می خواستم بدانم بهترین فیلم سال ۲۰۲۰چیست.
افزودن به لیست علاقهمندی ها
۹ آذر ۱۳۹۹ | ۱۱:۱۸۱۰ آذر ۱۳۹۹زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
در این مطلب بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۲۰ را معرفی میکنیم. امسال با وجود بحرانهای مختلفی که سینما درگیرش بود، به نظر میآید از نظر انیمیشن و کارتون مشکل چندانی وجود ندارد. با فهرستی عالی از انیمشنهایی متنوع از کشورهای مختلف طرف هستیم. خیلیهایشان شهرت چندانی ندارند و تماشایشان میتواند تجربه بکری برای شما داشته باشد.
انیمیشنها یکی از بهترین گزینههای فیلم دیدن برای خانوادهها هستند. چرا که کودکان هنوز بخش قابل توجهی از مخاطبان انیمیشنها را تشکیل میدهند و به همین دلیل، سازندگان تلاش زیادی میکنند که عرفهای اخلاقی را رعایت کنند و اثری بیحاشیه و ساده تحویل دهند. البته در چند سال اخیر انیمیشنها هم بیش از پیش جدی گرفته میشوند. مدتهاست که فیلمسازان گزیدهکارتر و حتی مستقل هم آثار خود را در قالب انیمیشن تولید میکنند، دلیل این امر برخی ویژگیهای خاص انیمیشن است. دیگر در انیمیشن دردسرهایی مثل کار کردن با بازیگران و کار در صحنه فیلمبرداری وجود ندارد.
با وجود اینکه این فیلم در فهرست بهترین انیمیشنهای ۲۰۲۰ رتبهی اول را دارد، «بهپیش» را میتوان ناکامترین فیلم کل دوران پیکسار در نظر گرفت. فیلم در زمانی اکران شد که همهگیری کرونا کمکم داشت به اوج خود میرسید و بسیاری از کشورها سینماهای خود را تعطیل کرده بودند. به همین دلیل دیزنی تنها چند هفته پس از اکران آن را پایین کشید و نسخه دیجیتالیاش را عرضه کرد.
فیلم داستان دو برادر الف است در یک جهان پسافانتزی! در جهانی که آنها زندگی میکنند، فانتزی جای خود را به واقعیت عبوس و تلخ داده است و موجودات خیالی هم مثل ما انسانها درگیر روزمرگی و زندگی خسته کننده شدهاند. اما این دو برادر معتقدند فانتزی هنوز جایی آن بیرون وجود دارد، به همین دلیل با یک نقشه خیالی به جستجوی آن میروند.
بهپیش همان کاری را میکند که سالها پیش «شرک» استادانه انجامش را داد؛ ترکیب تمام داستانهای فانتزی مشهور و ارائه یک داستان مشترک و واحد که هم ادای دینی به تمام آن داستانهاست و هم اثری قائم بهذات است که هویت خاص خودش را دارد. فیلم پر از ایدههای تماشایی بکر است. اینکه چقدر از آن لذت ببرید، به میزان شناختتان از این نوع داستانهای خیالی بستگی دارد. پیکسار حتی در بدترین آثارش هم گلیم خودش را از آب بیرون کشیده است، چه برسد به فیلم بهپیش که یک اثر قابل قبول و دوستداشتنی است.
دومین فیلم در لیست بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۲۰ اولین فیلم بلند ماریوس ویلچینسکی و یک اثر مهجور مستقل است. مهجور بودن حتی از اسم آن هم مشخص است! فیلم داستان قهرمان گمنامی است که عزیزش را از دست داده است. حال، در نهایت افسردگی، غرق در خاطراتی شده که مملو از تمام عزیزانی هستند که از دست داده است.
