چون افسردگی خیلی شایع و همه گیر شده میخواهم اطلاعات بیشتری درباره ان بدانم لطفا کمک کنید
افسردگی و بروز علائم افسردگی یکی از شایعترین اختلالاتی است که کارکرد روزانه فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. افسردگی به احساس غم و تجربهی مشکلات و بحرانهای زندگی محدود نمیشود و به تشخیص زود هنگام و اقدامات درمانی نیاز دارد. چنان چه علائم و نشانههای افسردگی در مراحل اولیهاش تشخیص داده شود، شخص میتواند با تغییر سبک زندگی، استفاده از جلسات روان درمانی و روانشناسی راحتتر بهبود پیدا کند. اما اگر در مراحل اولیه این بیماری تشخیص داده نشود، پیامدهای جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. در ادامه این مقاله به توضیح کامل علائم و نشانههای افسردگی شدید و روشهای تشخیص و درمان آن میپردازیم.
ادامه پیدا کردن افسردگی، فرد را با مشکلات روحی و جسمی مانند بیانگیزگی، کاهش و عدم تمرکز، علائم اضطراب و استرس دائمی، وسواس فکری، انواع فوبیا، اختلالات شخصیت، تنهایی، پرخاشگری، اعتیاد، مشکلات و اختلالات جنسی، حمله پانیک و… مواجه خواهد کرد. افراد مبتلا به افسردگی حتی ممکن است به درجهای از ناامیدی در زندگی برسند که دست به خودکشی بزنند. این در حالی است که شناخت علائم و نشانههای این بیماری نقش بسزایی در پیشگیری و جلوگیری از وخامت آن دارد.
علائم افسردگی
افسردگی مانند سایر اختلالات روانی دارای نشانهها و علائمی است که روند عادی زندگی را مختل میکند. با شناخت علائم افسردگی شدید همانطور که پیشتر ذکر کردیم، میتوانید تا حد زیادی از بروز مشکلات و وخامت این بیماری جلوگیری کنید. معیارها و نشانههای افسردگی شامل موارد زیر میشود:
1- خلق و خوی افسرده
افراد افسرده همواره احساس خستگی و کسلی شدید دارند. در فکر کردن بسیار کند میشوند و قادر به انجام کارهای روزمره خود نیستند. زود عصبانی میشوند و کوچکترین حرکات اطرافیانشان سبب ناراحت شدن این افراد میگردد. در برخی موارد فرد احساس بدی نسبت به خانه خود پیدا میکند و تمایلی برای بازگشت به خانه و برقراری ارتباط با خانواده ندارد.
2- بیعلاقگی نسبت به فعالیتهای لذتبخش
افراد مبتلا به افسردگی علاقهای به انجام فعالیتهای عادی و روزمره خود ندارند و احساس خوشی یا لذت را تجربه نمیکنند. این افراد حتی دچار بی انگیزگی میشوند و تمایل خود را به تفریح، مهمانی و… از دست میدهند.
3- حس خودکم بینی یا احساس گناه بیش از حد
مبتلایان به بیماری افسردگی همواره در فکر کمبودها و ناکامیهایشان در زندگی هستند و احساس گناه و درماندگی شدید میکنند. افکاری مانند (من به هیچ دردی نمیخورم) یا (دنیا خیلی جای بدیه) بر افکار و ذهن این افراد چیره میگردد. این افکار معمولا پس از شکست عشقی، شکست عاطفی، طلاق یا ناکامی در روابط عاطفی در افراد به وجود میآید.
4- داشتن ایدۀ خودکشی به طور مکرر
افسردگی در افراد سبب میگردد که دیگر احساس خوشایندی نسبت به زندگی و آینده خود نداشته باشند. همین امر باعث میشود تا به دنبال افکار و نگرشهای منفی بروند. به همین دلیل بارها شاهد خودکشی افراد مبتلا به افسردگی بودهایم. حتما در چنین مواقعی مسئله را جدی بگیرید. واز یک متخصص در زمینه روان شناسی کمک بگیرید.
5- مشکلات خواب؛ بیخوابی یا پرخوابی
مشکلات خواب. ممکن است به شکل بی خوابی یا پرخوابی بروز کند
بسیاری از مبتلایان به بیماری افسردگی با تغییر الگوی خواب مواجه هستند. تغییر الگوی خواب به شکل بی خوابی و گاهی به شکل خواب زیادتر از حد معمول بروز میکند. یکی از علائم افسردگی شدید بی خوابی در شب میباشد.
این افراد معمولا در طول نیز احساس خوابآلودگی شدید دارند اما با هیچ روشی موفق به خواب راحت و کافی نمیشوند. به همین علت دائما احساس سنگینی سر و عدم تمرکز حتی بر روی سادهترین موضوعات در این افراد مشاهده می شود.
6- آشفتگی روان و بیقراری
بسیاری از مبتلایان به بیماری افسردگی به لحاظ قوای جسمانی بسیار تحلیل میروند یا دچار بی قراری حرکتی میشوند؛ مثلا صبح زود بیدار شده و ساعتها در اتاق راه می روند. افراد مبتلا به افسردگی حالت سردرگمی دارند؛ مثلا در یک لحظه قصد می کنند که از خانه بیرون بروند و سپس از کار خود پشیمان می شوند.
