میخواهم بدانم چه ویژگی هایی بیشتر در بازیگر شدن موثر است ممنون میشم کمکم کنید
عوامل مختلفی بر نوع بازی یک بازیگر تاثیر می گذارند ، که مهم ترین آنها عبارت اند از :
نقش بازیگر
مسلما مهم ترین مسئله ای که نوع بازی بازیگر را تعیین می کند ، نقشی است که باید ایفا کند.
در اولین قدم ، یک بازیگر خوب باید مردم شناس خوبی نیز باشد. برخی ویژگی های رفتاری یا گفتاری انسان هایی که دارای موقعیت خانوادگی ، موقعیت اجتماعی ، ملیت یا قومیت و ... یکسان هستند ، با هم مشترک است. این ویژگی ها ، همان ویژگی های تیپیک هستند. برای مثال کسانی که در محیط های نظامی مانند ارتش کار می کنند ، عمدتا انسان هایی منظم و وقت شناس هستند ، در کارهای خود با قدرت عمل می کنند ، هنگام راه رفتن و حتی در نشستن قامتشان را صاف و با صلابت نگاه می دارند ، دستانشان را در مواقع مهم و با حالتی خاص تکان می دهند و .... اینها ویژگی هایی است که کار مشترک این انسان ها و خصوصیاتی که این کار دارد برای آنها ایجاد کرده ، البته باز هم تاکید می کنیم این ویژگی ها مطلق نیستند و ممکن است برخی از آنها در یک شخص وجود داشته باشد و برخی وجود نداشته باشد. در هر حال ، بازیگر باید به این ویژگی های تیپیک توجه کند و متناسب با نقشی که بازی می کند برخی از این ویژگی ها را ، با ژست هایی که می گیرد و حالت ها و حرکت هایی که به اندامش می دهد و با نگاه ، حالات چهره و ... بروز دهد.
در قدم بعد ، ویژگی ها و خصوصیات روحی و اخلاقی کاراکتری است که او باید نقشش را ایفا کند. برای مثال آیا این کاراکتر خودخواه یا خودپسند است ، ترسو یا شجاع است ، مستقل یا وابسته است ، حسود یا ... . باور کنید این ویژگی ها و خصوصیات روحی و اخلاقی در هر رفتاری که از خود نشان می دهیم خود را بروز می دهند. برای مثال انسان های شجاع ، در هنگام حرف زدن هیچ ترس و واهمه ای ندارند ، به خوبی و با قدرت حرف می زنند و همیشه به شخصیتی که طرف گفت و گوی آنهاست ، مستقیم نگاه می کنند ، چشمانشان برق خاصی دارد ، در انجام کارها پیش قدم هستند ، حرکاتشان فرز است و ... ، در حالی که انسان های ترسو و محافظه کار به دلیل آنکه از اشتباه کردن می ترسند ، با تعلل حرف می زنند ، نگاهشان را پایین می اندازند ، بعد از آنکه مطمئن شدند کاری به نفع آنهاست انجام آن را می پذیرند ، حرکاتشان معمولا کند است و .... توجه به این خصوصیات و ویژگی های اخلاقی کاراکتری که قرار است نقشش توسط بازیگر ، بازی شود ، بسیار مهم است و مهم تر از آن ، این است که ، چگونه این خصوصیات از طریق بازی بازیگر منتقل شود.
در قدم بعد ویژگی های منحصر به فرد یک کاراکتر است که موجب می شود او از همه انسان هایی که می شناسیم متفاوت باشد. البته این ویژگی ها مربوط به شخصیت های خاصی است و ممکن است همه کاراکترها از آن برخوردار نباشند. برای مثال نقشی که جک نیکلسون ( Jack Nicholson ) در فیلم پرواز بر فراز آشیانه ی فاخته (دیوانه ای از قفس پرید) ( 1975- One Flew Over The Cuckoo's Nest ) ایفا کرده است. در این فیلم جک نیکلسون ، نقش انسان سالمی را بازی می کند که برای فرار از حکم اعدام ، خود را به دیوانگی می زند و به تیمارستان فرستاده می شود. در تیمارستان به نوعی او ، هم ویژگی های عاقل و سالم بودن را از خود بروز می دهد و هم ویژگی های روانی و دیوانه بودن را ، و به خوبی تلفیق آنها را به نمایش می گذارد. در این فیلم جک نیکلسون بسیار بر نوع نگاه و حرکت اعضای چهره اش ، اصطلاحا میمیک صورت کار کرده و خصوصیات این کاراکتر را انتقال داده.