فیلم فضایی سورئال و تیره دارد و فضای کار طوری است که به نظر میآید با یک فیلمنامه سرراست طرف نیستیم. بیشتر شبیه نمایش تمام احساسات درونی کارگردان میماند تا روایت سنتی یک داستان. جایجای فیلم روایت نوع نگاه فیلمساز به مسائلی چون غم، مرگ و انزوا است. گویی با فیلمی طرف هستیم که ریشه در ضمیر ناخودآگاه ویلچینسکی دارد.
«بکشش و از این شهر برو» پر از تصاویر سورئال عجیب است، از زنی در حال کتک زدن فرزندش گرفته تا پیرزنی در حال مرگ که میگوید که همچون یک جغد اینجا تنها مانده است. در مجموع، با یک تجربه کاملا شخصی از فیلمسازی طرف هستید که بعید است اعتقاد چندانی به انتظارات مخاطب داشته باشد.
نکته جالب در مورد «روی ماه» این است که این اولین تجربه کارگردانی گلن کین است. او سالها در شرکت پیکسار حضور داشته و در فیلمهای مهمی همچون «علاءالدین» و «رالف خرابکار» در پستهای مختلف طراحی و انیمیشن فعالیت کرده است. حال بالاخره در سن ۶۶ سالگی، به سراغ اولین فیلم خود رفته است.
فیلم داستان دختری ماجراجو بهنام فیفی است که متوجه میشود یک ایزدبانوی چینی روی ماه قرار دارد. به همین دلیل سفینهای میسازد تا به ماه سفر کرده و با این ایزدبانو دیدار کند.
فیلم از نظر بصری بسیار تحسین شد و خیلیها جلوههای ویژه آن را ستودند، ولی از نظر داستانی چندان موفق عمل نکرد. خیلیها معتقدند «روی ما ترکیبی است از چند انیمیشن موفق، گویی فیلم تلاش میکند تمام ویژگیهای مثبت آنها را قرض بگیرد و اثری مستقل بسازد. ولی متأسفانه این تلاش به سرانجام نرسیده و با یک اثر تا حدودی چندپاره طرف هستیم. عدهای از منتقدان هم روی ماه را بسیار تحت تأثیر انیمیشن تحسینبرانگیز کوکو میدانند و معتقدند فیلم تلاشی بوده برای آشنا کردن مخاطب با یک تصویر تازه از چین. در هر حال این فیلم به قدری جذاب است که در فهرست بهترین انیمیشنهای ۲۰۲۰ رتبهی خوبی داشته باشد.
«یک تار مو فاصله» داستان دختری به نام میو است که عاشق همکلاسی خود بهنام کنتو است و بارها تلاش میکند توجه او را جلب کند، یکی از روشهای او برای جلب توجه این است که به گربهای تبدیل شده و به او نزدیک شود. اما این تبدیل شدنهای مداوم به جایی میرسد که مرز بین خودش و گربه کمکم از بین میرود.
مهمترین چالش فیلم این است که این دو داستان تقریبا بیربط را باید بهم متصل کند؛ داستان عاشقانه میو و کنتو و زندگی در قالب یک گربه. شاید همین چالش باعث میشود که یک تار مو فاصله به یک اثر کامل تبدیل نشود.
فیلمنامه اثر با وجود اینکه ایده قشنگی دارد، به همین بکری پیش نمیرود و اتفاقات آن تا حدودی قابل پیشبینی هستند. ولی با اینحال، باز هم با یک اثر سرگرم کننده و دوستداشتنی طرف هستیم که حتما شما را تا انتها دنبال خود میکشاند.
این فیلم محصول مشترک کانادا و آمریکا که یارا شهیدی، بازیگر ایرانی از صداپیشههای اصلی آن است، داستان یک بازیباز حرفهای است که متوجه میشود قهرمان بازی ویدیویی دلخواهش سه بچه ابرقدرت را وارد دنیای واقعی او کرده است. حال او مجبور است یک پرستار حرفهای هم شود.
نقطه قوت «بیباک» این است که با ظرافت، بچهها که مخاطبان اصلی آن هستند را از خطر اعتیاد به فناوری آگاه میکند. اینکه علاوه بر این دنیای مجازی بیپایان، ما یک دنیای واقعی هم داریم که نباید نادیده گرفت و به حال خودش گذاشت.
