من خیلی برام مهمه دیگرانو از خودم راضی نگه دارم میخوام بدونم این یک اختلال است یا نهممنون میشم جواب بدید
عنوان فصلی که میخواهیم در موردش صحبت کنیم این است: «آنها نیازی نمیبینند همه را از خودشان راضی نگه دارند» و حتماً میدانید که منظور از آنها افرادی است که ذهنی قوی دارند.
این فصل با جملهای از لائوتزو آغاز میشود:
به دیگران و اینکه چه فکری در مورد شما میکنند اهمیت بدهید تا همیشه زندانی آنها باقی بمانید.
آیا شما هم گرفتار این مسئله هستید و تلاش میکنید به هر قیمتی دیگران را راضی نگه دارید؟
ایمی مارین به روال معمول برای اینکه این موضوع در ذهنمان عینیت بهتری پیدا کند سعی کرده است با چند عبارت که حالت خود-سنجی دارند این مسئله را بررسی کند. عبارتهای زیر را بخوانید و ببینید کدامیک به چه میزان در مورد شما صادق است؟
خودتان را مسئول خوب کردن حال دیگران میدانید.
حتی تصور اینکه کسی از شما ناراحت یا عصبانی شود شما را آشفته و پریشان میکند.
معمولاً خیلی راحت تسلیم خواسته دیگران میشوید یا تحت تأثیر آنها قرار میگیرید.
احساس میکنید موافقت کردن با دیگران برایتان راحتتر و کمخطرتر است تا اظهار نظر مخالف با آنها.
معمولاً از دیگران معذرتخواهی میکنید حتی وقتی که مقصر نیستید.
از خیلی موضوعات چشمپوشی میکنید تا اختلافنظر و تعارضی در روابطتان ایجاد نشود.
اگر از کسی ناراحت یا دلخور شده باشید معمولاً چیزی نمیگویید.
معمولاً به درخواستهای دیگران پاسخ مثبت میدهید، حتی اگر واقعاً تمایلی به انجام آنها نداشته باشید.
گاهی رفتار خودتان را براساس انتظارات دیگران تغییر میدهید.
تلاش زیادی میکنید تا دیگران را تحت تأثیر رفتار خودتان قرار بدهید.
اگر میزبان یک مهمانی باشید و به برخی از افراد خوش نگذرد شما خودتان را مسئول میدانید.
اغلب منتظر هستید دیگران از شما تعریف و تمجید کنند.
وقتی کسی از اطرافیانتان ناراحت است خودتان را مسئول میدانید که حال او را خوب کنید.
دوست ندارید دیگران فکر کنند فردی خودخواه هستید.
معمولاً برنامهتان پر است چون باید به وظایف و کارهای دیگران هم رسیدگی کنید.
مثالهای بالا را خواندید؟ چند تا از آنها در مورد شما صادقند؟ فکر میکنید خوشحال کردن دیگران چقدر برای شما مهم است و این چه تأثیری روی زندگی شخصی شما گذاشته است؟ آیا آنقدر درگیر راضی نگه داشتن دیگران هستید که گاهی اولویتهای خودتان در زندگی به فراموشی سپرده میشود؟
اگر گرفتار چنین دامی هستید باید بیش از اینها مراقب باشید. چون تلاش برای «خوب بودن» و راضی نگه داشتن دیگران در اغلب موارد نتیجهای عکس میدهد و شما را از اولویتها و اهدافِ شخصی خودتان در زندگی دور میکند. مراقب باشید توجه و رسیدگی به دیگران باعث نشود خودتان تبدیل به فردی بدون دستاورد شوید.
نکته مهمی که ایمی مارین در اینجا بدان اشاره میکند این است که همه ما میتوانیم افرادی مهربان و خوشقلب باشیم بدون اینکه در دام راضی کردن دیگران گرفتار شویم.
