می خوام بدونم توی زندگی ما چطور باید اهداف خودمان را بشناسیم و آنها رو دنبال کنیم ممنون میشم راهنماییم کنید
چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنیم؟ تعریف هدف و موفقیت چیست و چطور می توان به آن رسید؟ چرا نمی توانم هدف درستی را انتخاب کنم؟ چرا نمی دانم از زندگی چه چیزی می خواهم؟ بهترین روش موفقیت مالی و دستیابی به ثروت چیست؟ چگونه با الگوی اسمارت SMART هدفگذاری کنم؟ من در زندگی هدف شخصی ندارم و نمیدانم شغل مورد علاقه خودم را انتخاب کنم، چکار کنم؟ چگونه در موج آلفا می توان هدف را تجسم کرد؟
اینها بخشی از سئوالات شما در زندگی است که در هر برهه از زندگی با آنها مواجه خواهید شد و اگر پاسخ و راه حلی برای آن پیدا نکنید، بی انگیزه و ناامید خواهید شد. من سجاد زمانی مدرس توسعه فردی در این مقاله به راههای ساده هدفگذار و دستیابی به اهداف (goals) شخصی با روش nlp می پردازم.
در ابتدای این مقاله بگویم که بیش از 90% مردم در انتخاب هدف دچار اشتباه میشنود. آنها فرق آرزو، هدف، خواسته، رویا و آرمان را نمی دانند و هر چیزی که را که به آن میل دارند را هدف می نامند. در ادامه به تعریف اینها می پردازیم تا بدانید بیش از نیمی از آنچه که در سر دارید هدف نیستند:
آرزو: آرزو بخشی از افکار ماست که قرار نیست به آن برسیم و فقط ذهنیت ما ار مشخص می کند. مثلا همه ما آرزو داریم که جنگ و بیماری .و فقر نباشد. آیا چنین چیزی واقعا امکانپذیر است؟ قطعا خیر زیرا در سراسر جهان بیماری، فقر و جنگ کم و بیش وجود خواهد داشت، پس اگر بعد از این باخود می گوید هدف من این است که دنیا ر از بیماری و فقر و جنگ و بیسوادی نجات دهم، بدانید در حال آرزو کردن هستید.
رویا: رویا نیز تقریبا از جنس آرزو است و چشم انداز شما را به زندگی نشان می دهد. البته بسیاری از اهداف ما، روزی یک رویا بودند و سپس جنبه عملی به خود گرفتند و تبدیل به هدف شدند. آرزو و رویا قابل برنامه ریزی نیستند و همانند یک ستاره قطبی ما را در مسیر هدف قرار می دهند.
خواسته: خواسته مربوط به نیازهای روزمره ما میشود و در اولویت های بالاتری قرار دارد و باید در زمان سریعتری به آن رسیدگی کنیم. خواسته ها اغلب کوتاه مدت هستند و تاثیرات دراز مدتی بر سبک زندگی ما نخواهند داشت. مانند نیاز به تفریح، غذا و….
هدف: هدف از یک نیاز و خواسته نشات می گیرد و می توان با برنامه ریزی و صرف انرژی به آن رسید. هدف کمی ملموس تر از رویا و آرمان و آرزوست و می توان آنرا اندازه گیری کرد. مثلا زمانی که می گویید من قصد دارم در کنکور سال بعد رتبه زیر 1000 فلان رشته را کسب کنم و یا تا شش ماه دیگر به حقوق ماهیانه … تومان برسم، در حال هدفگذاری هستید. اما زمانی که می گویید من می خواهم ثروتمندترین فرد شهر شوم و یا اینکه باهوش ترین انسان باشم، در حال رویا بافی هستید.
حال با این تعریف های مهم می توان بسیاری از افکار و تصمیماتی که در سر داریم را دسته بندی کرد. ما در اینجا یاد می گیریم که اصلا قرار نیست به برخی از خواسته های خود برسیم زیرا آنها از جنس رویا و آرزو هستند. بنابراین می توانیم اهداف را مشخص کنیم و مشخ کنیم در جه زمان و مکان و با چه منابعی می خواهیم به آنها دست پیدا کنیم.
ضمیر ناخودآگاه
اکثر ما وقتی با این سئوال مواجه میشویم که” اگر بدانی سال آخر زندگیت است، چه کارهایی انجام می دهی؟ ” لیستی از کارهای مورد نظر را می گوییم که باید انجام شود. 3 مورد از کارهایی را که سالهاست به تعویق انداخته اید و منتظر هیتید تا زمان مناسب فرا برسد، قیمت دلار کاهش پیدا کند، در قرعه کشی برنده شوید و… را انتخاب کنید و طبق 6 مرحله ای که در ادامه خواهیم گفت، پیش ببرید.
تصور کنید که آخرین سال زندگی شماست و کارهایی که آرزوی انجام آنرا داشتید، انجام دهید. آن کارها کدام خواهد بود؟
هدف اول من…..
هدف دوم من…..
هدف سوم من….
بسیار از ما توقع داریم، هنگامی که یک هدف را انتخاب کردیم و شروع به فعالیت در آن کردیم، در همان روزها و هفته های اولیه نتایج آنرا ببینیم. این کار همانند این است که یک دانه را در زمنی بکارید و هر روز خاک را کنار بزنید تا ببینید که دانه چقدر رشد کرده است. یا اینکه دائما آب بریزید و باخود بگویید، حالا که نور و آب فراهم است، پس چرا دانه رشد نمی کند؟ اینجاست که باید بدانیم نمی توان در روند طبیعت دست برد و آن دانه باید در زمان مشخصی رشد کند. اهداف نیز چنین خاصیتی دارند اما اغلب ما دارای نگرش زودپزی هستیم و انتظار داریم در کمترین زمان به موفقیت برسیم.