به عنوان مثالی دیگر در فیلم راننده تاکسی ( 1974- Taxi Driver ) با ضد قهرمانی به نام تراویس بیکن با بازی بسیار خوب رابرت دنیرو ( Robert De Niro ) رو به رو هستیم که در ابتدای فیلم ، انسانی معمولی جلوه می کند ، ولی به تدریج رفتارهای عجیبی از خود نشان می دهد و در نهایت به انسانی متفاوت از آن چیزی که فکر می کردیم ، بدل می شود. در این فیلم رابرت دنیرو بر نوع نگاه ، نوع ادا کردن دیالوگ ها و نوع حرکت دستها کار کرده و تراویس بیکن را به خوبی به تصویر کشیده.
باید توجه داشت منحصر به فرد بودن یک نقش ، تنها به کاراکتری که فیلم نامه نویس با ویژگی های خاصی که برای آن نقش در نظر می گیرد ، خلق نمی شود ، بلکه یک بازیگر خوب می تواند ، حتی یک کاراکتر معمولی و کلیشه ای را منحصر به فرد کند و به آن تازگی و سرزندگی ببخشد. در واقع بازیگران با استعداد و خلاق ، بازیگرانی هستند که در این کار ، موفقند. آنها می توانند به عمق شخصیتی که قرار است نقش آن را بازی کنند فرو روند و سپس از این شخصیت ، رفتارها و ویژگی های خاصی را به نمایش بگذارند.
ژانر و فرم فیلم
بازیگری ، مثل همه عناصر فیلم ، گستره نامحدودی از امکانات کاملا مشخص در خود دارد. بازیگری را نمی توان بر اساس یک معیار عام ، جدا از بافت عینی و بصری فرم فیلم ارزیابی کرد. این به این معنا است که اگر سر و وضع و رفتار و حالات بازیگر به صورتی است که به کارکرد کاراکتر او در بافت فیلم ، می خورد ، بازی او خوب است.
در یک فیلم فانتزی ، از بازیگر خواسته نمی شود که بازی رئالیستی از خود ارائه دهد ، بلکه برعکس او باید بازی سبک پردازی شده ای از خود به نمایش بگذارد که در آن حرکت ها و ژست ها حالت معمولی ندارند و حرکت اعضای چهره به صورتی غلو شده به نظر می آیند.
به عنوان مثالی دیگر ، در فیلم های تاریخی ، بازیگر باید به نوع رفتار ، نوع گویش و حالات اجتماعی خاص مردمان آن دوره تاریخی اشراف داشته باشد و از طرف دیگر با توجه به آنکه در زمان های گذشته ، اختلاف طبقاتی انسان ها بیشتر مطرح بود ، به ویژگی های خاص طبقه ای که کاراکتر به آن تعلق دارد نیز ، باید توجه داشته باشد. و ...
فرم فیلم نیز بسیار در نوع بازی بازیگر اثر می گذارد. برای مثال ژان لوک گدار (Jean - Luc Godard ) ، که جزء فیلم سازان موج نوی فرانسه بوده است ، با توجه به ویژگی های فرمی و سبکی آثارش ، معمولا از بازیگران می خواهد که بازی سرد ، تخت ، درون گرا و غیر بیانگری از خود به نمایش بگذارند ، برعکس درفیلم های اکسپرسیونیستی ، بازی بازیگران بسیار برون گرا و غلو شده است.
به این ترتیب نوع و سبک بازیگری ، آشکارا تحت تاثیر ژانر فیلم ، نوع روایت فیلم ، میزانسن و فرم کلی فیلم قرار دارد.
نوع نما
با توجه به نوع نما ، تاثیر بازیگر در قاب نیز ، متفاوت است.