7- مشکلات اشتها؛ بیاشتهایی و یا پرخوری
در برخی موارد مبتلایان به افسردگی دچار بی اشتهایی یا اشتهای زیاد و پرخوری دچار می شوند. در این شرایط وزن آن ها با کاهش و یا افزایش مواجه می شود و در نتیجه سلامت جسمی شان به خطر می افتد.
8- مشکلات تمرکز
بسیاری از بیماران مبتلا به افسردگی حاد قادر به تمرکز نیستند. مثلا نگاه کردن به تلویزون و سریال یا خواندن کتاب و حتی گرفتن تصمیم های ساده و معمولی نیز برای شان سخت و غیر ممکن می شود.
9- احساس خستگی روزانه یا فقدان انرژی
افراد مبتلا به افسردگی به طور معمول در طول روز خستگی زیادی را احساس می کنند. در فکر کردن کند هستند و از عهده کارها و فعالیت های معمول و روزانه خود بر نمی آیند. خستگی و گوشه گیری در افسردگی یکی از شایع ترین علائم است.
10-عدم احساس مسئولیت
افراد مبتلا به افسردگی به دلیل خلق بسیار پایین و ناامیدی نسبت به زندگی، به تدریج احساس مسئولیت خود را نیز از دست می دهند و به کارهای غیر مسئولانه نسبت به زندگی و وظایف شان روی می آورند. مثلا احتمال زیادی وجود دارد که این افراد بدون هیچ لذت خاصی قمار کنند و یا مواد مصرف نمایند.
11- دردهای مبهم
احساس درد و ناراحتی های ناشناخته و مبهم از دیگر علائمی است که افسردگی را نشان می دهد. این درد ها و ناراحتی های جسمی باعث می شود که فرد به پزشک مراجعه نماید اما پس از بررسی و آزمایش دلیلی بر عدم سلامت جسمی فرد پیدا نمی شود.
نشانهها و علائم افسردگی شدید
تشخیص علائم افسردگی شدید بسیار پیچیده است و نمیتوان به همین چند معیار تشخیص که در بالا ذکر شد بسنده کرد. افسردگی بخشی از اختلال دو قطبی همراه با سایر بیماریهای روانی محسوب می شود. اما اینکه فرد افسرده علائم خود را چگونه توصیف میکند بستگی به محل زندگی و ریشه فرهنگی وی دارد.
در جوامع شرقی افراد مبتلا به بیماری افسردگی بیشتر دربارهی دردها و مشکلات جسمانی خود حرف میزنند. اما در جوامع غربی معمولا به احساسات و حالت های روحی توجه نشان داده می شود. به همین دلیل تشخیص نشانههای افسردگی شدید به هیچ وجه کار آسانی نیست و نیاز به بهرهمندی از مشاوره افسردگی دارد. مشاور افسردگی علاوهبر این که علائم را در شما تشخیص میدهد راهکارهای مناسب برای درمان را نیز ارائه میکند.
درمانها و داروها
داروها
انواع بسیاری از داروهای ضدافسردگی برای درمان این بیماری در دسترساند که به شماری از آنها در زیر اشاره خواهیم کرد. در خصوص اثرات جانبی احتمالی مهم این داروها با پزشک معالج یا داروشناس گفتگو کنید.
مهارکنندههای بازجذب انتخابی سروتونین (SSRI . (SSRIs معمولاً نخستین دارویی است که پزشکان برای درمان افسردگی تجویز میکنند. این داورها ایمنتر هستند و معمولاً اثرات جانبی آزاردهنده کمتری نسبت به دیگر گونههای داروی ضدافسردگی دارند.
مهارکنندههای بازجذب نورپینفرین و سروتونین (SNRIs). دولکستین (سیمبالتا)، ونلافاکسین (افکسور XR) و دسونلافاکسین (پریستیک) نمونههایی از SNRI به شمار میروند.
مهارکنندههای بازجذب دوپامین و نورپینفرین (NDRIs). بوپروپیون (ولباترین) در این دسته قرار میگیرد و یکی از معدود داروهای ضدافسردگی است که معمولاً اثرات جانبیاش روابط جنسی را دربرنمیگیرد.
ضدافسردگیهای غیرعادی. این داروها را نمیتوان دقیقاً در دستههای دیگر ضدافسردگیها قرار داد. از جمله میتوان به ترازودون و میرتازاپین (رمرون) اشاره کرد که هر دو آرامبخش هستند و معمولاً شب هنگام مصرف میشوند.
ضدافسردگیهای سه حلقهای. ضدافسردگیهای سه حلقهای، مانند ایمیپرامین (توفرانیل) و نورتریپتیلین (پاملور)، معمولاً اثرات جانبی شدیدتری از ضدافسردگیهای جدید دارند. بنابراین سه حلقهایها تجویز نمیشوند، مگر آن که پس از مصرف SSRI بهبودی حاصل نشود.
مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOI . (MAOIsها، برای نمونه ترانیل سیپرومین (پارنیت) و فنلزین (ناردیل) عموماً زمانی تجویز میشوند که مصرف دیگر داروها نتیجهبخش نبوده باشد، چون مصرف MAOIها اثرات جانبی جدیای به دنبال دارد.
دیگر داروها. داروهای دیگر را میتوان به همراه ضدافسردگیها مصرف نمود تا اثرشان بیشتر شود. ممکن است پزشک ترکیبی از دو ضدافسردگی یا داروهایی نظیر پایدارکنندههای وضعیت روانی یا ضدروانپریشی را توصیه کند. داروهای ضداضطراب و محرک را نیز میتوان به مدت کوتاه مصرف نمود.