ایمی مارین معتقد است افرادی که همیشه آماده کمک کردن به بقیه هستند و برای دیگران ازخودگذشتگی میکنند معمولاً احساس ارزشمندیشان را از دیگران دریافت میکنند، هر زمان دیگران آنها را تأیید کنند حالشان خوب است و زمانی که دیگران را ناراضی ببینند احساس پوچی و بیارزشی میکنند.
آنها بیشترین تلاششان را میکنند تا دیگران را از خودشان راضی نگه دارند چون در غیر این صورت احساس میکنند در رابطهشان تنش، تعارض و اختلاف نظر ایجاد میشود و در نهایت طرد خواهند شد و رابطهشان با آن فرد از بین خواهد رفت. به همین دلیل فکر میکنند هزینهٔ تلاش برای راضی کردن دیگران بسیار کمتر از هزینه طرد شدن و از بین رفتن رابطه است.
در نتیجه ریشه اصلی این رفتار «ترس» است. ترسِ از طرد شدن، ترسِ از بین رفتن رابطه و ترسِ خراب شدنِ تصویرِ خوشایندی که فرد از خودش ساخته است. و معمولاً گفتگوی ذهنی این افراد با خودشان چنین است: اگر او را خوشحال نکنم، حتماً مرا ترک خواهد کرد.
گاهی هم ریشه چنین رفتاری تجربیات ما خصوصاً در دورانی کودکی است. بسیاری از کودکان یاد میگیرند برای اینکه در محیط خانواده از غضب یا تنبیه والدین در امان باشند باید به هر قیمتی شده تلاش کنند تا والدین را از خودشان خشنود و راضی نگه دارند. در واقع در این شرایط راضی کردن دیگران نوعی رفتارِ آموختهشده است.
در قسمت آینده این بحث را ادامه خواهیم داد و در این خصوص بحث میکنیم که معایب و ضرر و زیانهای این رفتار چیست و مثلاً چه مشکلی بوجود میآید اگر من مدام تشویش این را داشته باشم که دیگران را از خودم راضی نگه دارم.
افراد دلسوز، می خواهند همه در اطرافشان خوشحال باشند و هر کاری را که از آنها خواسته شده را به هر قیمتی انجام دهند.آنها همواره نگران این هستند که دیگران وقتی آنها می گویند نه، به چه چشمی به آنها نگاه می کنند ؛ نمی خواهند به عنوان تنبل، بی رحم، خودخواه یا کاملا خودخواه از دید مردُم به نظر برسند.آنها از اینکه از گروه جدا می شوند، «از دوستان، خانواده و همکارانشان» می ترسند. آنچه که بسیاری از افراد اینچنین، نمی دانند این است که افراد دلسوز می توانند خطرات جدی داشته باشند.
این، نه تنها فشار و استرس زیادی به شما وارد می کند، بلکه اساسا شما می توانید خود را بخاطر سرویس دهی بیش از حد به دیگران مریض کنید.اگر بیش از حد متعهد هستید که دیگران را همیشه خوشحال نگه دارید، احتمالا خواب کمتری خواهید داشت و اضطراب بیشتری خواهید کشید.
همچنین، انرژی خود را در بدترین راه ممکن صرف می کنید. شما از زمانی که از خواب بیدار می شوید خود را افسرده می بینید، زیرا در چنین وضعیتی بیش از حد، زیر بار مسئولیت رفته اید و احتمالا نمی توانید تمام این کارها را انجام دهید. یک سری استراتژی مطرح شده در این بخش از نمناک برای کمک به شما در خودداری کردن از همیشه راضی نگه داشتن مردم و سرانجام توانایی «نه» گفتن آمده است.
1. باور کنید که حق انتخاب دارید:
افراد دلسوز ،اغلب احساس می کنند که وقتی کسی از آنها کمک می خواهد باید بله بگویند.به یاد داشته باشید که همیشه گزینه ی «نه» گفتن نیز وجود دارد.