اگرچه بعضی منتقدان معتقدند بیباک از نظر فیلمنامه خیلی پرقدرت نیست و میتوانست بهتر از اینها باشد، ولی باز هم با یک اثر دوستداشتنی و دلنشین طرف هستیم که لحظات بامزه زیادی در خود دارد.
احتمالا نامتعارفترین فیلم این فهرست باشد. «جنگ دلخواه من» یک مستند انیمیشنی از ایلزی بورکوفسکا یاکوبسن است، داستان دوران نوجوانی و جوانی او در فاصله بین ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ در کشور لتونی که حکومت وقت آن، از جنگ جهانی دوم بهعنوان ابزاری برای سرکوب و ارعاب مردم استفاده میکرد.
بودجه محدود فیلم باعث شد که کارگردان مجبور به استفاده از تصاویر واقعی در بخشهایی از فیلم شود. ولی همچون بسیاری از انیمیشنهای کلاسیک اروپایی، با یک اثر سرد و غمگین طرف هستیم که تلخی دوران سیاه گذشته را علاوه بر داستان و شخصیتها، در طراحی و انیمیشن هم بهنمایش میگذارد.
جنگ دلخواه من اثری بسیار تحسین شده است و در جشنوارههای زیادی، از جمله در خود لتونی، با ستایش فراوان مواجه شده است.
«خانواده پاگنده» دنباله انیمیشن موفق «پسر پاگنده» است که در سال ۲۰۱۷ اکران شد و موفقیت خوبی داشت. پسر پاگنده داستان پسری بود که به دنبال پدر گمشدهاش میگشت و متوجه میشد او یک پاگنده است. در دنباله این بار پسر داستان است که ناپدید میشود و پدر، خانواده خود را گرد هم جمع میکند و به دنبال پسرش میگردد.
مسلما آمریکا غول انیمیشنسازی سهبعدی است که در دنیا رقیبی ندارد. اما سالهاست کشورهای اروپایی تلاش میکنند آثاری در سطح انیمیشنهای آمریکایی بسازند. حال که به لطف فناوریهای پیشرفته، امکان ساخت آثار سهبعدی راحتتر از همیشه شده است، ساخت یک انیمیشن قابل قبول کار سختی نیست. مشکل اصلی پیدا کردن ایدههای ناب و خلق فیلمنامههایی پرقدرت است که بتوانند مخاطب را بهخود جلب کنند. به نظر ميرسد خانواده پاگنده از نظر فیلمنامه هم اثری همسنگ انیمیشنهای هالیوودی است.
در واقع همین کیفیت بالای کار است که خیلیها را شگفتزده کرده است. چنانکه گویی کمتر کسی انتظار داشت اروپا به این زودی به سطح هالیوود برسد! در هر صورت خانواده پاگنده یک اثر مفرح و دوستداشتنی است. بعد از دو قسمت موفق، احتمال زیاد قسمت سوم هم ساخته میشود. گویا با اولین مجموعه انیمیشن موفق اروپایی طرف هستیم.
فیلم اگرچه در سوئیس ساخته شده، ولی داستانش در آمریکا میگذرد. داستان دختری بهنام مارتا جین که در سال ۱۸۶۳ در یک کاروان حضور دارد و باید نحوه مراقبت از اسبها و هدایت گاری خانوادگی را یاد بگیرد. او به تنهایی باید با این طبیعت وحشی مقابله کند.
جالب این است که داستان فیلم ریشه در واقعیت دارد و بر اساس زندگی مارتا جین کانری ساخته شده است. او که به جین فاجعه هم مشهور بود، قهرمانی اسطورهای در غرب وحشی بود که بهخاطر دلاوریهایش هنگام محافظت از کاروانها و دستگیری مجرمان، شهرتی فراوان داشت.