رواندرمانی
رواندرمانی یک اصطلاح کلی برای درمان افسردگی از طریق صحبت با مشاور سلامت ذهنی در مورد وضعیت روحی و مسائل مرتبط است. از رواندرمانی با نامهای مکالمه درمانی، مشاوره یا درمان روانشناختی نیز یاد میشود.
گونههای متفاوت رواندرمانی مانند رفتار درمانی شناختی، درمان میان فردی، رفتار درمانی دیالکتیک، درمان پذیرش و تعهد و تکنیکهای تمرکز حواس میتوانند در درمان افسردگی مؤثر باشند. این درمانها به بیمار کمک میکنند تا:
الکتروشوک درمانی (ECT). در این روش، جریانهای برق از مغز عبور داده میشوند. تصور میشود که این روش بر سطوح انتقال دهندههای عصبی مغز تأثیر میگذارد و زمانی که دیگر روشهای درمانی از معالجه افسردگی درمیمانند، ECT به سرعت افسردگی، حتی از نوع شدید، را تسکین میدهد. اثرات جانبی جسمی، مانند سردرد، قابل تحملاند. برخی افراد نیز حافظه خود را، البته به طور موقتی، از دست میدهند. از ECT معمولاً برای افرادی استفاده میشود که با مصرف داروها بهبودی در وضعیتشان حاصل نمیشود، به دلیل به خطر افتادن سلامتشان قادر به مصرف ضدافسردگیها نیستند یا احتمال اقدام به خودکشیشان بالا است.
توانایی تحمل و پذیرش فشار و اضطراب را با بهرهگیری از رفتارهای سالمتر در خود پرورش دهد.
تعیین اهداف واقعبینانه برای زندگی را فرابگیرد.
حس رضایتمندی و توانایی هدایت زندگی را بازیابد و به این ترتیب علائم افسردگی نظیر ناامیدی و عصبانیت را سرکوب سازد.
مسائلی را که منجر به بروز افسردگی میشوند تشخیص دهد و در صدد تغییر رفتارهای وخیمتر کننده اوضاع برآید.
راههای بهتری را برای دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و حل آنها بیاید.
به دنبال ایجاد رابطه و کسب تجربه باشد و تعامل مثبت با دیگران را افزایش دهد.
رفتارها و باورهای منفی را بشناسد و با گونههای مثبت و سلامت جایگزین کند.
خود را با بحران یا دیگر مشکلات جاری تطبیق دهد.
تحریک مغناطیسی فراجمجمهای (TMS)
TMS تی ام اس
TMS گزینه درمانی برای افرادی است که به ضدافسردگیها واکنش نشان ندادهاند. برای انجام این روش، بیمار روی صندلی با پشتی متحرک مینشیند و روغن درمانی بر روی پوست سرش مالیده میشود. سیمپیچ تکانههای مغناطیسی کوتاهی را برای تحریک یاختههای عصبی به مغز که در تعدیل وضعیت روانی و افسردگی نقش دارد، میفرستد. بیمار معمولاً این درمان را پنج تا شش نوبت به فاصله یک هفته دریافت میکند. تحریک مغناطیسی فراجمجمهای مکرر (rTMS) به عنوان روشی ایمن و قابل تحمل برای بیمار تشخیص داده شده است که میتواند درمان مؤثری برای آن دسته از بیماران مبتلا به افسردگی باشد که داروهای ضدافسردگی برایشان نتیجهبخش نبوده است یا به دلیل عوارض جانبی ناشی از آن داروها قادر به مصرفشان نیستند.
پزشک سیمپیچ الکترومغناطیس را مقابل پیشانی بیمار در نزدیکی ناحیهای از مغز قرار میدهد که تعدیل کننده رفتار و وضعیت روانی است. سپس سیمپیچ تکانههای مغناطیسی را به بخش تعیین شدهای از مغز میرساند. این عمل جریان الکتریکی را در یاختههای عصبی مشخصی القاء میکند. rTMS با الکتروشوک درمانی تفاوت دارد، چرا که در ECT جریان الکتریکی داخل مغز آزاد میشد.
جلسه عادی rTMS معمولاً اندکی کمتر از یک ساعت طول میکشد. پزشک تحریک مغناطیسی مغز را در چند مرحله در طول جلسه وارد میکند. طول هر مرحله، شدت و وقفه بین مراحل بنا به صلاحدید پزشک و وضعیت بیمار تغییر داده میشود تا بهترین نتیجه به دست آید.
تحریک مغناطیسی فراجمجمهای مکرر، روش درمانی نسبتاً نوینی است و پزشکان همچنان در حال بررسی اثرات آن هستند. اما دانشمندان بر این باوراند که تحریک مغناطیسی بسامدهای امواج مغزی را دوباره تنظیم میکند و به سطح طبیعی برمیگرداند و به این طریق علائم افسردگی را بهبود میبخشد.
تحریک مغناطیسی فراجمجمهای مکرر معمولاً تنها پس از عدم موفقیت رواندرمانیها و نتیجهبخش نبودن داروها پیشنهاد میشود. پزشکان پیش از بررسی امکان انجام rTMS، دستکم برای یک دوره تلفیقی از داروهای ضدافسردگی و رواندرمانی را امتحان میکنند.