2. اولویت های خود را داشته باشید:
دانستن اولویت ها و ارزش های خود، به شما کمک می کند تا به مردُم کمی کمتر اهمیت دهید. شما بهتر می دانید چه زمانی با «نه» گفتن راحت تر هستید یا با «بله» گفتن.از خودتان بپرسید:"مهمترین چیزها برای من چه هستند؟"
3. جایگاه ویژه خود را داشته باشید:
هر زمان که کسی از شما درخواستی می کند، این کاملا طبیعی است که شما در مورد آن فکر کنید.این، به شما فرصتی می دهد تا در صورت تمایل به آنها قول کمک بدهید. (همچنین مهم است که از شخص مقابل جزئیات بیشتری در مورد موضوع بپرسید)از خودتان بپرسید:«این امر چه قدر برایم استرس زا خواهد بود؟آیا وقت دارم که این کار را انجام دهم؟چرا دارم تسلیم می شوم؟
چقدر احساس می کنم تحت فشار قرار می گیرم ؟آیا من در کنار این شخص که خواهان کمک هست ناراحت هستم؟"از شما میخواهیم که این سوالات کلیدی را از خود بپرسید، زیرا اغلب پس از اینکه بله گفته یا کمک کرده اید، تعجب می کنید که اصلا چطور فکر می کردم؟
من که هیچ زمان و تخصصی برای کمک به آن ها ندارم ، اگر فرد نیاز به یک پاسخ درست داشته باشد، "پاسخ خودکار شما می تواند گاهی هم «نه» باشد." این به این دلیل است که "گاهی اگر شما بگویید «بله»، برای مدتی گیر کرده اید."با گفتن نه به طور خودکار، "شما یک گزینه را رد می کنید" بگذارید کمی بعدتر اگر متوجه شدید که کاری از دستتان بر می آید «بله» بگویید و در اینصورت "یا باید انجام دهید و آن را از دست نداده اید یا مایل نیستید انجام دهید."
4. محدوده زمانی تعیین کنید:
اگر شما موافقت کردید که به کسی کمک کنید،" محدوده زمانی خود را معین کنید. " بگذارید فرد بداند که مثلا "من فقط از ساعت 10 صبح تا 12 صبح در دسترس هستم".
5. در صورت اغفال شدن، در نظر بگیرید:
گاهی اوقات مردم به وضوح از شما استفاده می کنند، بنابراین مهم است که مراقب چاپلوس ها و فریبکارها باشید. چطور آنها را تشخیص دهید؟ "اغلب افرادی که به شما دروغ می گویند [اظهاراتی مانند]،" اوه شما خیلی خوب کیک می پزید، برای تولد فرزند من کیک می پزید؟"یا" من نمی دانم چگونه این کتابخانه را سر هم کنم، اما شما بسیار با عُرضه هستید، آیا می توانید به من کمک کنید؟ "یک راهکار کلاسیک برای مقابله با آنها این است که باور نکنید که:"هیچکس این کار را بهتر از شما انجام نمی دهد."همچنین، این افراد "یا شما را به انجام کاری وادار کرده یا به شما می گویند که چه چیزی در دسترس شما است، یا اینکه چه زمانی باید تشریف بیارید." در واقع، قبل از اینکه شما درجریان باشید، آنها برای شما تصمیم می گیرند.
6. یک وِرد ایجاد کنید:
یک وردی را که می توانید به خودتان بگوئید برای متوقف کردن شما از همیشه خوشنود کردن مردم، برای خود ایجاد کنید.این ،حتی می تواند، زمانی که یک دوست خاص که "همیشه وقتی به شما نزدیک می شود، که بتواند شما را به بحث دلخواهش وارد کند" باشد ؛ یک تصویر بصری ساده به عنوان یک فلاش بزرگ که روی آن نوشته "نه" در ذهن خود داشته باشید.
7. با اعتماد به نفس «نه» بگویید:
اولین «نه» به هر کس، همیشه سخت ترین است ؛ اما هنگامی که این اولین مرتبه را می گذرانید، شما به خوبی از راه بی پایان «بله گفتن» رد شده اید.همچنین، به یاد داشته باشید که به دلایل دلخواه خود بله یا خیر می گویید ، فقط برای خود و برای افرادی که واقعا مایل به کمک به آنها هستید، زمان بگذارید.