در اینجا یکی از تجربیات خودم را در زمینه هدفگذاری خواهم گفت. در سالهایی که در خدمت سربازی به سر می بردم، تصمیم گرفتم از این دوران به بهترین نحو استفاده کنم و وقت خودم را به بطالت نگذرانم. از اینرو به یادگیری ساز سنتی پرداختم. من همیشه آرزو داشتم که مانند نوازنده های حرفه ای ساز بنوازم و از این کار لذت یم بردم اما در عین ناباوری استاد به من گفت فقط تا مدتها به یادگیری نت و پرده های موسیقی و موارد دیگر بپردازی و این کار زمان نسبتا زیادی در حد 2 سال را طلب می کند.
من که علاقمند بودم به سرعت پله های ترقی را طی کنم و خودی نشان دهم، از این حرف او ناراحت شدم و به آموزشگاه دیگر مراجعه کردم که در تبلیغات خود از زمان 3 ماه برای یادگیری تضمینی استفاده می کرد اما پس از مدتی دیدم باید زمان کافی برای یادگیری ساز را داشته باشم و میانبری وجود ندارد. در روند هدفگذاری نیز بسیاری از افراد را می بینم که می گویند چه تضمینی می دهید که پس از کلاسهای شما در کوتاهترین زمان به موفقیت برسم؟
آنها نقش خود را بعنوان یکی از عوامل تاثیر گذار در هدفگذاری از یاد می برند و انتظار دارند، شخصی دیگر بار سفر زندگی آنها را حمل کند و هستند افرادی که از این ذهنیت سوء استفاده می کنند و وعده های عجیب و غریب می دهند. من نام این طرز تفکر را ” تفکر زودپزی” نامیده ام. افرادی که سهم خود را از موفقیت صفر می دانند و منتظر شانس یا یک روش خاص هستند، در این دسته بندی قرار می گیرند.
بسیاری از افراد را می بینم که با خواندن کتاب و فیلم های انگیزشی و شرکت در دوره هایی نظیر قانون جذب ، طوری برنامه ریزی می کنند که گویی 100% به آن خواهند رسید و احتمال شکست را در نظر نمی گیرند. آنها می گویند چون من به این هدف ایمان دارم و برنامه ریزی میکنم، پس به موفقیت می رسم اما در نظر نمی گیرند که افراد فوق موفقی مانند استیو جابز و بیل گیتس هم بارها شکست خورده اند اما نکته مهم این است که آنها احتمال شکست را هم در نظر گرفته بودند. به این عمل می گویند در نظر گرفتن سهم شیطان.
من اولین بار این اصطلاح را در بورس شنیدم. فردی که در این کار بسیار خبره بود می گفت باید در خرید هر سهم، مقداری از آن را به شیطان اختصاص دهید ( زیان را در نظر بگیرید). هنگامی که من این کار را در زندگی خودم انجام دادم رضایت بیشتری از تصمیمات خود داشتم و در ابتدای هر هدفگذاری، میزان شکست آنرا نیز در نظر می گرفتم و برای پول و انرژی که از دست می دادم نگران نبودم. شما نیز در ابتدای هر هدفگذاری بخشی از بودجه و منابع خود را نادیده بگیرید و این احتمال را بدهید که بخشی از آن هیچگاه باز نخواهد گشت.
ما افرادی را می شناسیم که بدلیل برخوردار از اهداف واضح و روشن، در هیچ زمینه ای به موفقیت دست پیدا نمی کنند. همچنین افرادی را می شناسیم که برای هر روز، هر ماه و هر سال خود اهداف مشخصی را تعیین می کنند و به نتایج چشمگیری می رسند. توانایی این افراد در زمینه تمرکز بر اهدافی روشن و قابل سنجش است. آیا ما اهداف روشن و مثبتی را در زندگیتان تعقیب می کنید؟
وقتی از افراد در مورد اهدافشان سئوال می کنیم، بیشتر آنها در مورد چیزهایی که نمی خواهند مواجه شوند، صحبت می کنند. مغز انسان چنان عمل می کند که یک هدف با الفاظ منفی را بیشتر جذب می کند و تاثیرات منفی بر جای می گذارد. ما والدینی را می بینیم که به فرزندان خود می گویند که چه کارهایی را انجام ندهند و سرانجام پی می برند که کودکان ظاهرا بیشتر مایلند درست عکس آنچه را که به آنها گفته میشود، انجام دهند.
اگر به بازیکنان بیس بال توجه کنید، آنها به نحوه حرکت توپ در هوا فکر می کنند و تلاش می کنند نحوه دریافت توپ را تصویرسازی کنند. اما هنگامی که آنها نگران این باشند که اگر توپ به آنها نرسد به چه مشکلاتی بر خواهند خورد، این ذهنیت عملکرد آنها را کاهش می دهد و نمی توانند بازی خوبی را به نمایش بگذارند. بنابراین هنگامی که ما نگران عواقب نرسیدن به هدف را در ذهن تجسم می کنیم، تمام عوامل دست به دست هم می دهند تا در آن شکست بخوریم.
در مرحله دوم مشخص کنید کی، کجا و با چه کسی می خواهید به نتیجه مطلوب برسید؟ تعیین هدف، فقط نوشتن آن روی کاغذ نیست بلکه احساسات و شوق شماست که نشان می دهد تا چه میزان می توانید به آن برسید.
