می خوام با مفهوم شخصیت بیشتر آشنا بشم و بدون چرا شخصیت آدم ها انقدر مانند و روی جامعه تاثیر میذاره ممنون
به نظر میرسد وقتی از شخصیت شناسی حرف میزنیم، یا دربارهی شخصیت کسی اظهارنظر میکنیم، تا حد خوبی میدانیم دربارهی چه چیزی صحبت میکنیم.
همچنین اگر کسی به شما بگوید که از نظر شخصیتی با همکارش تفاوت دارد و به همین علت، تعارضهای فراوانی را در محیط کار تجربه میکند، احتمالاً فکر میکند منظور خود را به صورت واضح و شفاف بیان کرده است.
وجود تقاضای قابلتوجه برای کتابهای شخصیت شناسی و نیز انواع کلاسها و دورههای آموزشی درباره شخصیت، مورد دیگری است که ممکن است باعث شود فکر کنیم شخصیت و شخصیت شناسی برای اغلب انسانها، اصطلاحاتی شفاف و دارای تعریف مشخص هستند.
اما اگر کمی جستجو کنید و بخواهید بفهمید که «شخصیت یعنی چه؟»، به سرعت به نتیجه میرسید که بر سر تعریف شخصیت در روانشناسی اتفاقنظر وجود ندارد و در مورد شخصیت، هر کس دیدگاه و سلیقهی خود را مطرح کرده است. بنابراین اصلاً نمیتوانید به سادگی شخصیت را تعریف کنید.
اجازه بدهید ابتدا چند تعریف شخصیت را با هم بخوانیم و مرور کنیم و سپس به سراغ تعریف کاربردی شخصیت برویم (لازم نیست این تعریفها را به خاطر بسپارید. صرفاً به تنوع آنها توجه کنید):
تعریف شخصیت شناسی از نگاه Rychlak
دغدغهی ما در شخصیت شناسی این است که سبکهای مختلف رفتار را که ارگانیسمهای مختلف [از جمله انسان] بر حسب عادت از خود بروز میدهند، مطالعه کنیم.
منبع: Introduction to Personality and Psychotherapy
تعریف شخصیت از نظر Patrick و Carrion
شخصیت یعنی مجموعهی دریافتها، هیجانها، ذهنیتها، انگیزهها و اقدامهای یک فرد در تعامل با شرایط محیطی مختلف.
منبع: Personality Theories- Allbert Ellis
تعریف و مفهوم شخصیت از نگاه بی اف اسکینر (از دانشمندان بزرگ در روانشناسی رفتارگرا)
شخصیت یک مفهوم غیرضروری است و اصلاً به تعریف چنین واژهای نیاز نبوده و نیست.
منبع: Personality Theories – Engler
تعریف شخصیت از نگاه Albert Ellis
شخصیت شامل رفتارها، سبک فکرها، شیوهی حرف زدن، درک محیط و تعاملهای بین فردی است که پیوسته [بر اساس یک الگوی قابل تشخیص] در یک فرد مشاهده میشود.
منبع: Personality Theories- Allbert Ellis
تعریف شخصیت شناسی از نگاه Robert Ewen
شخصیت شناسی به جنبههایی از رفتار هر فرد میپردازد که «مهم بوده» و «در طول زمان، نسبتاً پایدار هستند.»
منبع: An Introduction to Theories of Personality
مهمترین نکتهای که باید در این تعریفها مد نظر قرار دهیم این است که تعریف رفتار و شخصیت، شباهتها و اشتراکاتی دارند. اما آنچه شخصیت را از رفتار متمایز میکند، پیوستگی، دوام و بقاء الگوهای رفتاری است: یک بار فریاد زدن، یعنی شما عصبانی شدهاید (رفتار)؛ اما به صورت مکرر و در شرایط مختلف فریاد زدن بر سر این و آن، میتواند به این معنا باشد که شما عصبی و نوروتیک هستید (شخصیت).
شخصیت شناسی به شناخت شخصیتِ انسان میپردازد و زمانی میتوان به تعریفی واحد از شخصیت رسید، که تعریف انسان برایمان مشخص و شفاف باشد.
