های پس از انقلاب نام او را از روی دبستان برداشتند.

آثار و نوشته‌های دهخدا[ویرایش]

از آثار دهخدا می‌توان به «امثال و حکم» در چهار جلد اشاره کرد؛ و نیز به دو ترجمه از تألیفات مونتسکیو که تاکنون به چاپ نرسیده‌است. او همچنین فرهنگ فرانسه به فارسی را نوشت؛ شامل لغات علمی، تاریخی، ادبی، جغرافیایی و طبی که معادل‌های دقیق آن‌ها را به دست آورد و این کتاب همچون ترجمه تألیفات مونتسکیو، تاکنون به طبع نرسیده‌است.

از دیگر مکتوبات وی «شرح حال ابوریحان بیرونی» و تصحیحاتی بر دیوان‌های شعرای نامی ایران بود.[۱۸]

دهخدا اشعار خود را با مضامین وطن‌پرستی، دادخواهی، رسوا کردن ظالمان و حاکمان نالایق و مبارزه با ریاکاری و دورویی، در قالب‌های معهود مثنوی، غزل، مسمط، قطعه، دوبیتی و رباعی سروده. او جزو معدود شاعران دورهٔ مشروطیت بوده که جهان بینی و جهان نگری روشنی داشته و به عقیدهٔ بسیاری هرگز دچار احساسات نمی‌شده و شعار نمی‌داده. یکی از ویژگی‌های شعر دهخدا طنز تلخ و گزندهٔ اوست که با تحلیل قوی و سرشارش همراه می‌شود.[۱۹]

او با نثر ویژه‌ای که در نوشتن مقالات انتقادی صوراسرافیل (چرند و پرند به کار برد، نمونه‌ای از نثر طنز و انتقادی فارسی را ابداع کرد. وی هر حادثه‌ای را دستاویز قرار می‌داد تا به استبداد بتازد. دهخدا در ادبیات عهد انقلاب مشروطه مقامی ارجمند دارد؛ او را باهوش‌ترین و دقیق‌ترین طنزنویس این عهد می‌دانند.

نکتهٔ مهم در طنزهای دهخدا عشق و علاقه و دلسوزی به حال مردم خرده‌پاست. دهخدا با نمایاندن جهات تاریک زندگانی، جهت روشن و امیدبخش آن را هرگز فراموش نمی‌کرد. او به بطالت و تنبلی و بی‌شعوری می‌تاخت.[۲۰]

در سال ۱۳۳۲ رادیوی صدای آمریکا برنامه‌ای را به زبان فارسی برای معرفی علی‌اکبر دهخدا ترتیب داده بود که در پاسخ به دعوت آنها، دهخدا این‌گونه نوشت:

«شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و بعضی از دول خارجه، مکرر گفته‌اند. اگر به انگلیسی این کار می‌شد، تا حدی مفید بود؛ برای اینکه ممالک متحده آمریکا، مردم ایران را بشناسند؛ ولی به فارسی، تکرار مکررات خواهد بود، و به عقیده من نتیجه ندارد… اینهاست که شما می‌توانید به ملت خودتان اطلاعات بدهید، تا آن‌ها بدانند در اینجا به‌طوری‌که انگلیسی‌ها ایران را معرفی کرده‌اند، یک مشت آدمخوار زندگی نمی‌کنند.»[۲۱])

لغت‌نامه دهخدا[ویرایش]