این تغییر بر من چه تاثیری خواهد داشت؟
در چه مکان و زمانی می خواهم به هدفم برسم؟
همراه با چه کسی می خواهم به اهدافم برسم؟ از چه کسانی باید کمک بگیرم؟
من در چه شرایطی می توانم از مهارت های جدیدم استفاده کنم؟
برای رسیدن به مهارت های گفته شده، به چه مدت زمان نیز دارم؟
در این بخش روش nlp یک راهکار ارائه می کند تا با استفاده از آن به میزان واقعی بودن هدف خود پی ببرید. هنگامی که به هدف خود فکر می کنید، چه تصویری می بینید؟ چه چیزهایی را میشنوید و چه احساسی درون شما شکل می گیرد؟ آینده خود را تصور کنید، صدا، تصویر و حس خود را در مورد هدف و لحظه دستیابی به موفقیت بازسازی کنید. اگر این اهداف به شما انگیزه دهد و شوق زیادی را در شما زنده کند، می توانید مطمئن شوید که راه درستی را انتخاب کرده اید.
این تمرین را با تجسم چیزهای ساده شروع کنید. مثلا شخصی را که بخوبی میشناسید در نظر آورید و به صدای او گوش کنید و زمانی را بیاد بیاورید که با او احساس خوشی می کردید. همیشه کار را با آن چیزی آغاز کنید که به آسانی به مغزتان خطور می کند. بیاد داشته باشدی:
فرض کنید یک یخش خلاق در ذهن دارید. اگر یخواهید سئوالی از او در مورد نحوه رسیدن به اهداف داشته باشید، چه چیزی خواهد بود؟ چند دقیقه تمرکز کنید و سپس این بخش را در ذهن تجسم کنید و سئوالات زیر را از او بپرسید. سپس جواب ها را یادداشت کنید و با اهداف خود بسنیجید. این روش به ما کمک می کند تا از طریق ارتباط با ضمیر ناخوداگاه بتوانی خلاقیت های درونی خود را کشف کنیم:
چه منابعی باری دستیابی به هدف دارم؟
چگونه از توانایی های ذاتی خود استفاده کنم؟
چگونه بدانم که به هدف خود رسیده ام؟
چه راههایی می تواند مفید باشد؟
هرگز هدفی را انتخاب نکنید که وابستگی به دیگران داشته باشد. انسان های هدفمند، مسئولیت کارهای خود را بر عهده می گیرند و سعی نمی کنند تا به دیگران وابسته باشند. اگر برای فرزندان خود هدف انتخاب می کنید هم کاری کنید تا نقش اول آن را خودشان بر عهده بگیرند.
برخی از افراد در ابتدای مسیر به عواقب آن فکر می کنند و ناچارا به وام گرفتن و شریک تجاری می گردند اما این اصل به شما می گوید تلاشتان برای دستیابی به هدف زمانی متوقف می شود که مسئولیت و قدرت شما متوقف شود. این سئوال را از خود بپرسید: تا چه اندازه مالک نتیجه مورد نظر هستم؟ یا به عبارت دیگر تا چه حد در موفقیت و عدم موفقیت آن دخالت دارم؟ در ادامه به پرسشهای مرحله چهارم خواهیم پرداخت:
برای دستیابی به این اهداف، چه کاری خواهم کرد؟
آیا قبلا به هدفی دست یافته ام که مشابه هدف فعل ام باشد؟
این شباهت ها کدامند؟ چه کمکی می تواند کند؟
آیا این امکان وجود دارد که چیزی مانع رسیدن به هدفم شود؟
به کمک چه افرادی نیاز دارم؟
با دستیابی به این هدف، توانایی انجام چه کارهایی را خواهم داشت؟
چگونه می توانم شخصا بر روی سرنوشت خودم اثر بگذارم؟
بر روی چه بخشی از این نتیجه کنترل اعمال می کنم؟
در این مرحله باید با خود صادق باشید. آیا با دستیابی به هدفتان، چیزی را که در حال حاضر در اختیار دارید را از دست خواهید داد؟ مثلا اگر بدنبال یک هدف شغلی بزرگ هستید، شاید بر روی روابط خانادگی شما تا مدتها تاثیر بگذارد و کمتر فرصت کنید به مسافرت و دورهمی ها بپردازید. کسب یک نتیجه، به معنای تغییر از یک حالت به حالت دیگر است. این حالات شامل چگونگی احساس شماست.
یکی از عوامل مهم مقاومت ذهن در دستیابی به اهداف، عدم تصور خود در زمان رسیدن به هدف است. مثلا فردی که در دوره های ان ال پی شرکت کرده بود می گفت من آرزو دارم به فلان جایگاه شغلی برسم اما ترسی درونم هست که می گوید شاید دیگران تو را ترک کنند و پس از این هدف دیگر نتوانی در کنار دوستان خود باشی و…
می بینید؟ این بخشی از ترس های پنهان ما برای رسیدن به اهداف است. برای جلوگیری از این کار ابتدا خیال ذهن را از خطرات و ریسک های این هدف راحت کنید و با شرح جزئیات، تمامی اتفاقاتی که پس از رسیدن به هدف جدید تجربه خواهید کرد را تجسم کنید. در این حالت ذهن از حالت ابهام خارج می شود و با اضطراب کمتری می توانید پیش بروید.