8. از ادعای همدلی استفاده کنید:
بعضی از مردم ،معتقدند که خود را جای دیگران گذاشتن و اقرار به همدلی، نه تنها نوعی دفاع از خود است بلکه این با خویشتنداری در ارتباط است.از ادعای همدلی، بدان معنی که خودتان را جای دیگران قرار می دهید همانطور که ادعا می کنید استفاده کنید با این روش اجازه می دهید شخص بداند که شما درک می کنید که جریان چیست، اما «متاسفانه شما نمی توانید کمک کنید».مردم باید احساس شنیده شدن و درک شدن کنند، و این یک شیوه احترام به خودتان است در حالی که «نه» می گویید.
9. اگر ارزش آن را داشته باشد، موضوع را در نظر بگیرید:
از خود بپرسید:"آیا واقعا ارزش دارد؟"احتمالا این که رئیستان راجع به عادت آزاردهنده خود بگوید، خسته کننده ست، اما ارزشش را دارد تا به دوستتان بگویید که نمی توانید با او ناهار بخورید چون شما فوق العاده مشغول هستید.
10. بهانه تراشی نکنید:
اینکه بخواهید از دلیل خود برای «نه»گفتن به کسی دفاع کنید، تا بتوانند شما را درک کنند وسوسه انگیز است.اما حقیقتا نتیجه این کار منفی است همانطور که شما شروع به توضیح می کنید، انگار به شخص دیگری که اتاق در را باز می کند و می گوید:«اوه، شما می توانید این کار را بعدا انجام دهید!»، می گوئید:«می توانم برنامه خود را تنظیم کنم» یا «مهم نیست که من چه می خواهم»
11. شروع کوچک:
همه چیزهایی که ما یاد می گیریم این است که بعد چگونه در یک فرآیند از آن استفاده کنیم"، بنابراین گام های کوچک بردارید ، به جای اینکه از دفتر رئیس خود برای ارتقا درخواست کنید، ابتدا با سرپرست خود درباره نحوه آماده شدن برای ترفیع گفتگو کنید.
12. اگر چیزی تقصیر شما نیست، عذرخواهی نکنید:
افراد مهرطلب بصورت سریالی در حال عذرخواهی کردن هستند ، توجه داشته باشید چه زمانی عذرخواهی کنید و در نظر بگیرید که واقعا مقصر هستید یا خیر.از خود بپرسید که آیا مسئولیت این وضعیت برعهده شماست؟ معمولا جواب این است:نه.
13. به یاد داشته باشید که نه گفتن مزایای خود را دارد:
شما به عنوان یک فرد حق دارید که برنامه ی خود را داشته باشید و لازم است برای افرادی که می خواهید به آنها کمک کنید، وقت بگذارید و درست زندگی کنید.به «نه» گفتن به عنوان فرصتی برای گذراندن وقت خود در راه انجام آنچه که در زندگی به آن اهمیت می دهید، نگاه کنید.
15. مرزهای مشخص تعیین کنید و همان ها را دنبال کنید:
ما همه افرادی دارای محدودیت های جسمی یا عاطفی هستیم و به همین خاطر، باید مرزهای خود را مشخص کنیم.از خودتان بخواهید که کاری را انجام دهید در حالی که از محدودیتها فراتر نروید.همچنین در ارتباط با مرزهای خود به روشنی بگویید ،چه فکر میکنید و چه میخواهید و اجازه ندهید هر کسی مرزهای شما را بدون اجازه جابجا کند؛
16. ترس از سرخوردگی ؛
می تواند شما را به سرکوب کردن این احساس منفی در مورد یک فرد بکشاند تا حدی که به حال انفجار برسید و به احساسات شما نسبت به آن شخص آسیب برساند یا منجر به قطع ارتباط کامل گردد. به عنوان مثال، ممکن است دوستی داشته باشید که، از لحاظ احساسی نیازمند و مهرطلب و منفی گرا باشد ،تا جاییکه فکر کنید همیشه فقط هنگام با مشکلات خود تماس می گیرد و می خواهد شما را به گوش دادن وادار کند...و هر بار که با هم بیرون می روید، شما حس می کنید بدبخت هستید و او احساس می کند حالش بهتر است.