بازیگر باید خود را با هر فاصله و زاویه از دوربین تطبیق دهد. برای مثال اگر از فاصله دور از یک بازیگر فیلم برداری شود ، بازیگر بر روی پرده کوچک به نظر خواهد رسید و همه قامت او بر پرده رویت خواهد شد ، به این ترتیب در این نما ، ژست ها و حرکات بدن او بسیار مهم است ، مهم تر از حالت چهره و نوع نگاه او ، زیرا در این نما ، تماشاگر برای دیدن صورت او دید کافی ندارد. برعکس در نماهای نزدیک و خیلی نزدیک ، کوچک ترین حرکت چشم بازیگر ، نوع نگاهش و حتی پرش کوچکی در ماهیچه صورتش هم به خوبی بر پرده نقش می بندد و تاثیر بسیار زیادی بر تماشاگر می گذارد.
به این ترتیب بازیگر باید بر آن عضو از بدنش که در هر نما برجسته خواهد شد تمرکز کند.
« دو تصویر سمت چپ هر دو متعلق به فیلم پای چپ من ( 1989- My Left Foot ) ، ساخته جیم شرایدان ( Jim Sheridan ) است. در این فیلم دانیل دی لوئیس ( Daniel Day-Lewis ) در نقش یک عقب مانده هنرمند ظاهر شده است. در نمای اول ، تنها صورت او را داریم و در نمای دوم ، همه قامت او را که بر روی ویلچر نشسته است. در نمای اول او تنها بر روی حالات چهره اش کار کرده ، در حالی که در نمای دوم بر روی دست ها و پاهایش متمرکز شده است. »
اشیاء موجود در صحنه
ارتباط کاراکتر با اشیاء می تواند عمیق ترین عواطف روحی بازیگر را در خودش منعکس کند.
وقتی یک کاراکتر شیئی را لمس می کند ، آن شیء به نوعی جزئی از وجود کاراکتر می شود و خصلتی بشری پیدا می کند. برای مثال صحنه های زیادی را در فیلم ها به خاطر داریم که کاراکتر ، برای نشان دادن خشمش آنچه را که در دست داشته ، به شدت فشرده. در این حالت فشرده شدن دست کاراکتر ، به خوبی خشم او را که بر روی آن شی ء خالی می کند ، به نمایش می گذارد.
به این ترتیب بازیگر می تواند به شیوه ای خلاقانه ، از طریق ایجاد ارتباط با اشیاء ، تاثیر روانی بسیاری ایجاد کند.
تاثیر نوع عدسی دوربین بر بازی بازیگر
وقتی با عدسی نرمال از بازیگر فیلم برداری شود ، بازی بازیگر کمترین اعوجاج را دارد ، به این معنی که آنچه بر پرده می بینیم به دید چشم ما نزدیک است. در این حالت بازیگر هر رفتاری می تواند جلوی دوربین داشته باشد ، بدون آنکه حرکت و حالات او عجیب یا غیر واقعی جلوه کند. اما اگر از عدسی های مختلف استفاده شود تصاویر مختلف نیز به دست خواهد آمد.
برای مثال اگر از یک عدسی با فاصله کانونی کم ( عدسی با زاویه باز ) ، استفاده شود ، هر حرکت جلوی این عدسی شکل کشیده و اغراق آمیز ایجاد می کند ، به عنوان مثال اگر با این عدسی یک نمای نزدیک از کاراکتری گرفته شود ، موجب می شود که سر او کمی دوکی شکل شود و حالت بینی و لب او ، توجه تماشاگر را به خود جلب می کند. در این حالت اگر سوژه حرف بزند ، حرکت لب های او بسیار به چشم می آید.