برگ برنده فیلم، طراحی هنری خاص و زیبای آن است که نمونه مشابه چندانی ندارد. همین نگاه خاص باعث میشود داستانی که بهظاهر تکراری به نظر میرسد، تا پایان جذاب و گیرا باشد. سبک طراحی کار شبیه نقاشیهای رنگ روغن کلاسیک میماند که در کنار انیمیشنهای دستی، فضایی متمایز به اثر داده و آن را لایق حضور در بین بهترین انیمیشنهای ۲۰۲۰ کرده است.
«۱۰۰٪ گرگ» داستان گرگی بهنام فردی لوپن است که از یک خانواده گرگینه بااصالت میآید و توقع دارد مثل بقیه اعضای خانوادهاش، او هم یک گرگ خطرناک و ترسناک شود. ولی در کمال تعجب متوجه میشود که تنها یک سگ پودل بامزه است.
فیلم در مجموع چهار میلیون دلار فروش داشت، البته این فروش نهچندان جالب را باید پای همهگیری کرونا گذاشت. داستان در مجموع بامزه و سرگرم کننده است، اما بعضی جاها پرت و چندپاره میشود و در کل مدت فیلم، یکدست و قدرتمند نیست. بعضی جاها هم انمیشنها و طراحیها ایراداتی دارد و به نظر میآید روند تولید فیلم کمی عجلهای بوده است. ولی باز هم «۱۰۰٪ گرگ» اثر جذابی برای حضور در بین بهترین انیمیشنهای سال ۲۰۲۰ است و باعث سرافکندگی انیمیشنهای خانوادگی نمیشود!
آخرین انیمیشن ژوان سفار «پیامبر» بود که در سال ۲۰۱۴ تولید شد و اقتباسی از کتاب جبران خلیل جبران بود. او در فیلم تازه خود به سراغ یکی از کمیکهای قدیمی اما محبوب خودش رفته است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. از این کمیک یک سریال تلویزیونی هم در سال ۲۰۰۴ ساخته شده است.
«خونآشام کوچولو» داستان خونآشام دهسالهای است که هیچوقت پیر نمیشود، او با یک پسربچه یتیم دوست میشود و یک پیوند عیمق بینشان شکل میگیرد. مشکل این است که یک هیولای عجیب همیشه در تعقیبشان است و برایشان مانع تراشی میکند.
چیزی که در آخرین فیلم فهرست بهترین انیمیشنهای ۲۰۲۰ ما بیشتر از همه جلب توجه میکند، کیفیت بالای اثر در مقایسه با نسخه سریال و حتی کمیک است. این شخصیتهای بامزه و دوستداشتنی قطعا مخاطب را با خود همراه میکنند و ماجراهای دوستداشتنی آنها، سادهتر از اینهاست که بخواهد فکر ما را مشغول چیزهای دیگری کند. فیلم ضیافت رنگ و نور و گرافیکهای دوبعدی است. حتی داستان آن را هم نادیده بگیرید، به خاطر ویژگیهای بصری هم شده خونآشام کوچولو را باید تماشا کرد.
سال ۲۰۲۰ سال عجیب و غریبی برای همه ما بود و تمام این عجایب زیر سایه یک چیز بیشتر نبود: ویروس کرونا. دنیا بار دیگر با یک بیماری دست و پنجه نرم کرد و بشریت همانطور که قبلا با وبا و طاعون و… جنگید، این بار با ویروس کرونا شاخ به شاخ شد. ویروسی که قطعا مانند همه بیماریهای دیگر روزی تا این حد خطرناک نخواهد بود. با این حال کرونا تاثیر خودش را در همه صنایع و هنرها گذاشت و سینما نیز با مواجهه به آن کمر خم کرد و دنیای سینمایی ۲۰۲۰ با تمام سالهای اخیر متفاوت بود.
در سال ۲۰۲۰ سینماها تنها چندماه به صورت گسترده فعالیت میکردند و در همان ماههای اولیه سال جدید فیلمهایی نظیر پسران بد ۳ و Birds Of Prey و سونیک چند مورد دیگر اکران شدند و شانس آوردند که کمتر با کرونا درگیر شدند.