مناسبترین افراد برای انجام rTMS بیماران افسردهای هستند که با دیگر روشها تسکین نیافتهاند. همچنین ممکن است انجام دیگر درمانهای تحریک مغز برای این دسته از بیماران بیش از اندازه خطرناک باشد. بیمارانی که برای انجام روشهایی چون ECT از سلامت کافی برخوردار نیستند نیز میتوانند از این روش بهرهمند شوند.
بستری شدن و برنامههای درمانی قابل اجرا در خانه
افسردگی بعضی از بیماران آنقدر شدید است که چارهای جز بستری کردنشان در بیمارستان باقی نمیماند. زمانی بستری کردن ضرورت مییابد که بیمار به اندازه کافی به فکر خود نباشد و از خود مراقبت نکند یا احتمال داده شود که در معرض خطر آنی باشد یا در صدد آزار خود و دیگران برآید. بستری شدن در بیمارستان و قرار گرفتن تحت نظر روانپزشک به بیمار کمک میکند تا ایمنی و آرامش خود را بازیابد و پس از بهبود وضعیت روحی به خانه بازگردد.
بستری شدن جزیی (اقامت در بیمارستان برای بخشی از روز) یا برنامههای درمانی روزانه، نیز به یاری بیماران افسرده میآیند. در این برنامهها تدابیری برای پشتیبانی از بیماران سرپایی اندیشیده میشود و در صورت لزوم به آنان مشاوره داده میشود و در این بین تلاش میگردد تا علائمشان تحت کنترل درآورده شوند.
علائم و نشانه های افسردگی
ممکن است گاهی حال خوبی نداشته باشید ولی باید بدانید که این بخشی از زندگی است، ولی زمانی که احساساتی مانند یأس و ناامیدی ماندگار شوند و از بین نروند، ممکن است به افسردگی مبتلا شده باشید و این یکی از علائم و نشانه های افسردگی است. بیماری افسردگی، کار کردن و لذت بردن از زندگی مانند آنچه که قبلا بودهاید را برای شما دشوار میکند. تنها سعی کنید تا این دورهای که ممکن است بسیار ناخوشایند باشد را پشت سر بگذارید. مهم نیست که چقدر احساس ناامیدی میکنید، در هر صورت میتوانید بهتر شوید. با درک علت افسردگی و تشخیص علائم و نشانه های افسردگی، میتوانید اولین قدم برای دستیابی به احساسات بهتر را بردارید و بر بیماری افسردگی خود غلبه کنید.
علائم و نشانه های افسردگی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است، ولی برخی علائم و نشانه های افسردگی وجود دارند که بین تمام افراد مشترک هستند. مهم است به یاد داشته باشید که این علائم ممکن است بخشی از مشکلات طبیعی زندگی باشند. اما هرچه علائمی که دارید بیشتر و شدیدتر باشند و مدت طولانیتری نیز باقی بمانند، احتمال اینکه با افسردگی مواجه باشید، بیشتر است.
1- احساسات درماندگی و ناامیدی: دیدگاهی در مورد اینکه هیچ چیز هرگز بهتر نخواهد شد و هیچ چیز نمیتواند وضعیت شما را بهبود بخشد.
2- عدم علاقه به انجام فعالیتهای روزانه: دیگر سرگرمیها، تفریحات، فعالیتهای اجتماعی یا روابط جنسی مانند گذشته برایشما اهمیتی ندارد. دیگر نمیتوانید احساس لذت و خوشی کنید.
3- تغییرات اشتها و وزن: ممکن است به طور قابل توجهی کاهش یا افزایش وزن داشته باشید (تغییر بیش از 5 درصد وزن بدن در ماه).
4- تغییرات خواب: مخصوصا در ساعات اولیه بامداد بیخوابی داشته و یا دیر از خواب بلند شوید.
5- خشم و تحریکپذیری: احساس آشفتگی، بیقراری، یا حتی عصبانیت؛ سطح تحمل شما پائین است، و هر چیز و هر کسی شما را عصبانی میکنند.
6- فقدان انرژی: احساس خستگی، تنبلی، و به لحاظ فیزیکی خالی بودن؛ تمام بدن شما احساس سنگینی میکند، و حتی ممکن است وظایف کوچک هم طاقتفرسا بوده و انجام آنها زمان زیادی صرف کند.
7- احساس از خودبیزاری: احساسات قوی از ضعیف بودن و گناه؛ خودتان را به خاطر اشتباهها و خطاها به شدت سرزنش میکنید.
8- رفتاری عاری از حس مسئولیت: ممکن است رفتارهای گریزگرا مانند سوءمصرف مواد، اختلال قماربازی، رانندگی بیمحابا یا ورزشهای خطرناک داشته باشید.
9- مشکلات عدم تمرکز: تمرکز کردن، تصمیمگیری یا به یاد آوردن چیزها برای شما دشوار خواهد بود.
10- دردها و رنجهای ناشناخته: افزایش شکایتهای جسمی مانند سردرد، کمر درد، درد عضلات و معده از دیگر علائم و نشانه های افسردگی هستند.
اختلال دوقطبی که با عنوان اختلال افسردگی-شیدایی نیز شناخته میشود، شامل تغییرات جدی در خلقوخو، سطح انرژی، تفکر و رفتار است. از آنجا که این در فاز پائین بسیار مشابه با افسردگی است، لذا اغلب مورد توجه قرار نگرفته و اشتباه تشخیص داده میشود. مصرف داروهای ضد افسردگی برای افسردگی دوقطبی ممکن است مشکلات جدی ایجاد کرده و عملا وضعیت را بدتر کند. اگر تا به حال فازهایی را تجربه کردهاید که در آن دچار احساسات مفرط خوشحالی، کاهش نیاز به خواب، افکار رقابتی و رفتار تکانشی شدهاید، ارزیابی برای تشخیص اختلال دوقطبی را مد نظر قرار دهید.