اما دانشمندان و محققان مختلف، نگاههای متفاوتی نسبت به انسان داشتهاند. این تنوع دیدگاهها، در تعریف شخصیت هم منعکس شده است.
مثلاً در اولین تعریفی که نقل کردیم (ریچلاک)، از اصطلاح ارگانیسم استفاده شده است. این نشان میدهد که ریچلاک علاقه نداشته انسان را از سایر موجودات زنده تفکیک کند و معتقد بوده که همان ابزارهایی که برای شخصیت شناسی انسان مورد استفاده قرار میگیرند، میتوانند (یا باید بتوانند) برای تحلیل رفتارهای یک سگ یا گربه یا حتی یک قارچ نیز بهکار گرفته شوند.
اما در بسیاری از تعاریف دیگر، مشخصاً به انسان اشاره شده و میتوان نتیجه گرفت که ارائهدهندگان آن تعریفها، انسان را موجودی متمایز از سایر جانداران در نظر گرفتهاند.
از سوی دیگر، کسی مثل اسکینر که از دانشمندان کلیدی در روانشناسی رفتارگراست، اعتقادی به ارادهی آزاد ندارد و موجودات را یک ماشین پیچیدهی مکانیکی با توانایی یادگیری به کمک شرطی سازی میداند.
پس به سادگی میتوان حدس زد که چرا اسکینر علاقهمند به تعریف شخصیت نیست. او نمیتواند ویژگیها و صفاتِ باثباتی را برای انسان تصور کند و معتقد است که این ماشین مکانیکی، در طول زمان و در شرایط مختلف، میتواند به کلی تغییر کند.
از آنجا که ما در متمم، باید شخصیت شناسی را در کنار درسهای دیگری مانند مهارت ارتباطی، رابطه عاطفی، حمایت اجتماعی، تحلیل رفتار متقابل، مذاکره، رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی قرار دهیم، طبیعتاً تعریفی را ترجیح میدهیم که بتواند در آن درسها هم به کارمان بیاید.
چون فرض ما بر این است که دوستان عزیز متممی، درس شخصیت شناسی را نه فقط به خاطر آشنایی با تاریخچه و روند تکامل یک علم، بلکه با هدف توسعه مهارتهای فردی خود مطالعه میکنند و میآموزند.
بر این اساس و با این مفروضات، از میان تعریفهای متنوعی که در منابع مختلف ارائه شده، متمم در پاسخ به این پرسش که شخصیت چیست، تعریف زیر را معیار قرار میدهد.
نکاتی که در این تعریف مطرح شده، هم برای کاربردهای مد نظر متمم مفید است و هم در بسیاری از منابع، مورد اشاره و تأیید قرار گرفتهاند:
شخصیت شناسی به الگوهای نسبتاً ثابت در ویژگیها، صفات و رفتار هر فرد میپردازد؛
و به ما کمک میکند رفتارهای او را در شرایط و وضعیتهای مختلف، درک و پیشبینی کنیم.
شخصیت آن چیزی است که یک فرد را نسبت به افراد دیگر متمایز کرده و به فردیت او معنا میدهد.
فردیت و Individuality، کلمهی کلیدی این تعریف است.
هیچ دو نفری را نمیتوانید بیابید که شخصیت کاملاً یکسان داشته باشند. حتی اگر چند مولفهی مشخص (به فرض: برونگرایی، صداقت، ثبات هیجانی) در نظر بگیرید و بخواهید همهی انسانها را بر اساس همین مولفهها بسنجید، شیوهی ترکیب این مولفهها از فردی تا فرد دیگر تغییر میکند.
اگر کمی از دقت علمی فاصله بگیریم، میتوان شخصیت هر فرد را به یک سوپ تشبیه کرد که شاید مواد تشکیلدهندهی آن، با سوپ شخصیتی فرد دیگر، مشابه باشد، اما سهم و ترکیب مواد، باعث میشود که طعم متفاوتی شکل بگیرد.