تصویر سمت چپ ، نمایی است از فیلم همشهری کین ( 1940- Citizen Kane ) ، ساخته ارسن ولز که با عدسی زاویه باز گرفته شده است. در این تصویر ، بازیگری که در پیش زمینه است ( ارسن ولز ) ، نسبت به بازیگر دیگر که در میان زمینه است ( جوزف کاتن ) بیشتر تحت تاثیر ویژگی های عدسی با زاویه باز قرار دارد ، به این معنی که در این حالت ، اگر بازیگری که در میان زمینه است ، در همان منطقه راه برود ، پرخاش کند و ... ، از نظر تصویری مشکلی وجود ندارد و همه چیز طبیعی است ، اما اگر بازیگری که در پیش زمینه است بخواهد این کارها را بکند ، حرکات او غیر طبیعی جلوه می کند و با اعوجاج شدیدی همراه است. به همین خاطر این بازیگر به نسبت بازیگر قبلی ، باید تا حد ممکن از حرکات خود بکاهد ، اعضای صورتش را زیاد حرکت ندهد و ... ، تا به این ترتیب تصویر متناسبی ارائه شود.
مریم زراعتکار در 6 دقیقه بخوانید
49,704 بازدید
شاید این روزها تبلیغات گستردهی موسسههای بازیگری را دیده باشید. اگر علاقهمند به شروع فعالیت در این زمینه باشید احتمالا بارها از خود پرسیدهاید که کدام موسسه و آموزش کدام استاد موثرتر است. یا به این مسئله فکر کردهاید که برای بازیگری چه تکنیکهای باید بیاموزید و به چه توانمندیهایی نیاز دارید. آیا بازیگری یک هنر ذاتی است یا با کسب مهارت و تجربه میتوان فن بازیگری را به دست آورد. در این یادداشت کتاب هایی را معرفی میکنیم که به مبانی اولیهی بازیگری میپردازند و شناختی کلی از این حوزه به دست میدهند. اما باید تأکید کنیم که برای آموختن بازیگری هرگز به کتابها اکتفا نکنید. هیچ چیز بیشتر از تمرین، حرکت و تجربه شما را در بازیگری پیش نخواهد برد. در این یادداشت وبلاگ طاقچه مجموعهای از کتاب های بازیگری را معرفی کردیم که برای شروع و آشنایی بیشتر با حال و هوای این حرفه مفید هستند.
«ایرج افشاری» در کتابی جامع و مفصل به شرح مبانی بازیگری پرداخته است. در کتاب او با فهرستی طولانی برای تمام مسائلی که یک بازیگر با آن مواجه است، روبهرو میشویم. در کتاب «مبانی بازیگری»، پرسش اولیه این است که بازیگری چیست. پس از پرداختن به تعریفی کلی از منظر متخصصان و هنرمندان، به ابزارها، امکانات و دیگر عوامل موثر بر روند بازیگر شدن اشاره میکند. شاید بتوانیم بگوییم هر آنچه که یک فرد علاقه مند به بازیگری نیاز دارد بخواند، در همین کتاب گردآوری شده است. زبانی روان و ساده با اشاره به دیدگاه بازیگران و کارگردانان قدرتمند و صاحب سبک، «مبانی بازیگری» را به کتابی روان و در دسترس تبدیل کرده است. ایرج افشاری مسیر آغازین را در عنوانهای متنوع این کتاب نشان میدهد و ادامه این مسیر، شروع تمرینهای عملی و کسب مهارت و دانش بیشتر به عهدهی خواننده است. در این کتاب بر رساندن بازیگر به صفر بدن و ذهن تأکید میشود تا ابتدا با شناخت کامل نسبت به خود، فهم تفاوت حساسیت و احساس کردن و سپس شناخت نقش، به تکرار در اجرا نرسد و همواره از انجام عمل روی صحنه لذت ببرد.
ما این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنیم که لازم میدانند قدمهای نخستین بازیگری را با شناختی کلی و نگاهی گسترده به معنا، ابزار، متدها و تمرینهای عملی این حوزه بردارند.
«من میدانم که شما فداکار و مشتاقید؛ مشتاق آموختنید، مشتاق باور کردنید، مشتاقید که راهی بیابید تا هنری را که در درون خود حس میکنید به روی صحنه بیاورید. شما به درستی خواهان از خودگذشتگی هستید و فکر میکنید که فداکاری انتظار رفته، تسلیم شدن به ارادهی استادتان است. اما فداکاری طاقت فرساتری از شما انتظار میرود: شما باید از حس و درک عمومی خود پیروی کنید… این حس حقیقتجویی، این بیآلایشی، این احساس شگفت و مقدسی که در شما وجود دارد، آن چیزی است که زندگی تازهای به تئاتر میدهد. چگونه میتوانید اینها را به صحنه منتقل کنید؟» دیوید ممت در سال 1985 با بیان این جملات اشاره میکند این کتاب، بهترین کتاب بازیگری است که در طول بیست سال گذشته نوشته شده است. تأکید او بر این است که کتاب «بازیگری حرفهای» سرانجام به فلسفهای ساده در زمینهی بازیگری دست پیدا میکند: «همانطور باشید که آرزو دارید به نظر برسید».
