کسی میدونه هدف روحانیون در مبارزه با استعمار چی بوده
به ویژه پس از ورود استعمارگران به ایران، مخالفت ها و مبارزات روحانیون با آنها و سرسپردگان داخلی شان افزایش یافت و برخی قیام های ضد استبدادی و ضد استعماری را رهبری کردند. یکی از برجسته ترین عالمان دینی که با قدرت و شجاعت در مقابل ظلم و تعدی دولتهای خارجی و عوامل داخلی آنها تا پای جان ایستاد، شهید آیت الله «سید حسن مدرس» بود.
روحانی وارسته، آگاه و روشن بینی که بر اساس تعالیم اسلام، هیچگاه در برابر زورگویی و ستم ساکت نشد و همۀ عمر خود را وقف مبارزه با دشمنان اسلام و ملت ایران کرد. در جمهوری اسلامی ایران، دهم آذر روز شهادت آیت الله سیدحسن مدرس را به پاس مبارزات پارلمانیِ مؤثر و روشنگرانۀ وی با استبداد و استعمار، «روز مجلس» نامگذاری کرده اند.
آیت الله سید حسن مدرس
سید حسن مدرس در سال 1249 هجری شمسی (1870 م) در روستایی در نزدیکی شهر اصفهان در خانواده ای تهی دست، اما مذهبی متولد شد. وی تحصیلات دینی را نزد پدربزرگش آغاز کرد و در حوزۀ علمیۀ اصفهان ادامه داد تا آنکه پس از 13 سال به مقام برجسته اجتهاد دست یافت.
با این حال، مدرس برای فراگرفتن بیشتر و عمیق تر علوم دینی، در سال 1276 شمسی عازم نجف اشرف در عراق شد و به مدت هفت سال از علمای برجسته حوزۀ علمیه این شهر مقدس، بهره برد.
به این ترتیب، آیت الله مدرس، حدوداً 35 سال سن داشت که به عنوان عالمی برجسته و مجتهدی گرانقدر، به شهر خود اصفهان بازگشت. ورود وی به ایران همزمان با تحولات مهمی بود که برای تحقق نظام مشروطه در ایران شکل گرفته بود و در سال 1285 شمسی (1906 م) با امضای فرمان مشروطیت به پیروزی رسید.
مدرس از همان ابتدا، همراه با بسیاری دیگر از علما و روحانیون، حمایت خود را از جنبش مشروطیت اعلام کرد و عملاً به مقابله با استبداد حاکم پرداخت. البته وی هیچگاه تدریس علوم دینی و نشر معارف والای اسلامی را فراموش نمی کرد و لقب «مدرس» نیز به همین جهت از طرف مردم به او داده شده است.
خانه مشروطه تبریز
"سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست"
در واقع، توجه و اهتمام آیت الله سید حسن مدرس به مسائل دینی و سیاسی، ریشه در آموزه های دین مبین اسلام دارد. در این دین آسمانی، بر خلاف برخی ادیان و مکاتب، پرداختن به مسائل اجتماعی و سیاسی بخشی از وظایف دینی محسوب می شوند و یک مسلمان همانطور که باید اعمال و عبادات فردی را انجام دهد، وظایف و مسئولیت هایی هم در اجتماع و در برابر حکومت دارد.
سیره و روش پیامبر اسلام (ص) و جانشینان ایشان و دیگر بزرگان صالح دین نیز نشان می دهد که آنها تنها به ابعاد فردی دین نمی پرداختند و مسائل جامعه را نیز در چهارچوب تعالیم الهی، سر و سامان می داده اند.
با این حال، برخی افراد کج اندیش و سطحی نگر و بعضاً عافیت طلب، چنین وانمود می کنند که در اسلام نیز مانند مسیحیت تحریف شده، مسلمانان فقط باید به عبادات و فرائض شخصی بپردازند و به مسائل سیاسی و اجتماعی کاری نداشته باشند. استعمارگران غربی نیز پس از ورود به کشورهای اسلامی، از آنجا که تاثیر و دخالت مسلمانان در امور سیاسی کشورشان را مانعی در راه ستم گری و غارت این کشورها می دانستند، به شدت این نظر را تبلیغ کرده اند که در اسلام، دین از سیاست جداست. اما شهید مدرس از جمله برجسته ترین علمای مذهبی است که با درک خطر انتشار این دیدگاه انحرافی، بر ارتباط مستحکم دین و سیاست در اسلام تأکید می کرد و صریحاً می گفت: "سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست."