آیا مطمئنم که واقعا همین هدف را می خواهم؟
اگر به این هدف برسم چه خواهد شد؟ (اهرم لذت)
اگر به هدفم نرسم چه اتفاقی می افتد؟ (اهرم رنج)
زندگی ام دستخوش چه تغییراتی خواهد شد؟
چرا باید این هدف را دنبال کنم؟ (رسالت فردی)
منظور من از محدود کردن اهداف این است که اصطلاحا “به دنبال یک خرگوش بدوید” و بر روی یک هدف متمرکز شوید. سیستم RAS ذهن خود را همانند یک ذره بین بر روی یک یا دو هدف مهم متمرکز کنید و به افکار منفی و ترس های اجازه ندهید تا شما را منصرف کنند. یکی از مشخصات ناخودآگاه این است که می توان با ایفای نقش مورد نظر، آنرا فریب داد.
مثلا اگر بتوانید خود ار بعنوان بهترین سخنران جهان در نظر بگیرید و مدتها نقش یک سخنران خوب را بازی کنید و به آموزش سخنوری و فن بیان بپردازید، دیر یا زود خواهید دید توانایی بروز استعدادهای درونی خود ار خواهید یافت و به راحتی می توانید دست به عمل بزنید.
از اقدام کردن نهراسید زیرا در 5 مرحله قبل یاد گرفته اید بصورت فانتزی به اهدف نگاه نکنید و خود را برای روزهای سخت آماده کنید.
https://tehrannlp.com/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%AF%D9%81-%D8%B1%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%9F/
چگونه هدف زندگی خود را پیدا کنیم ؟ اهداف پایه و اساس یک زندگی موفق هستند. اما سوال اینجاست: «آیا هر هدفی میتواند ما را به موفقیت و زندگی که دوست داریم برساند؟»
هر یک از ما با یک هدف منحصر به فرد متولد شدیم. پیدا کردن هدف و دنبال کردن آن مهمترین اقدامی است که افراد موفق انجام میدهند. آنها وقت میگذارند تا بفهمند برای انجام چه کاری اینجا هستند و سپس با اشتیاق آن را دنبال میکنند.
اگر بخواهیم فردی شاد، دارای آرامش درونی و راضی از زندگی باشیم، بسیار مهم است که یاد بگیریم. چگونه هدف خود را بشناسیم ؟
با وجود اینکه تعیین هدف در زندگی مزایای بسیاری دارد اما با این حال عده کمی به دنبال هدف گذاری هستند.
اگر از افراد عادی بپرسیم: « هدف های شما در زندگی چیست؟ » در جواب میگویند: «اوه، نمیدانم. من هر کاری پیش بیاید انجام میدهم. من هدف ندارم و اصلا نمیتونم هدف انتخاب کنم »
نداشتن هدف در زندگی باعث میشود که فرد بلاتکلیف باشد و کارهایی انجام دهد که آن را از زندگی دلخواهی که دوست دارد دور کند. علاوه بر این احساس گیر افتادن خواهد داشت، مانند اینکه دور یک دایره میچرخد و زمان نیز همینطور میگذرد اما به هیچ جا نمی رسد. این شخص زندگی که عمیقا دوست داشته باشد را نمیتواند بسازد و همیشه یک حسرتی در دلش باقی خواهد ماند.
شما باید هدف های زندگی تان را پیدا کنید. پیدا کردن هدف ها به نوعی کشف بخشی از حقیقت زندگی است.
شما باید همانند یک استاد مجسمه سازی که با اشتیاق سنگ را به آرامی میتراشد و خرد میکند تا شاهکار زیر آن مشخص شود، هدف زندگی تان را کشف کنید. هدف زندگی شما هانند این شاهکار است که زیر سنگ ها کمین کرده و منتظر آزاد شدن است.
کشف هدف زندگی یک امر سرنوشت ساز و مهم است. نباید از آن سرسری گذشت. علاوه بر اینکه هر هدفی را نمیتوان به عنوان هدف زندگی انتخاب کرد.
خیلی مواقع سردرگمی در انتخاب هدف از عدم آگاهی در مورد ویژگی های هدف نشات می گیرد. یعنی نمی دانیم که هدف باید چه ویژگی هایی داشته باشیم تا بتوان آن را به عنوان هدف خود انتخاب کنیم. هدف باید یکسری ویژگی هایی خاص داشته باشد که بتوان آن را انتخاب و دنبال کرد. این ویژگی ها چه هستند؟
من ۵ ویژگی هدف را برای شما توضیح می دهم. این ۵ ویژگی در هنگام انتخاب هدف شما را از سردرگمی رها می کند.
۵ ویژگی که هنگام انتخاب هدف باید در نظر داشت.
اهداف شما نباید کلی یا گسترده باشند. برای جلوگیری از ایجاد سردرگمی در انتخاب هدف باید تمام جزئیات را دقیقا مشخص کنید. البته ضمن مشخص کردن جزئیات، نباید هدف را بیش از حد پیچیده کنید.
فرض کنید میخواهید به تناسب اندام برسید و لاغر کنید. این هدف کلی است باید آن را خاص کنید. برای اینکه لاغر کنید باید ورزش را به برنامه روزانه خود اضافه کنید. البته هنوز هم جا دارد تا هدف تان را خاص تر کنید.
شما می توانید این هدف را برای خود در نظر بگیرید. من هر روز ۳۰ دقیقه از در خانه تا پارک نزدیک خانه پیاده می روم و دوباره بر میگردم.
این هدف در عین خاص بودن به شما می گوید که چقدر باید به سبک زندگی خود برنامه ورزشی و تناسب اندام اضافه و آن را دنبال کنید.
در واقع هدف خاص یعنی یک هدفی که کاملا مشخص و واضح است، جزئیات بیشتر و دقیق تری دارد تا شما آگاهانه تر تلاش کنید و به هدف بزرگتر و کلی تر برسید.