افسردگی اغلب براساس سن و جنسیت تغییر میکند و علائم و نشانه های افسردگی میان زنان و مردان و یا افراد جوان و مسن متفاوت میباشد.
علائم و نشانه های افسردگی در مردان
مردان افسرده با احتمال کمتری به احساسات خود-بیزاری و ناامیدی اذعان میکنند. در عوض آنها اغلب از خستگی، تحریکپذیری و مشکلات خواب شکایت کرده و علاقهای به کار و تفریح ندارند. همچنین به احتمال زیاد علائمی چون خشم، پرخاشگری، رفتار عاری از حس مسئولیت و سوءمصرف مواد را تجربه میکنند.
علائم و نشانه های افسردگی در زنان
زنان به احتمال زیاد علائم افسردگی مانند احساسات شدید گناه، خواب مفرط، پرخوری و اضافه وزن را تجربه میکنند. افسردگی در زنان در طول دوره قاعدگی، بارداری و یائسگی تحت تاثیر عوامل هورمونی قرار دارد. در واقع اثرات افسردگی پس از زایمان موجب شده تا یکی از هفت مورد از زنان، پس از زایمان افسردگی را تجربه کنند.
علائم و نشانه های افسردگی در نوجوانان
اغلب نشانه های حاد در نوجوانان افسرده شامل تحریکپذیری، خشم و آشفتگی (و نه ناراحتی) میباشد. همچنین آنها ممکن است از سردرد، درد شکم یا دیگر بیماریهای فیزیکی شکایت کنند.
علائم و نشانه های افسردگی در بزرگسالان مسن
بزرگسالان اغلب بجای علائم و نشانه های عاطفی و علائم افسردگی بیشتر از علائم و نشانه های فیزیکی شکایت میکنند (مواردی مانند خستگی، دردها و رنجهای ناشناخته و مشکلات حافظه). همچنین آنها ممکن است به ظاهر شخصی خود توجهی نکرده و مصرف داروهای مهم برای سلامتی خود را متوقف کنند.
افسردگی به شکلهای گوناگونی ظاهر میشود. دانستن نوع افسردگیشما به شما کمک میکند تا علائم آن را مدیریت کرده و بهترین درمان را دریافت کنید.
افسردگی حاد
افسردگی حاد نسبت به افسردگی خفیف یا متوسط کمتر رایج است و با علائمی شدید و دائمی مشخص میشود.
• افسردگی حاد که بدون درمان باقی مانده معمولا حدود شش ماه طول میکشد.
• برخی افراد در طول زندگی خود تنها یکبار دوره افسردگی را تجربه میکنند، اما افسردگی حاد میتواند یک اختلال تکرار شونده باشد.
افسردگی غیرعادی
افسردگی غیرعادی یکی از زیرمجموعههای افسردگی حاد با الگوی علائم خاص است. این نوع نسبت به مابقی به برخی درمانها و داروها بهتر پاسخ میدهد، لذا شناسایی آن میتواند کمککننده باشد.
• افراد مبتلا به افسردگی غیرعادی در پاسخ به رویدادهای مثبت (مثلا دریافت خبرهای خوب یا هنگام بیرون رفتن با دوستان) خلقوقوی موقت را تجربه میکنند.
• دیگر علائم و نشانه های افسردگی غیرعادی شامل اضافه وزن، افزایش اشتها، خواب مفرط، احساس سنگینی در پاها و بازوها میباشد.
افسردهخویی نوعی افسردگی مزمن "سطح پائین" است. افراد مبتلا به افسردهخویی اغلب اوقات احساس افسردگی خفیفی دارند، گرچه ممکن است دورههای کوتاه حالت طبیعی داشته باشند.
• علائم و نشانه های افسردگی از نوع افسردهخویی به اندازه علائم و نشانه های افسردگی حاد مشخص و شدید نیستند، اما تا مدت طولانی ادامه مییابند (حداقل دو سال).
• همچنین برخی افراد علاوه بر افسردهخویی دورههای افسردگی حاد را نیز تجربه میکنند، که این با عنوان "افسردگی مضاعف" شناخته میشود.
• اگر از افسردهخویی رنج میبرید، ممکن است احساسی شبیه به اینکه همیشه افسرده بودهاید داشته باشید. شاید فکر کنید که خلقوخوی پائین شما تنها بدین دلیل است "که شما این گونه هستید".
برای برخی افراد، کاهش ساعات طول روز در زمستان منجر به نوعی افسردگی میشود که با عنوان اختلال عاطفی فصلی (SAD) شناخته میشود. اختلال SAD حدود یک تا دو درصد از جمعیت مخصوصا زنان و افراد جوان را تحت تاثیر قرار میدهد. اختلال SAD میتواند احساساتی کاملا متفاوت با آنچه که در تابستان هستید، برای شما ایجاد کند (ناامیدی، ناراحتی، تنش، استرس، بدون هیچ علاقهای به دوستان یا فعالیتهایی که معمولا دوست دارید). SAD معمولا در پائیز و زمستان که روزها کوتاهتر میشوند، آغاز شده و تا بهار که روزها روشنتر میشوند، باقی میماند.