محبوبیت گسترده آیت الله مدرس در میان مردم
به این ترتیب، آیت الله مدرس به عنوان یک عالم بزرگ و وارسته و یک سیاستمدار آگاه و مردمی، وارد عرصۀ سیاسیِ پر فراز و نشیب ایران در دوران پس از مشروطه می شود. بر اساس قانون اساسی مشروطه، پنج تن از فقها باید مغایرت نداشتن قوانین مصوب مجلس شورای ملی را با معیارهای اسلامی تأیید می کردند که در دومین دورۀ مجلس، مدرس به عنوان یکی از این فقها انتخاب شد.
وی برای انجام وظیفۀ خود در سال 1288 شمسی به تهران آمد و در اولین نطق خود در مجلس، همگان را به اتحاد و یکدلی برای رسیدن به اهداف مشروطه و خدمت به مردم فراخواند. اما این مجلس پس از دو سال به علت مداخلۀ روسیه و خطر بازگشت استبداد، تعطیل شد.
آیت الله مدرس با استفاده از فرصت به دست آمده، حوزۀ علمیه و وضعیت طلاب علوم دینی را سر و سامان داد و کوشید برای آینده کشور، عالمانی آگاه و با بصیرت تربیت کند. از طرف دیگر، خانۀ او محل رفت و آمد مردم و حل و فصل مشکلات و اختلافات آنها شده بود. از ویژگی های روحانیون متعهد و دلسوزی چون مدرس، مردمی بودن آنهاست. آرای بالای مردم به شهید مدرس در دوره های مختلف مجلس با وجود تخلفات مقامات دولتی و همچنین حمایت های پرشور مردم از وی در موارد متعدد، حاکی از جایگاه ویژۀ او در قلوب آنها بود. مدرس همواره مدافع حقوق مردم در مجلس و خارج از آن بود و به همین دلیل، بارها مورد سوء قصد قرار گرفت.
عامل دیگری که باعث محبوبیت مدرس نزد مردم شده بود، ساده زیستی و هم نشینی با مردم بود. سطح زندگی آن شهید بزرگوار از بسیاری از مردم پایین تر بود و برای ارتباط با او هیچ مانعی وجود نداشت. همین بی اعتنایی به دنیا و نداشتن وابستگی های مادی باعث می شد که این عالم مبارز بر خلاف بسیاری از سیاستمداران آن دوران، بدون واهمه فریاد آزادی خواهی و ظلم ستیزی سر دهد. او در این مورد می گوید: "اگر میبینید من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بی پروا میزنم، برای این است که چیزی ندارم و از کسی هم چیزی نمیخواهم."
استقلال طلبی و مخالفت شدید با استعمار، از ویژگی های بارز افکار آیت الله مدرس
استقلال طلبی و مخالفت شدید و همه جانبه با استعمار، از ویژگی های بارز افکار آیت الله مدرس بود. او با آگاهی از اوضاع جهانی و تاریخ جنایات استعمار، معتقد بود که هیچ دولت استعماری حق دخالت در امور داخلی ایران و هیچ کشور دیگری را ندارد. در جنگ اول جهانی، دولت ایران اعلام بی طرفی کرد و خشم روسیه و انگلیس را برانگیخت.
ارتش های این دو دولت، بخش های زیادی از خاک ایران را در شمال و جنوب ایران اشغال کردند و مردم بسیاری را کشتند. در این زمان با تلاش شهید مدرس، تعداد زیادی از رجال دینی و ملی، کمیته دفاع ملی تشکیل شد تا شاید بتواند از فجایع بیشتر جلوگیری کند. اما با پیشروی نیروهای متجاوز، این هدف محقق نشد و مدرس به مدت دو سال در کشور عثمانی بسر برد.