نوشتار اصلی: لغتنامه دهخدا

مقدمات تألیف و سپس انتشار لغت‌نامه دهخدا از اواخر دهه ۱۳۰۰ هجری خورشیدی با مساعدت دولت فراهم شد و اولین قراردادها برای این منظور سال‌های ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ بین وزارت معارف و علی‌اکبر دهخدا منعقد شد. اولین مجلد لغت‌نامه در سال ۱۳۱۸ منتشر شد، اما به‌دلیل کندی کار چاپخانه بانک ملی، آغاز جنگ جهانی دوم و حجم وسیع کار، چاپ لغت‌نامه متوقف شد. پس از پایان جنگ، اندیشه چاپ و نشر تألیف دهخدا به یک ایده ملی تبدیل شد. سرانجام در ۲۵ دی ۱۳۲۴ با پیشنهادی حدود بیست تن از نمایندگان مجلس شورای ملی با تصویب ماده واحده‌ای چاپ فرهنگ دهخدا را برعهده گرفت.[۲۲] ۲۵ هزار تومان هزینه چاپ این فرهنگ از محل صرفه جویی بودجه سال ۱۳۲۴ مجلس تأمین شد. مجلس همچنین دولت را مکلف کرد تا خانه دهخدا را از او بخرد تا بتواند ۲۲۰ هزار تومان بدهی را که بابت هزینه‌های تدوین لغت‌نامه به او تحمیل شده‌است بپردازد و اجرائیه‌ای که بانک برای فروش خانه او و پرداخت بدهی به طلبکاران صادر کرده‌است، متوقف شود.[۲۳] به این ترتیب، لغت‌نامه از یادداشت‌هایی که دهخدا گردآورده بود، بسیار فراتر رفت و سازمان لغت‌نامه از آغاز تا پایان نشر کتاب، از همکاری تعدادی از لغت‌شناسان برخوردار شد که نام‌های آن‌ها در مقدمه ویرایش جدید (سال ۱۳۷۷) به‌عنوان عضو هیئت مؤلفان لغت‌نامه آمده‌است.

معاونت اداره لغت‌نامه با محمد معین بود تا در سال ۱۳۳۴ مجلس شورای ملی اداره لغت‌نامه را از منزل دهخدا به مجلس منتقل ساخت و دهخدا معین را به ریاست اداره معرفی کرد و طی دو وصیت‌نامه او را مسئول کلیه فیش‌ها و ادامه کار تألیف و چاپ لغت‌نامه قرار داد. پس از درگذشت دهخدا در اسفند ۱۳۳۴ محل لغت‌نامه تا سال ۱۳۳۷ همچنان در مجلس شورای ملی بود و از آن پس به دانشگاه تهران منتقل شد.

نمونه سروده‌ها[ویرایش]

تمبر یادبود علی‌اکبر دهخدا که در سال ۱۳۵۸ شرکت پست ایران آن را منتشر کرد

دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی مدیر روزنامه صوراسرافیل سرود:

ای مرغ سحر چو این شب تاربگذاشت ز سر سیاهکاری

وز نفحهٔ روح‌بخش اسحاررفت از سر خفتگان خماری

بگشود گره ز زلف زر تارمحبوبهٔ نیلگون عماری

یزدان به کمال شد پدیدارواهریمن زشتخو حصاری

یاد آر ز شمع مرده یاد آر

ای مونس یوسف اندر این بندتعبیر عیان چو شد تو را خواب

دل پر ز شعف، لب از شکر خندمحسود عدو، به کام اصحاب

رفتی بر یار خویش و پیوندآزادتر از نسیم و مهتاب

زان کو همه شام با تو یک چنددر آرزوی وصال احباب

اختر به سحر شمرده یاد آر

چون باغ شود دوباره خرمای بلبل مستمند مسکین

وز سنبل و سوری و سپرغمآفاق، نگارخانهٔ چین

گل، سرخ و به رخ عرق ز شبنمتو داده ز کف قرار و تمکین

زان نوگل پیشرس که در غمناداده به نار شوق تسکین

از سردی دی فسرده یاد آر

ای همره تیه پور عمرانبگذشت چو این سنین معدود

وان شاهد نغز بزم عرفانبنمود چو وعد خویش مشهود

وز مذبح زر چو شد به کیوانهر صبح شمیم عنبر و عود

زان کو به گناه قوم ناداندر حسرت روی ارض موعود

بر بادیه جان سپرده یادآر

چون گشت ز نو زمانه آبادای کودک دورهٔ طلایی

وز طاعت بندگان خود شادبگرفت ز سر خدا، خدایی

نه رسم ارم، نه اسم شدادگل بست زبان ژاژخایی

زان کس که ز نوک تیغ جلادمأخوذ به جرم حق‌ستایی

تسنیم وصال خورده یادآر

فهرست آثار[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

loader

لطفا شکیبا باشید ...