جالب اینجاست که اکثرا فکر میکردند در سال کرونا زده که خیلی از پروژههای سینمایی کنسل شود و فیلمبرداریشان به تعویق بیفتد، بازار انیمیشن قطعا داغتر از همیشه خواهد بود اما به نظر میرسد این تصور چندان درست نبود. واقعیت اینجاست که سال ۲۰۲۰ از منظر انیمیشن یکی از کویرترین سالها است و با اینکه چند اثر درخشان در آن وجود دارد اما بسیاری از استودیوهای معروف انیمیشن سازی که همواره آثاری در طول سال ارائه میدادند، در سال ۲۰۲۰ غایب بودند.
شاید تعداد انیمیشنها خوب و دیدنی امسال از سالهای گذشته کمتر باشند اما در هر حال این دلیل نمیشود که علاقهمندان به سینما و فیلمبازان خودشان را از دیدن تماشای آثار روز و درخور توجه بیبهره سازند. لااقل در ایران اکران آنلاین در این سال کاری کرد که ما هم پا به پای تمامی فیلمبازان جهان و به طور همزمان فیلمهای مورد علاقهمان را با بهترین کیفیت تماشا کردیم و از این حیث برایمان آنچنان بد هم نشد!
در ویجی اسکار خودمان که قرار است به مرور و تا اواسط بهمن ماه منتشر شود، قصد داریم پیش از برگزاری جوایز سینمایی امسال، بهترین فیلمهای ژانرهای مختلف را برای علاقهمندان به این سبک آثار معرفی کنیم تا بتوانید بر اساس سلیقه خود، محتوای قابل تاملی را تماشا کنید. هرچند بسیاری از آثاری که قرار بود در سال جدید اکران شوند حالا به تعویق افتادند و شاید اکران آنها این جدول را دگرگون میساخت.
این بار به سراغ انیمیشنهای محبوب ۲۰۲۰ رفتهایم و باید در همینجا این نکته را ذکر کنم که قرار است یک لیست جدا از بهترین انیمههای ۲۰۲۰ نیز داشته باشیم و این دو مورد مجزا از همدیگر هستند. بازار انیمیشن در سال ۲۰۲۰ چندان داغ نبود ولی به نظر میرسد که سال ۲۰۲۱ بتواند این مساله را جبران کند هرچند همانطور که گفتم گوهرهای نابی در همین سال کرونا زده ظاهر شدند که تماشایشان از اوجب واجبات است.
نکته مهم درباره لیستهای بهترینهای ۲۰۲۰ ما اینست که الزاما هیچ رتبه و مرتبهای برای فیلمها در نظر گرفته نشده و اینطور نیست که فیلم شماره ۹ از فیلم شماره ۲ بدتر یا بهتر باشد. تمام ده فیلم معرفی شده جزو آثار جالب توجه و برتر ۲۰۲۰ در ژانر سینمایی خود به شمار میآیند و خوشبختانه تمامی آنها در حال حاضر با بهترین کیفیت از دنیای وب قابل دریافت (دانلود) هستند.
سرنوشت آنوارد بخاطر ویروس کرونا بسیار بد شد. اثری که در بحبوحه شیوع ویروس کرونا پخش شد و با شکست تجاری بدی مواجه شد. آنوارد از دیدگاه برخی منتقدین نیز کوبیده شد و همین مساله باعث شد که کمتر دیده شود در حالی که این اثر شخصی دو برادر سازندهاش یکی از روحنوازترین آثار انیمیشنی تاریخ در باب رابطه پدر و پسری و برادری است. Onward در دنیایی افسانهای آغاز میشود و قصهاش در یک شهر پر از جن و پری است که در آن خبری از جادو نیست و همگی اسیر تکنولوژی و صنعت شدهاند. در این بین دو برادر که پدرشان را در کودکی از دست دادهاند تصمیم میگیرند با استفاده از جادو او را دوباره زنده کنند و این راه پرخطر برایشان گران تمام میشود.