اگرچه برخی بیماریها دارای علت خاص پزشکی هستند و درمان را آسان میکنند، لیکن افسردگی بیماری پیچیدهتری است. افسردگی تنها نتیجه عدم تعادل شیمیایی در مغز نیست که بتوان به سادگی آن را با دارو و درمان معالجه کرد. این به دلیل ترکیبی از عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی رخ میدهد. به عبارت دیگر انتخابهای سبک زندگی، روابط و مهارتهای مقابله (اگر بیشتر نباشد) لیکن به اندازه ژنتیک حایز اهمیت هستند.
1- تنهایی و کنارهگیری
2- فقدان پشتیبان اجتماعی
3- تجربههای تنشزای در زندگی که به تازگی رخ دادهاند.
4- سوابق خانوادگی در ابتلا به افسردگی
5- مشکلات ازدواج و روابط عاطفی
6- فشار مالی
7- ضربه روحی روانی و آزار جنسی در دوران کودکی
8- مصرف الکل و دارو
9- عدم اشتغال و بیکاری پنهان
10- مشکلات بهداشتی یا درد مزمن
درک علل اصلی افسردگی میتواند به شما کمک کند تا بر این مشکل غلبه کنید. برای مثال ممکن است افسردگی شما به دلیل کار بیش از اندازه باشد، و بهترین درمان بجای مصرف دارو، یافتن شغلی است که سبکتر باشد و شما را بیشتر راضی کند. اگر در فضایی تازهوارد هستید و احساس تنهایی و ناراحتی میکنید، یافتن دوستان جدید نسبت به مراجعه به مشاور میتواند روحیه شما را بهتر بهبود بخشد. در چنین مواردی، افسردگی با تغییر شرایط درمان میشود.
زمانیکه افسرده هستید، احساس شبیه به این دارید که مسیر طولانی دشواری و سختیها پایانی ندارد. اما کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید با انجام دادن آنها روحیه خود را بهبود بخشیده و تثبیت نمایید. بسیار مهم است که با اهداف کوچک شروع کرده و از اینجا به آرامی خود را ارتقای دهید، سعی کنید هر روز اندکی بیشتر اقدام کنید. به دست آوردن احساسات بهتر زمانبر است، اما میتوانید با انتخابهای مثبت برای خودتان بدان دست یابید.
با دیگران رابطه برقرار کنید. کنارهگیری افسردگی را تشدید میکند، بنابراین (حتی اگر دوست دارید تنها بمانید و نمیخواهید بار مسئولیتی برای دیگران باشید) با دوستان و کسانی که دوستشان دارید ارتباط برقرار کنید. عمل ساده صحبت کردن حضوری با کسی درباره احساساتتان میتواند بسیار سودمند و مفید باشد. فردی که با او صحبت میکند حتمن لازم نیست کسی باشد که بتواند شما بهبود بخشد. تنها کافی است که شنونده خوبی باشد، کسی باشد که بدون ناراحت کردن و قضاوت کردن شما به دقت گوش دهد.
تحرک داشته باشید. زمانی که افسرده هستید حتی بیرون آمدن از تخت دلهرهآور است چه برسد به اینکه ورزش هم بکنید. اما ورزش منظم میتواند هم اندازه با داروهای ضدافسردگی در مقابله با علائم و نشانه های افسردگی موثر باشد. پیادهروی کوتاهی داشته باشید، موسیقی گوش کنید و برقصید. با فعالیتهای کوچک شروع کنید و حال و هوای خود را ارتقا دهید.
رژیم غذایی داشته باشید که تقویتکننده خُلقوخو است. مصرف غذاهایی که ممکن است تاثیرات مضری بر خلقوخوی شما داشته را کاهش دهید (مانند کافئین، الکل، چربیهای ترانس، شکر و کربوهیدراتهای تصفیه شده). مواد غذایی تقویتکننده خلقوخوی مانند اسیدهای چرب امگا 3 را افزایش دهید.
راههایی برای ارتباط دوباره با جهان پیدا کنید. زمانی را در طبیعت بگذرانید، از حیوانات خانگی مراقبت کنید، برای کارهای بشردوستانه داوطلب شوید، عادتی را انتخاب کنید که قبلا از آن لذت میبردهاید یا کار جدیدی که برایشما لذتبخش است را انتخاب کنید. در ابتدا این را احساس نمیکنید، اما چنانچه دوباره با جهان ارتباط برقرار کنید، احساسات بهتری به دست خواهید آورد.
اگر پشتیبانی از طرف خانواده و دوستان و همچنین تغییرات مثبت در سبک زندگی کافی نباشد، شاید زمان آن فرا رسیده تا از متخصص بهداشت روان کمک بگیرید. درمانهای موثر زیادی برای افسردگی وجود دارند، از جمله:
مشاورهدرمانی: درمان موثر برای افسردگی اغلب شامل مشاوره با یک درمانگر است، درمانگر کسی است که میتواند ابزار درمان افسردگی از زوایای مختلف را ارائه کند و برای انجام اقدامات لازم به شما انگیزه دهد. همچنین مشاوره مهارتها و بینشهای لازم برای جلوگیری از بازگشت افسردگی را باعث میشود.