هدف باید واقع بینانه و منطقی باشد. اگر بیش از حد بزرگ و دستیابی به آن ممکم نباشد، دیگر هدف نیست بلکه فقط آرزو و رویایی دور دست است.
باید بدانیم چگونه برای خود هدف انتخاب کنیم تا رسیدن به آن غیرممکن نباشد. یک تفاوت هدف و آرزو این است که با برنامه ریزی و تلاش می توان به هدف رسید. اگر هدف غیرمعقول و غیرواقعی باشد هر چقدر هم خوب برای آن برنامه ریزی و تلاش کنید، باز هم به مقصد مورد نظر نخواهید رسید.
این عالی است که بخواهید به اهداف جدید برسید. اما گاهی اوقات جاه طلبی می تواند شما را به سمت چیزی غیرممکن سوق دهد.
به عنوان مثال می خواهید یک سال دیگر درآمد شما از ۵ میلیون در ماه به ۱۰۰ میلیون در ماه برسد. این هدف غیرقابل تحقق است. شما چگونه می توانید در عرض یکسال به این درآمد نجومی برسید. شما حتی اگر شغل خود را تغییر دهید و کسب و کار جدیدی راه بیندازید باز هم نمی توانید در مدت یکسال به این درآمد بالا برسید. اما میتوان این هدف را قابل دستیابی کرد. تصمیم بگیرید تا سال آینده درآمد خود را از ۵ میلیون در ماه به ۲۰ میلیون افزایش دهید. این هدف خیلی منطقی تر و بهتر است.
هدف شما باید با ویژگی شخصیتی، علایق، شرایط فعلی و برنامه های بلند مدت تان مرتبط باشد. اگر در حال حاضر مشغول مسئولیت های زیادی هستید، شروع یک کار کاملاً جدید که با سبک زندگی فعلی شما ارتباطی ندارد، ایده خوبی نیست و موقعیت شما را به خطر می اندازد.
به عنوان مثال اگر شما مدیر یک شرکت ساختمان سازی هستید و از صبح تا شب درگیر کار و پروژه های مختلف هستید دیگر نمی توانید همزمان در رشته ورزشی شنا مدال بگیرید.
شما باید در راستای علایق تان هدف هایی همچون افزایش درآمد، گرفتن پروژه های بزرگتر، افزایش مهارتها و دانش و… باشد.
هنگام کشف هدف زندگی تان به این نکته مهم دقت کنید.
محدودیت زمانی در رسیدن به هدف بسیار مهم است. تعیین بازه زمانی به شما کمک می کند از تنبلی و تعلل در کارها دوری کنید. از این رو بهره وری شما افزایش می یابد.
راه و رسم درست انتخاب کردن - چگونه انتخاب درستی داشته باشیم - زیبا اندیشی
فرض کنید شما یک فروشگاه اینترنتی ایجاد کردید که می خواهید کالاهای خود را به صورت آنلاین بفروشید.
هدف شما این است که تعداد بازدیدکنندگان را از ۵۰۰ به ۱۰۰۰ نفر افزایش دهید. قسمت مهم هدف این است که میخواهید این کار را ظرف چه مدت انجام دهید؟ طی ۳ماه، ۶ ماه و یا یکسال.
البته خیلی دچار رسواس نشوید. اگر مشخص کردید که طی ۶ ماه انجام دهید و یک مشکلی در کار پیش آمد و به جای ۶ ماه ۷ ماه طول کشید، خوتان را سرزنش نکنید.
یکی از ویژگی های مهم هدف این است که از درون ما را تحریک کند به سمت آن حرکت کنیم. شما باید هدفی را تعیین کنید ضمن اینکه به آن علاقه دارید ۷۰ درصد اطمینان داشته باشید می توانید به آن برسید.
هدف باید به گونه ای باشد که صبح با هیجان و اشتیاق برای دنبال کردن آن از رختخواب بیرون بیاید. هرچه هدف هیجان انگیزتر باشد شما بیشتر سمت آن کشیده می شوید و برای رسیدن به آن تلاش می کنید.
انتخاب هدف براساس این ۵ ویژگی شما را از سردرگمی نجات می دهد و همچنین به شما کمک می کند سریعتر و بهتر به خواسته خود برسید. وقتی هدف خوب باشد جهت مشخصی به شما می دهد و هر جنبه زندگی شما را چنان واضح تعریف می کرد دیگر جایی برای سردرگمی و ابهام باقی نماند.
خیلی از ما هیچ سرنخی از آنچه می خواهیم در زندگی خود انجام دهیم نداریم. بعد از اتمام مدرسه، دانشگاه، حتی بعد از اینکه کار پیدا کردیم حتی بعد از اینکه درآمد کسب کردیم، با زهم به درستی نمی دانیم از زندگی چه میخواهیم و هدف هایمان چیست؟
این سر نخ بسیار مهم است. باید آن را پیدا کنید. اگر این سرنخ را بگیرید شما را به مقصدی که دوست دارید می رساند.
فقط باید کشف کنید چه چیزهایی برایتان مهم است؟
وقتی از خود می پرسید: «من باید با زندگی خودم چه کار کنم؟ یا هدف زندگی من چیست ؟» در واقع سوال شما این است: «چه کاری می توانم با وقت خود انجام دهم که برایم مهم است؟»
انتخاب هدف و دنبال کردن آن یعنی پیدا کردن کارهای مهم و لذت بخش که زندگی ایده آلی را برایتان رقم می زند.
انتخاب هدف بسیار مهم است و باید دقیق و اصولی انجام شود. حال چگونه برای خود هدف انتخاب کنیم؟ شما باید این ۳ مرحله را اجرا کنید. در هر مرحله یکسری سوال آماده کرده ام تا هدف تان و چیزهایی که برای شما مهم هستند را بفهمید. همچنین دریابید چه چیزهایی میتواند معنای بیشتری به زندگی شما بدهند.