مرزهای خود را محترم بدانید و در بعضی موارد به او بگویید «من نمی توانم به شما کمک کنم».همچنین روش های نرمی برای احترام به مرزهای خود وجود دارد ، شما ممکن است «تماس ها را خودتان برقرار و خودتان تمام کنید.» شما می توانید همین کار را با فردی که شما را در شلوغ ترین روزتان فرا می خواند، انجام دهید. ممکن است لازم باشد بگویید:«من نمی توانم در ساعت 2:30 در خدمت شما باشم، زیرا من در دفترم هستم؛ بگذارید زمان خاصی برای گفتگو بگذاریم».
پیشنهاد تنظیم زمان، می تواند بهترین تصمیم برای شما باشد. تعیین مرزهای فیزیکی ممکن است به این معنا باشد که به یک نفر اعلام کنید که «نمی تواند فقط وقتی از شما چیزی را می خواهد، سر راه شما ظاهر شود و یا مثلاً وسایل شما را بدون اجازه بردارد».
16. از تغییر جَو نترسید:
مردم دلسوز اغلب ،نگران هستند که پس از آنکه آنها «نه» می گویند، تخریب فاجعه باری رخ دهد ؛ اما همان طور که می دانید، بگومگو هرگز، ، آنطور که ما فکر می کنیم بد نیست در حقیقت، معمولاً بسیار ناچیز است. چرا؟ برای شروع، بهتر است بدانید «مردم به اندازه ی خودتان، به شما فکر نمی کنند». معمولاً پس از اینکه شما «نه» می گوئید، فرد بیشتر متمرکز می شود روی این امر که چه کسی نفر بعدی خواهد بود که به او درخواست کمک دهد.
حتی یک درخواست قابل توجه از قبیل افتخار شرکت در عروسی دوستتان، به عنوان ساقدوش قطعاً فاجعه آمیز نیست.
افتخار آمیز است اما " زمان زیاد، انرژی و پول"، زیادی میخواهد که شما ممکن است نداشته باشید. و بخواهید جواب منفی بدهید.
17. در نظر بگیرید که می خواهید زمان خود را داشته باشید:
از خودتان بپرسید «به چه کسی واقعا میخواهم کمک کنم؟
18. آرامش برای خود؛
استفاده از گفتار مثبت در مورد خودتان، مانند مادر خوبی بودن برای خودتان است ، شما می توانید از این برای یادآوری اولویت ها و مرزهای خود استفاده کنید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید «من می توانم این کار را انجام دهم»، «من حق دارم در این پارکینگ پارک کنم»، «تصمیمم را گرفتم» یا «ارزشهای من از این که در این وضعیت باشم بیشتر است»
19. باور کنید که نمی توانید همه چیز ،برای همه کس باشید:
باز هم، افراد دلسوز می خواهند همه را خوشحال کنند در حالی که شما ممکن است کسی را به طور موقت خوشحال کنید، این در طولانی مدت بی فایده است و شما ممکن است صدمه ببینید. افرادی که زمان و انرژی خود را حفظ می کنند، متوجه می شوند که نمی توانند دیگران را همیشه خوشحال کنند. درک کنید که تنها افکار و احساساتی که می توانید و باید نسبت به خودتان تغییر دهید، افکار و احساسات خودتان هستند
https://www.typeshenasi.com/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AA%D9%84%D8%A7%D8%B4-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1/
https://namnak.com/%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C-%D9%86%DA%AF%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86.p55364
لطفا شکیبا باشید ...