از جمله اقدامات ضد استعماری آیت الله مدرس مخالفت قاطع و شدید با قرار داد 1919 بین انگلیس و وثوق الدوله، نخست وزیر سرسپردۀ ایران بود. به موجب این قرارداد تمامی امور کشوری و منابع ایران در اختیار انگلیس قرار می گرفت. اما با ابراز مخالفت های جدی رجال دینی و ملی و نیز آگاهی مردم، دولت ایران مجبور شد از اجرای آن صرف نظر کند.
پس از شکست این طرح، انگلیسی ها توطئۀ دیگری را برای افزایش نفوذ خود در ایران تدارک دیدند و در سوم اسفند 1299 شمسی ( 22 فوریه 1921) کودتایی را به فرماندهی عامل خود، رضا خان انجام دادند. وی فردی خشن، مستبد و سرکوبگر بود و ابتدا به وزارت جنگ منصوب شد.
مدرس خیلی زود از نیرنگ انگلیس آگاه شد و شجاعانه به مخالفت با اقدامات زورگویانه و مستبدانه وی برخاست. وقتی رضا خان شعار تغییر نظام حکومتی از مشروطه به جمهوری را سر داد، آیت الله مدرس که عالم و سیاستمداری تیزبین و آینده نگر بود، دریافت که هدف انگلیس از طرح این شعار از زبان رضاخان، تمرکز قدرت در دست او بدون توجه به خواست و ارادۀ مردم، در پوشش جمهوری است.
شهید مدرس با تمام قوا به مخالفت با این طرح برخاست و در میان مردم و علما به روشنگری پرداخت، تا آنجا که رضا خان مجبور شد از نقشۀ ایجاد نظام جمهوری عقب نشینی کند. اما چندی بعد خواستار خلع سلسلۀ پادشاهی قاجار و بر سر کار آمدن خاندان پهلوی و به عبارتی، پادشاهی خودش شد.
رهبران ملی و مذهبی ایران و در رأس آنها آیت الله مدرس با این طرح که مخالف قانون اساسی مشروطه بود به شدت مخالفت کردند، اما رضا خان با حمایت انگلیس خود را به عنوان شاه بر ملت ایران تحمیل کرد و خطر او برای کشور بیشتر شد.
در انتخابات مجلس دورۀ ششم که زیر نظر رضا خان برگزار شد، با تقلب فراوان، بسیاری نامزدهای طرفدار دولت به مجلس راه یافتند، اما مدرس توانست به عنوان کسی که در تهران بیشترین رأی را آورده بود، به مجلس راه یابد.
مدرس در این زمان با وجود استقرار دیکتاتوری رضا شاه، با شجاعت و صراحت بر نصیحت ها، انتقادها و حملات خود به او می افزاید تا جایی که یک بار مورد ضرب و شتم و بار دیگر مورد سوء قصد قرار می گیرد، اما به وظایف خطیر خود در مقابله با استعمار انگلیس و استبداد رضا خان ادامه می دهد.
او می گوید: "خداوند دو چیز را به من نداد یکی ترس و دیگری طمع، هرکس با مصالح ملی و امور مذهبی همراه باشد، من هم با او همراهم و گرنه با او مخالفم"
انتقادهای شهید مدرس از خشونت و ظلم رضاخان باعث می شود تا صبر او لبریز شود و در انتخابات دور بعدی مجلس اعلام می کنند که او حتی یک رأی هم نیاورده؛ اما او به طعنه می گوید که چرا حداقل آن یک رأی خودم را اعلام نکردید.
در این زمان رضا خان موقعیت را برای انتقام از این روحانی آزادی خواه مناسب می بیند و او را به منطقۀ دور افتادۀ خواف در شمال شرقی ایران تبعید می کند. اما گویا هنوز از طرف مدرس احساس خطر می کرد، به همین دلیل هفت سال بعد به مأموران خود دستور می دهد تا او را به شهادت برسانند. این دستور در دهم آذر 1316 شمسی (اول دسامبر 1937) اجرا شد، اما یاد آن بزرگمرد همواره در قلوب مردم باقی ماند.
https://farsi.iranpress.com/iran-i178152
لطفا شکیبا باشید ...