این ۳ مرحله را قدم به قدم با هم جلو برویم. در تک تک این مراحل روش های تعیین هدف در زندگی را می آموزید. قبل از اینکه ۳ مرحله را آغاز کنید یک خودکار و دفترچه آماده کرده و به تک تک سوالات با دقت و تامل پاسخ دهید.
نوع شخصیت شما (نوع شخصی که هستید) می تواند بر دید شما به نحوه زندگی تأثیر بگذارد و هدف شما را تعیین کند.
حدود ۱۶ تیپ شخصیتی وجود دارد. شما باید ببینید جزء کدام تیپ هستید؟
آیا فردی درونگرا، کم حرف، وقت شناس، منظم، دقیق و منطقی هستید و یا برونگرا، احساسی، ریسک پذیر، ماجراجوگر، اجتماعی و خونگرم هستید؟
شاید از لحاظ تیپ شخصیتی فردی شاد، پرانرژی و پرجنب و جوش باشید و از بودن در کنار مردم لذت ببرید.
ممکن است فردی باهوش، نکته سنج و دقیق باشید و یا مستقل، خلاق و کارآفرین باشید.
بنابراین باید ویژگی های شخصیتی خود را بشناسید. با کشف شخصیت منحصر به فرد خود، می توانید کارهای متمایزی را که قرار است در زندیگتان انجام دهید را تا حد زیادی دریابید.
درون دفترچه تان ویژگی های شخصیتی خود را یادداشت کنید.
در این مرحله میخواهیم کمی به حافظه خود برگردید. در ذهن تان جعبه خاطرات کودکی تان را باز کنید تا چند پاسخ دیگر پیدا کنیم و بفهمیم که چگونه هدف زندگی خود را پیدا کنیم .
هنگامی که کودک و یا نوجوان هستید، زندگی شما آزادتر و بیشتر بر طبق میل و علایقتان است. در این مرحله از زندگی هوا و هوس ها هستند که زندگی شما را هدایت می کنند و هر کاری که دوست داشته باشید، انجام میدهید. همچنین دنیای پیرامون، چشم و هم چشمی ها، حرف های اطرافیان هنوز بر آرزوهای شما تاثیر نگذاشته و شما مستقیماً به احساسات و خواسته های خود دسترسی دارید.
آنچه ما در اینجا میخواهیم انجام دهیم این است که در بانک حافظه خود چرخی بزنید و سعی کنید نگاهی اجمالی به دوران کودکی و نوجوانی خود داشته باشید.
به این سوالات بادقت پاسخ دهید و جواب را در دفترچه تان یادداشت کنید.
چه چیزی باعث شادی بی نظیر شما در دوران کودکی میشد؟
گرفتن چه هدایایی و رفتن به چه مکان هایی شما را بیش از حد خوشحال میکرد؟
چه بازی ها و ورزش هایی را دوست داشتید؟
اوقات فراغت مخصوصا در تابستان ها چه می کردید؟ چه کلاس هایی می رفتید؟
معلم هایتان در چه درسها و کارهایی شما را تحسین می کردند؟
همه ما کارهایی بوده که دوست داشتیم از بچگی انجام دهیم اما در نهایت بنا به دلایلی همچون بی پولی، مخالفت اطرافیان، پشت گوش انداختن و تنبلی و… آنها را رها کرده ایم. کارهایی که در گذشته انجام دادیم میتواند یک سرنخ خوب برای پیدا کردن هدف های ما در زندگی باشد.
تا به اینجا سوالات را پاسخ دادید؟ اگر همه را جواب دادید و درون دفترچه تان یادداشت کردید به سراغ مرحله سوم برویم.
برای کشف علایق و توانایی های بالقوه خود و از همه مهم تر یافتن هدف زندگی تان به این ۵ سوال خاص و متفاوت پاسخ دهید. خودکار و دفترچه تان را بردارید و شروع کنید.
این سوالات راهگشای بزرگ و کمک کننده است تا بدانیم چگونه هدف زندگی خود را پیدا کنیم .
همه ما در طول زندگی این تجربه را داشتیم که چنان غرق در کاری میشویم که ثانیه ها به دقیقه ها و دقیقه ها به ساعتها تبدیل میشوند و یکدفعه چشم باز میکنیم و میبینیم مدت زیادی است که چیزی نخوردیم، گرسنه هستیم و یا از وقت خوابمان گذشته است.
کاری که برای ما لذتبخش و سرگرم کننده باشد میتواند در پیدا کردن هدف به ما سرنخ های خوبی بدهد.
مادر نیوتن، هنگامی که فرزندش مشغول به کار میشد مجبور بود مرتباً به او سر بزند و یادآوری کند که غذا بخورد. زیرا او تمام روز چنان درگیر کارش میشد که گرسنگی و خستگی را فراموش میکرد.
چگونه به خواسته هایمان برسیم - تکنیکی که شما را زودتر به خواسته هایتان می رساند- زیبا اندیشی
شخصی تعریف می کرد: «من قبلاً وقتی بازی کامپیوتری میکردم، چنان غرق در بازی میشدم که همه چیز را فراموش میکردم. از یک جایی به بعد به خاطر مخالفت های شدید خانواده ام بازی را رها کردم. اما بعد از مدتی متوجه شدم علاقه من فقط به خود بازیها نیست. گرچه من آنها را دوست دارم. ولی علاقه من بیشتر به پیشرفت، رقابت و تلاش برای بهتر و برنده شدن است.