«ملیسا برودر»، «لی مایکل کان»، «مدالین اولنگ»، «اتانیل پولاک»، «رابرت پرویتو» و «اسکات زیگلر»، نویسندگان کتاب «بازیگری حرفهای» هستند. آنها بخش بزرگی از این کتاب را به یادداشتهایی اختصاص دادهاند که از کارگاههای دیوید ممت در سالهای 1983 و 1984 جمعآوری کرده بودند.
«دیدن فردی که بدون توجه به ترسهای درونی خویش بیشترین تلاشش را علیه موانع دشوار انجام میدهد، به تماشاگر امکان میدهد که نظیر همین توانایی را در درون خویش بشناسد». تأکید این کتاب بر آن است که بازیگران با پرورش روح انسانی درون خود، میتوانند تئاتر را به مکانی تبدیل کنند که مردم برای دریافت حقیقت به آنجا رجوع کنند.
«مایکل کین»، بازیگر سرشناس بریتانیایی که موفق شده جایزهی اسکار بازیگری را کسب کند، این کتاب را با توجه به تجربیات خود نوشته است. او در کتاب «بازیگری سینما» به اسرار بازیگری مقابل دوربین اشاره میکند و با دیدگاهی روانشناسانه به ایفای نقش میپردازد.
کین تجربههای خود را از طریق کلمات در این کتاب به خواننده منتقل میکند تا با ایجاد فضایی صمیمی و ملموس، نکات پراهمیت آموزشی را شفاف و قابل فهم کند. او از تعریف بازیگری سینما و ابزارهای مورد نیاز این حرفه آغاز میکند و در نهایت حتی به رابطهی بین بازیگر و کارگردان نیز اشاره میکند تا هرآنچه که نیاز یک بازیگر برای تبدیل شدن به ستارهی دنیای سینما و شروع بازیگری است، مطرح کرده باشد. مسیر تجربهی «مایکل کین» و راهی که موفقیت آمیز طی کرده است، این باور را در ما ایجاد میکند که به توصیهها و آموزشهای او اعتماد کنیم. او مطالعه، تلاش مداوم و کسب تجربه را اصول اساسی بازیگری مقابل دوربین میشناسد.
«راز بزرگی را با شما در میان میگذارم. هیچ بازیگری موفق تیست مگر اینکه در طول زندگانیاش، موفقیت را درون خود احساس کند. اگر احساس نکنید موفق هستید، هیچ پولی نمیتواند این احساس را به شما بدهد! هیچ تحسینی نمیتواند آن را به شما بدهد! هیچ نشانهی موفقیتی نمیتواند آن را به شما بدهد! این احساس، این اعتماد به نفسِ یک هنرمند یا بازیگر زن، باید به رغم هرچیزی، از درون خود او سرچشمه بگیرد. و همین اعتماد به نفس است که ما باید در وجود شما ایجادش کنیم. و هرگاه آن را در خود احساس کنید دیگر نیازی به من نخواهید داشت. شما به هیچکس نیازی نخواهید داشت». این جملات استلا آدلر، بازیگر و آموزگار بزرگ بازیگری است. شیوهی آموزشی او که بازگشت به طبیعت خود و دیگران است، هنوز به طور جدی تدریس میشود. بسیار از بازیگران بزرگ آمریکا سالها شاگرد ادلر بودهاند یا روش او را آموختهاند.
این کتاب 22 کلاس آموزشی ادلر است که به جنبههای مهم آموزش مهارت بازیگری و شروع آن به صورت ذهنی و عملی پرداخته است. تفاوتی نمیکند که به بازیگری تئاتر علاقهمند باشید یا سینما؛ این کتابی است که میتوانید برای شروع نگاهی متفاوت داشتن به جهان بازیگری از آن استفاده کنید.