داروها: اگر احساسات خودکشی یا خشونتآمیز داشته باشید، مصرف دارو الزامی است. ضمن اینکه میتواند در برخی افراد علائم و نشانه های افسردگی را تسکین دهد، ولیکن درمان قطعی نبوده و معمولا راهحل طولانی مدت نیز نمیباشد. همچنین عوارض جانبی و اشکالات دیگری نیز به همراه دارد، لذا مهم است تا برای تصمیمگیری آگاهانه همه حقایق را بدانیم.
۱۳۹۸/۰۹/۰۶
آنچه در این مقاله میخوانیم:
کلمه «افسردگی» را این روزها زیاد میشنویم، انگار که بخشی از زندگی مدرن شده باشد. افسردگی روی فکر، عمل و احساسات تأثیرات مخربی میگذارد. اما آیا هر غم و رنج و ناراحتی الزاماً افسردگی نامیده میشود؟ آیا این بیماری نگرانکننده است و عواقب ناگواری دارد؟
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی ۳۵۰ میلیون نفر در دنیا از اختلال افسردگی رنج میبرند.
پیش از هرچیز یک تعریف مختصر از افسردگی داشته باشیم.
غمگین بودن طولانی مدت، بیعلاقهگی به اموری که قبلاً دوستشان داشتیم، کاهش تمرکز، خستگی بیش از حد و حالتهایی از این دست، میتوانند نشانههای افسردگی باشند. این بیماری، احساسات و افکار و رفتار ما را عوض میکند. افسردگی میتواند با مشکلات هیجانی و جسمی همراه باشد.
اختلال افسردگی یک ضعف نیست که با چند روز مراقبت برطرف شود بلکه پیگیری و درمان طولانی مدت، مراقبت و پایش مداوم میخواهد. اما نگران نباشید؛ همه ما میتوانیم افسردگی را شکست دهیم.
هر چهقدر زودتر به داد افسردگی برسیم، راحتتر میتوانیم آن را درمان کنیم و زمان بیشتری را از زندگی لذت میبریم.
اولین قدم برای درمان افسردگی و جلوگیری از افسردگی شدید، شناخت علائم افسردگی است.
دانستن علائم افسردگی به تشخیص افسردگی در ما و اطرافیان کمک زیادی میکند. در ادامه ۱۲ مورد از مهمترین نشانههای افسردگی را با هم مرور میکنیم:
افسردگی، شرایط زندگی خوب و بد سرش نمیشود و همه ما ممکن است در هر شرایطی افسرده شویم. مهمترین عوامل افسردگی را میتوانیم این طور بگوییم:
تغییر مواد شیمیایی در مغز: مواد خاصی در مغز روی خلق و خوی انسان تأثیر میگذارند. بههمخوردن تعادل این مواد شیمیایی در مغز از مهمترین دلایل افسردگی است.
ژنتیک: افسردگی میتواند ارثی باشد. به عنوان مثال اگر یکی از دوقلوهای همسان دچار افسردگی شود به احتمال ۷۰ درصد دیگری هم مبتلا میشود.
شخصیت: کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، کسانی که نمیدانند چطور استرس را مدیریت کنند یا افرادی که کلاً بدبین هستند بیشتر در معرض افسردگی هستند.
عوامل محیطی: احتمال ابتلا به افسردگی در کسانی بیشتر است که در معرض خشونت، تبعیض، سوءاستفاده یا فقر هستند.
اما خبر خوب این است که افسردگی در هر سنی که باشد و با هر علتی که داشته باشد، قابل درمان است.
در دنیای روانپزشکی افسردگی قابل درمانترین اختلال شناخته میشود. بسته به این که علت افسردگی چه چیزی است و از کجا آمده است، شیوههای درمانی مختلفی برایش وجود دارد. تشخیص و انتخاب نوع درمان افسردگی به عهدۀ پزشک متخصص اعصاب و روان است.
بالاتر گفتیم که بههمخوردن تعادل مواد شیمیایی در مغز میتواند یکی از دلایل افسردگی باشد، در نتیجه برگرداندن غلظت این مواد شیمیایی به حد طبیعی، میتواند افسردگی را از بین ببرد. این تعادل با مصرف قرصهای ضد افسردگی ایجاد میشود. قرصهای ضد افسردگی برعکس باور عمومی، مُسکن، خواب آور، تحریک کننده یا اعتیاد آور نیستند.
یک تا دو هفته بعد از مصرف داروهای ضد افسردگی، تأثیر آنها در بهبودی شروع میشود. تأثیر کامل این قرصها از ماه دوم یا سوم دیده میشود. چنانچه افسردگی بعد از این دوره به طور کامل درمان نشود، پزشک داروهای بیشتری تجویز میکند یا دوز دارو را زیاد میکند.
بعد از درمان افسردگی به خصوص افسردگی شدید، معمولاً متخصص از مراجعه کننده میخواهد که قرصها را تا ۶ ماه یا بیشتر ادامه دهد. به خاطر بالا بودن احتمال عود افسردگی و برای پیشگیری از آن، ممکن است درمان تا مدتها ادامه پیدا کند.
روانپزشک ممکن است از روشهای روان درمانی، تحریک الکتریکی یا مغناطیسی و شیوههای دیگر برای درمان افسردگی کمک بگیرد.