این ویژگیها به من در یافتن هدف زندگی ام بسیار کمک کننده بود. تصمیم گرفتم کاری پیدا کنم که در آن رقابت پذیری و پیشرفت حرف اول را بزند.
خیلی فکر کردم و با اجرا کردن مراحل و روش های تعیین هدف به این نتیجه رسیدم که یک استارتاپ را راه اندازی کنم. با این کسب و کار همه چیز به شکل بزرگی پیش رفت و همیشه به دنبال ایده هایی برای فروش بهتر و پیشرفت در کارم بودم.
شما هم خوب فکر کنید چه وقتهایی بوده که کاملا زمان را فراموش کردید. این فعالیت میتواند نقاشی کردن، نوشتن، برنامه نویسی کامپیوتر، آشپزی کردن، آموزش مطلب به کسی، حل مشکلات فنی یک وسیله و … باشد.
به کارهایی که موجب میشود تمام شب به خاطر آن بیدار باشید و یا غرق در آن شوید نگاه ویژه ای داشته باشید.
البته ممکن است یک فعالیت مثل همان مثال بازی کامپیوتر به خودی خود جالب نباشد اما پشت آن اصول شناختی است و به شما سرنخی میدهد تا در جاهای دیگر استفاده کنید.
فرض کنید به شما میگویم: «اگر این غذای بیمزه را بخورید به شما یک جایزه (عطر خوشبو) میدهم.» چکار میکنید؟
اگر واقعاً عطر را دوست داشته باشید برای به دست آوردن آن، مزه غذا را تحمل میکنید.
در مورد هدف نیز همینطور است. هدف باید به گونه ای باشد که به خاطر آن هر سختی را تحمل کنید.
به این سوال فکر کنید و بادقت جواب دهید:
چه خواسته ای دارید که حاضرید برای رسیدن به آن سختیهایش را نیز با جان و دل بپذیرید؟ آیا حاضرید برای رسیدن به هدف فداکاری کنید؟ از برخی خوشی ها و لذتهای زودگذر بگذرید؟
فکر کنید و جوابتان را درون دفترچه یادداشت کنید.
یک دانش آموز برای اینکه در کنکور رشته پزشکی قبول شود باید سختیهای زیادی را تحمل کند. او باید حداقل یکسال جدی درس بخواند. ساعات درس خواندنش را بیشتر کند. کتاب بخرد. کلاس برود. در آزمون شرکت کند. از همه مهمتر دور مهمانیها و جشنهای خانوادگی را خط بکشد. دیگر نمیتواند مثل سابق پای تلویزیون بنشیند و برنامه های مورد علاقه اش را ببیند و یا موبایل دست بگیرد و در شبکه های اجتماعی بگردد.
این دانش آموز یکسال سختی را تحمل میکند، فقط برای اینکه به هدفش «قبولی در رشته پزشکی» برسد.
ما آدمها وقتی هدفی داریم باید پای آن بایستیم و با مشکلات و گرفتاریهایش کنار بیاییم و در روزهای بدبیاری و سخت، شانه خالی نکنیم.
اگر میخواهید یک کارآفرین برجسته باشید اما طاقت شکست را ندارید، این خواسته را از ذهنتان پاک کنید. اگر میخواهید یک وکیل کارکشته شوید اما حوصله استرس، تنش و کار طولانی مدت را ندارید این آرزو را فراموش کنید.
برای چه هدفی حاضرید تجربه های ناخوشایند را پشت سر بگذارید؟ آیاحاضرید تمسخرهای مردم را تا رسیدن به هدف تحمل کنید؟ حاضرید تمام شب را بیدار بمانید و کار کنید؟
فرض کنید پدرتان شما را هر روز صبح از خانه بیرون میکند و میگوید تا شب بیرون باشید. کجا می روید و چه کارهایی انجام میدهید؟
شما نمیتوانید فقط در کافی شاپ بنشینید و در اینستا چرخی بزنید. بیایید فرض کنیم هیچ شبکه اجتماعی، اینترنت و سایتی و بازی کامپیوتری وجود ندارد. شما فقط باید هر روز چندین ساعت بیرون از خانه باشید و کاری انجام دهید. با این شرایط چه می کنید و کجاها می روید؟
آیا کتابخانه می روید؟ چه کتابهایی میخوانید؟
باشگاه ورزشی ثبت نام میکنید؟ چه ورزشی را دنبال میکنید؟
دانشگاه می روید و مدرک تحصیلی تان را ارتقا می دهید؟ چه رشته ای میخوانید؟
کلاس هنری می روید؟ به دنبال یادگیری چه مهارتی هستید؟ (عروسک سازی، آرایشگری، ساخت جواهر، کیف دوزی و…)
کلاس کامپیوتری می روید؟ چه نرم افزاری را یاد میگیرید؟ (طراحی سایت، اندروید، انیشمن سازی و…)
به مکانهای گردشگری شهرتان سری می زنید. هر روز یک مکان را برای گردش انتخاب می کنید و درباره آن مکان ها و تاریخچه شان اطلاعات به دست می آورید.
به یک کارگاه نجاری می روید و چوب بری را می آموزید؟
به تئاتر و سینما می روید؟ کلاس بازیگری، مجری گری و یا دوبلوری ثبت نام میکنید؟
خلاصه اینکه ببینید با وقتتان چکار می کنید؟ قطعا سعی میکنید به مکان های مورد علاقه تان و یا کارهای دلخواهتان بپردازید.
هنگام جواب دادن به این سوال علایق خود را کاوش کنید. اینگونه چیزهایی که واقعا برایتان مهم است و میخواهید برای آنها وقت بگذارید مشخص میشود.