«الیسون هوج» در این کتاب 12 استاد بزرگ بازیگری قرن بیستم پس از استانیسلاوسکی را معرفی کرده است. او در هر فصل، روشهای بازیگری یکی از آنها را شرح داده است. هوج اشاره میکند استادانی که انتخاب کرده است، هم تکنیک آموزشی جدیدی را ابداع کردهاند و هم سازندهی برجستهترین تولیدات تئاتری قرن بیستم بودهاند.
احتمالا مطالعهی عناوین این کتاب نظر علاقهمندان به هنر تئاتر را به مطالعهی آن جلب میکند: «سیستم استانیسلاوسکی؛ راههای بازیگر»، «مهیرهولد و بیومکانیک»، «ژاک کوپو؛ در جستوجوی خلوص»، «میخائیل چخوف در تکنیک بازیگری؛ آیا دون کیشوت واقعی بود؟»، «برشت و آموزش بازیگری؛ از طرف چه کسی بازی میکنیم؟»، «جوان لیتل وود»، «استراسبرگ، آدلر و میسنر؛ بازیگری متد»، «جوزف چاکین و مفاهیم آموزش بازیگری؛ امکانات اجرای زمان حال»، «پیتر بروک؛ شفافیت و شبکه نامرئی»، «تصور گروتفسکی از بازیگر؛ در جست و جوی ارتباط»، «آموزش با یوجینیو باربا؛ قواعد بازیگری، پیش بیانی و دمای شخصی» و «ولادیمیر استانیوسکی؛ گاردزینیتسا و بازیگر خلع سلاح شده».
پیشنهاد میکنیم یادداشت «خواندن نمایشنامه را با چه کتابهایی شروع کنیم؟» را بخوانید.
معلمان نمایش خلاق، مربیان بازیگری، کارگردانان خلاق و برگزارکنندگان کارگاههای مختلف در زمینهی تئاتر، نیاز به بازیهای نمایشی دارند تا هنرجویان مبتدی و حتی حرفهای را به مشارکتی فعال در فعالیتهای گروهی و شناختی مایل کنند. در زمینهی بازیهای نمایشی کتابهای متعدد و متنوعی منتشر شده است، اما آنچه از دید ما این کتاب را متمایز میکند، اهمیت دادن به گفتوگو و تأکید کردن بر درک و شناخت کامل نسبت به تمرینهای عملی و میزان تأثیر آنها است.
در این کتاب با زبانی آشنا میشویم که پرسشهایی موثر برای فعال کردن هنرجویان و بازیگران در اختیار مربی یا کارگردان قرار میدهد؛ پرسشهایی که به کمک آن هم خودش و هم بازیگرانش به درکی دقیقتر از فعالیتی که انجام میدهند و آگاهی از اثربخشی هر تمرین میرسند.
اهمیت بداهه در پرورش مهارت و قدرت بازیگری به اندازهای است که تنها با رجوع به زندگی روزمره میتوان به آن اشاره کرد. در وضعیت روزمره هرگز نمیتوانیم تمام اتفاقها را پیش بینی کنیم و اگر انسانی با وسواس فکری بیش از حد نباشیم، برای اغلب فعالیتهایمان به صورت بداهه رفتار میکنیم. در این کتاب «فیلیپ برناردی» بیش از 900 تمرین بداهه پردازی در تئاتر معرفی میکند که به خصوص برای بازیگران و هنرجویان تازه کار و مربیانی که با این هنرجویان کارگاه و یا کلاس آموزشی دارند مناسب است. اما اگر بازیگران حرفهای هستید نیز هرگز از اهمیت بداهه پردازی و قدرت جادویی آن در حفظ شور و انرژی درونیتان غافل نشوید. اگر بداهه پرداز قدرتمندی باشید، همواره از اجرا لذت میبرید و تماشاگران را به وجد خواهید آورید.https://taaghche.com/blog/1398/08/13/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%9F/
منبع
https://abanacting.com/formula-success-acting/
لطفا شکیبا باشید ...