بله حتماً. بیشتر به خودمان استراحت بدهیم و کمتر از خودمان توقع داشته باشیم. وقتی میدانیم حالمان خوب نیست به خودمان فشار نیاوریم. تحرک و ورزش (حداقل پیادهروی) را فراموش نکنیم. به دیدار کسانی برویم که دوستشان داریم. میوه و سبزی تازه و مغزها (آجیل) بیشتر مصرف کنیم. ماهی و غذاهای دریایی را در وعدههای خود بگنجانیم.
مشکل در به خواب رفتن یا ناتوانی در حفظ روند خواب (مانند از خواب بیدار شدن در ساعات اولیه بامداد و دوباره به خواب نرفتن) در افراد مبتلا به افسردگی بسیار شایع است.
البته تعداد کمی از مبتلایان به افسردگی هم دچار خواب بیش از حد میشوند.
درد قفسهسینه ممکن است نشانه وجود مشکلات بسیار جدی مانند ناراحتی قلبی و مشکل ریوی باشد. گاهی هم مشکلات معده با درد قفسهسینه همراه است. پس اگر در قفسهسینه درد احساس میکنیم حتما باید به پزشک مراجعه کنیم تا علت آن مشخص شود.
اگر پزشک برای درد قفسهسینه علت خاصی نیافت، شاید افسردگی باعث ایجاد آن باشد.
افسردگی خطر بیماریهای قلبی را افزایش میدهد. جالب است بدانیم این رابطه دو طرفه است، یعنی کسانی که حمله قلبی یا سکته قلبی را تجربه کردهاند هم، بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی هستند.
اگر بعد از یک خواب یا استراحت طولانی همچنان احساس خستگی میکنیم و انرژی لازم برای انجام وظایف و کارهای ساده روزانه خود را هم نداریم، بهتر است امکان ابتلا به افسردگی را در نظر داشته باشیم.
وقتی خستگی به علائم افسردگی افزوده میشود، هر دو بسیار بدتر به نظر میرسند و فرد مبتلا به افسردگی را با شرایط بسیار دشواری روبهرو میکنند.
کسانی که درد را برای مدت طولانی تحمل میکنند، بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
از سوی دیگر، افسردگی هم ممکن است باعث ایجاد درد شود.
با توجه به این که در مغز از مواد شیمیایی مشابهای برای تنظیم خُلق و همچنین، انتقال حس درد استفاده میشود، این همراهی منطقی به نظر میرسد.
شایان ذکر است مبتلایان به افسردگی سه برابر سایرین در معرض درد مزمن از جمله درد عضلانی قرار دارند.
شاید باورش سخت باشد، اما مغز و روده بهشدت باهم در ارتباط هستند. به همین دلیل، وقتی با استرس یا نگرانی روبهرو هستیم، دچار تهوع یا درد معده میشویم.
افسردگی ممکن است روده ما را درگیر کند و به تهوع، سوءهاضمه، اسهال یا یبوست منجر شود.
پژوهشهای معتبر پزشکی نشان میدهند افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی، سه برابر بیشتر از سایرین ممکن است به انواع میگرن دچار شوند.
متاسفانه افراد مبتلا به میگرن هم پنج برابر بیشتر از سایرین در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند.
افسردگی روی اشتهای افراد مختلف اثرات متفاوت میگذارد: اشتهای گروهی را کم میکند و برعکس، گروه دیگری نمیتوانند جلوی خوردن خود را بگیرند. نتیجه مشخص است: بعضی از مبتلایان لاغر و برخی چاق میشوند.
ارتباط اختلالات خوردن، مانند پرخوری عصبی و بیاشتهایی عصبی با افسردگی هم موضوعی ثابتشده است و باید آن را در نظر داشت.
اگر مدام کمردرد آزارمان میدهد شاید به دلیل افسردگی باشد. احتمال این که افراد مبتلا به افسردگی دچار کمردرد یا سردرد شدید شوند، چهار برابر بیش از سایرین است.
افسردگی و مشکلات خواب باعث ایجاد اضطراب و پریشانی در فرد مبتلا میشوند. در مردان این حالت ممکن است با رفتارهای خشن هم بروز پیدا کند.
در بسیاری از مردان خشن، مراجعه به یک پزشک متخصص اعصاب و روان (روانپزشک) راه حلی پایدار برای پایان بخشیدن به خشونت آنها محسوب میشود.
افسردگی علاقه فرد به فعالیت جنسی را بهشدت کاهش میدهد.
متاسفانه برخی از داروهای ضدافسردگی هم باعث اختلال جنسی میشوند.
بنابراین لازم است هنگام مراجعه به پزشک خجالت را کنار بگذاریم و درباره مشکلات جنسی با او مشورت کنیم تا در تجویز دارو به این نکته هم دقت نماید.
تا اینجا دیدیم که وضعیت جسمی و روانی ما چقدر به یکدیگر وابسته هستند. در زیر به یک ارتباط مثبت بین وضع جسمی و روانی اشاره میکنیم:
در مغز کسانی که منظم و مداوم ورزش میکنند، برخی مواد شیمیایی افزایش مییابد. این مواد باعث میشوند فرد:
ورزش به تنهایی افسردگی را معالجه نمیکند، اما در درازمدت به درمان افسردگی کمک شایانی مینماید.
هنگام افسردگی شاید احساس کنیم انرژی کافی برای ورزش نداریم. این فکر را شکست دهیم، از جای خود برخیزیم و ورزش کنیم؛ زیرا تحرک احساس خستگی را کم میکند و باعث بهبود خواب میشود.
https://abidipharma.com/health-items/depression/
لطفا شکیبا باشید ...