Onward شخصیت پردازی بسیار دقیق و جالبی دارد، حتی کاراکتر پدر که تنها یک جفت پا است و عملا حرفی نمیزند، کاملا مشخص است که چگونه پدری است. Onward بدون اینکه شعارزده عمل کند، از بستر جادویی قصه خود انیمیشنی را روایت میکند که میتواند گفت پسرانه-مردانه است تا یک اثر همهگیر. Onward از زیباترین انیمیشنهایی است که پیکسار تا به امروز ساخته و این زیبایی شاید برای همگی قابل لمس نباشد چرا که باید زندگیتان با مسائل مطرح شده در انیمیشن گره خورده باشد. اگر خدایناکرده پدر خود را از دست دادهاید و یا یک رابطه بسیار خوب و داداشی با تک برادر خود دارید، Onward بیشک به عمق قلب شما نفوذ خواهد کرد و باعث ریخته شدن اشکهایتان خواهد شد و در عین حال در برخی مواقع لبخند را نیز به لبانتان در جاری خواهد ساخت.
نقد و بررسی کامل ویجیاتویی این انیمیشن را میتوانید در این لینک بخوانید.
انیمیشن Soul بزرگترین انیمیشن امسال و پرحاشیهترین و احتمالا پرجایزهترین انیمیشن سال ۲۰۲۰ است. این انیمیشن که جادوی دوم پیکسار در سال جدید بود سرنوشت تجاری بهتری نسبت به Onward پیدا کرد، دنیا در زمانی که Soul قصد اکران آنلاین داشت با مساله کرونا بیشتر آشنا شده بود و میتوانست برخی بحرانها را رد کند. در واقع آمادگی دیزنی برای اکران آنلاین یک اثر سینمایی بزرگ در زمان اکران Soul بسیار بیشتر از زمان اکران Onward بود و تبلیغات گستردهتر وبهتری برای این اثر شد.
به باور بسیاری از کارشناسان Soul میتواند فاتح جوایز سینمایی سال باشد و این نظر چندان بیراه هم نیست. Soul تمام مواد لازم برای ربودن جوایز را در خود دارد و داستان به شدت ناب و اصیل آن میتواند کاری کند که پیکسار بار دیگر اسکار و دیگر مجسمههای طلایی و نقرهای را با خود به خانه ببرد. Soul یکی از بزرگسالانهترین آثار پیکسار است که تا به امروز ساخته شده و از این حیث باید گفت که Soul واقعا زیاد برای کودکان قابل فهم نیست.
مردی به نام جو گارنر دقیقا در شبی که چند قدم مانده تا به آرزوی زندگیاش برسد، به دیار باقی میشتابد و در واقع به کما میرود و از عالمی برزخ مانند سر در میآورد. او میخواهد هر طور شده به زندگی برگردد و برای این کار باید به روح دنیا نیامدهای کمک کند تا هدف خودش را از زندگی کردن دریابد و به کره خاکی بیاید.
انیمیشن Soul از موسیقی جادویی در کنار قصه سحرامیزش بهرهمند است. پیت داکتر، خالق این انیمیشن از نوابغ بیبدیل پیکسار است که پیشتر قصههایی نیز وال ای و داستان اسباب بازی و شرکتهیولاها را برایمان به رشته تحریر در آورده و کارگردانی اثر شاخص فلسفی-روانشناختی دیگری از پیکسار یعنی انیمیشن درون بیرون را نیز برعهده داشته است. مغز نابغه او در Soul بار دیگر هنرنمایی میکند و یکی از فلسفیترین آثار پیکسار را پدید میآورد.
نقد و بررسی کامل ویجیاتویی این انیمیشن را میتوانید در این لینک بخوانید. ضمنا ویجیاتو مطالب متنوع دیگری نیز درباره نحوه ساخت این اثر منتشر ساخته که خواندن آنها نیز خالی از لطف نیست.
لطفا شکیبا باشید ...