تخیل خود را خوب به کار بگیرید. سپس خودکار و دفترچه تان را بردارید و به این سوال جواب دهید. اگر صبح از خانه بیرون بیایید و مجبور باشید بیرون باشید کجا خواهید رفت و چه کار خواهید کرد؟
هر جوابی به ذهن شما خطور میکند، بنویسید.
خیلی از ما به دلیل محدودیت هایی که داریم گاهی علایق و خواسته های خود را زیر پا می گذاریم.
خانمی که رانندگی خوبی دارد، اهل سفر و تفریح است و این کارها را بسیار دوست دارد اما به دلیل اینکه فقط جنسیت آن خانم است به دنبال خواسته دلش که راننده اتوبوس است، نمی رود.
مردی که علاقه زیادی به پرورش گل و گیاه دارد اما به دلیل نداشتن سرمایه اصلا به فکر راه اندازی گلخانه نیست.
این دو مثال بالا نشان می دهد گاهی ما خواسته هایی داریم اما بنا به هر دلیلی آن را کنار گذاشته ایم. حال سوال من این است: فرض کنید هیچ محدودیتی و مانعی سر راهتان نیست. چکاری را شروع می کنید؟
ما با طرح سوالات مختلف میخواهیم علایق و استعدادهای نهفته شما را کشف کنیم. پاسخ به این سوال نیز کمک میکند بدانید چگونه هدف زندگی خود را پیدا کنیم
خیلی از مواقع نظرات دیگران میتواند راهگشای پیدا کردن هدف های ما در زندگی باشد.
اگر شما اخلاق و رفتارهایی خاص دارید، کارهای خاصی انجام می دهید و یا در شبکه های اجتماعی متن و عکس هایی به اشتراک میگذارید همه اینها به شناخت دیگران در مورد شما کمک میکند. در نتیجه هنگام تعیین هدف میتوانید نظرات آنها را نیز جویا شوید.
چگونه استعدادهای خود را بشناسیم - با این 5 قدم مهم استعداد خود را کشف کنید - زیبا اندیشی
آقا پسری در پیج اینستای خود مدام عکس های گل و گیاه میگذاشت و علاقه زیادی به گل ها داشت. او به دنبال شغلی مناسب بود اما سردرگمی و تردید در یافتن هدف موجب شده بود یکسال تمام بیکار باشد. تا اینکه یکی از دوستانش به او پیشنهاد داد یک مغازه گلفروشی بزند.
دوست او از روی عکس ها و مطالبی که در شبکه های اجتماعی میگذارد، حدس زده بود که این آقا علاقه زیادی به گل و گیاهان دارد پس مشاغلی که در این زمینه هستند میتوانند برایش مناسب باشند.
همه ما در رفتارهایمان، در میان صحبت هایمان و اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی ایده هایی به اطرافیان مان می دهیم که در طولانی مدت باعث می شود افراد توصیه هایی به ما بکنند و حتی در پیدا کردن هدف نیز کمک کنند.
بنابراین برای تعیین هدف می توانید در کنار روش هایی که آموزش دادم از دیگران و نظراتشان نیز کمک بگیرید. البته این به این معنا نیست که حتما حرف آنها را بدون چون و چرا و صد در صد گوش دهید. شما می توانید از چندین نفر این سوال را بپرسید: «به نظر شما من با توجه به روحیات و ویژگی هایی که دارم چه کارهایی را باید دنبال کنم و هدف هایم په باشند؟»
در نهایت میتوان از برآیند تمام حرف های دیگران به علاوه دیگر روش هایی که توضیح دادم هدف زندگی خود را پیدا کنیم.
دفترچه تان را بیاورید. نگاهی به تمام پاسخ هایتان بیندازید. همه را در کنار هم قرار دهید و در یک برگه جداگانه بنویسید.
چگونه هدف خود را بشناسیم ؟ تک تک پاسخ ها سرنخ هایی هستند که می خواهند ما را به هدف اصلی مان برسانند. بیایید این نخ های طلایی را به هم وصل کنیم. شما باید بین خصوصیات شخصیتی، استعدادها و علایق دوران گذشته و کودکی و خواسته ها و علاقه مندی های زمان حال خود وجه مشترک هایی پیدا کنید.
اگر کار تعیین هدف را به همان صورتی که آموزش دادم پیش ببرید شما در مسیر یافتن هدف زندگیخود قدم برمیدارید که جای خرسندی دارد.
هنگامی که هدف زندگی خود را پیدا کردید به یکباره و به طور کامل نمی توانید زندگیتان را عوض کنید. بلکه می بایست برنامه ریزی کنید و هرروز کمی به سمت مسیر درست تغییر دهید.
زندگی بدون هدف ارزش زیستن ندارد. منتظر معجزه و یا کمک دیگران نباشید. خودتان از زندگی چه می خواهید. بروید کشف کنید و به حرکت خود ادامه دهید.
کارهایی را انجام دهید که برای شما مهم هستند، از انجام آنها لذت می برید و عمیقا احساس خوشبختی می کنید.
به شما پیشنهاد می کنم حتما در دوره آموزشی ویدئویی « هدف گذاری به روش نابغه ها » شرکت کنید. در این دوره با استفاده از سوالات تخصصی و مهم ویژگی های شخصیتی، استعداد منحصر به فرد و ویژه، علایق و ارزش های تان را شناسایی می کنیم و بعد بر اساس اینها می توانید هدف زندگی تان را پیدا کنید.https://zibaandishi.com/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%AF%D9%81-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85/
لطفا شکیبا باشید ...