ریشه کلمه Personality چیست؟
Personality از ریشهی Persona است. این واژه، در زبان لاتین برای نقابی به کار میرفته که بازیگران تئاتر روی صورت خود میگذاشتهاند تا چهرهی خود را با نقشی که در نمایشنامه از آنها انتظار میرفته تطبیق دهند. البته به تعبیر متخصصان ریشه شناسی، این واژه به تدریج در اثر گسترش معنایی، به آن مفهومی رسیده که ما امروزه به کار میبریم.
با این توضیحات، میتوان گفت اصطلاح شخصیت که ما بهکار میبریم، به مفهوم روانشناسی Personality بسیار نزدیکتر است. چون شخصیت از ریشهی شاخص است و به ویژگیهایی اشاره دارد که هر فرد را در میان سایر افراد، مشخص و متمایز میکند.
چرا نام بسیاری از بزرگان روانشناسی را در فهرست کسانی که شخصیت را تعریف کردهاند نمیبینیم؟
هر جا به دنبال تعریف شخصیت بگردید، اغلب تعریفها، از نویسندگان کتابهای مرجع (تکستبوکها) و مقالات پراکنده نقل میشود. علت این است که بسیاری از بزرگان شخصیت شناسی، مستقیماً به تعریف واژهی شخصیت نپرداختهاند؛ بلکه صرفاً شخصیت انسان را تحلیل کردهاند. سپس این افراد دانشگاهی بودهاند که با مطالعهی کار آنها، کوشیدهاند استنباط کنند که واژهی شخصیت در نوشتهها و نگرش هر یک از این بزرگان، چه مفهومی داشته است.
https://motamem.org/%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%B4%D8%AE%D8%B5%DB%8C%D8%AA/
شخصیت چه معنایی دارد و چه عواملی آن را شکل میدهد؟ ممکن است همیشه برای سوال باشد که خودتان و یا دیگران چه شخصیت دارید؟
به گزارش ایسنا، بنابر اعلام مشاورانه، حتما تاکنون متوجه تفاوت رفتار، عادات و احساس خود نسبت به دیگران شدهاید.
این موضوع بخصوص در واکنش متفاوتتان در موقعیتهای مشابه مثلا پس از یک بحران بیشتر به چشم میآید.
بله درست متوجه شدید، علت تفاوت برخوردمان با دیگران در تفاوت شخصیتی است.
حتی بین اعضای یک خانواده علارغم محیط زندگی مشابه و ژنتیک مشابه بازهم ما شاهد ویژگیهای خلقوخویی یا شخصیت متفاوت هستیم.
اما شخصیت چیست؟
از نظر مشاوره خانواده برخلاف آنچه که در زبان روزمره شنیدهایم که میگویند: فلانی آدم با شخصیتی است، یا طرف چقدر بی شخصیته! هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت شما تا حد زیادی تعیینکننده احساس خوشبختی، موفقیت و رضایتتان از زندگی است.
هر چیزی در زندگی از شغلتان گرفته تا نقشی که بهعنوان یک مادر، پدر یا همسر ایفا میکنید تا حد زیادی به شخصیتتان وابسته است.
حتما برایتان پیشآمده است که فردی را بهعنوان یک شخصیت عالی توصیف کنید.
اکنون فکر کنید او چه ویژگیهایی داشته که از نظر شما قابل توجه بوده؟
احتمالا ویژگیهایی مانند مهربان بودن، صمیمیت، ادب و تواضع در فهرست ویژگیهای شخصیتتان قرار دارد.
در مقابل پرخاشگری، نامهربانی، منزوی بودن ازجمله ویژگیهای شخصیتی است که در خود و دیگران نمیپسندید.
در تعریف شخصیت میتوان گفت: شخصیت به مجموعهای از ویژگیهای با ثبات و متغیر، درونی (پنهان) و بیرونی (قابلمشاهده)، منحصر به فرد و مشترک افراد اشاره دارد که باعث واکنش و
تفاوت فردی بین انسانها میگردد.
https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/99023122860/
لطفا شکیبا باشید ...